پاسخ به
?✨?✨?✨ ?✨?✨ ?✨ ✨ #643 زیر لب گفتم: باشه بابا میخرم دعوا و لگد نداره که. رفتم تو و به صاحب مغاز...
?✨?✨?✨
?✨?✨
?✨
✨
#643
زیر لب گفتم:
باشه بابا میخرم دعوا و لگد نداره که.
رفتم تو و به صاحب مغازه که یه خانم مسنی بود گفتم تاپو برام بیاره
تاپو داد دستم و با لبخند مهربونی گفت:
ایشاال به سالمتی دنیابیاد.
با لپای سرخ شده پولشو دادم که گفت:
دخترم تنها اومدی؟پس شوهرت کجاست؟
دلم خون شد باز!
خیلی پیش میومد که تو مطب دکتر واینجور جاها میپرسیدن چرا تنهام و من
همیشه به این حال میفتادم.
لبخند مصنوعی زدم و اومدم بیرون.
یه چندتا خرید دیگه ام داشتم که انجام دادم و از اون پاساژ بیرون اومدم.
اون سمت خیابون یه پاساژ لباس بود.
باید براخودمم چند دست لباس راحتی بگیرم همه لباسام یا کهنه بود یا بعد
زایمان به دردم نمیخورد بسکه گشاد شده بود.
درحالیکه پاکتای خرید تو دستمو جابه جابه میکردم اومدم از خیابون رد بشم
که یه ماشینی به سرعت اومد سمتم و بعد جیغ خفه ای که کشیدم دستامو محافظ
شکمم کردم.
درد تو تنم پیچید و مردم دورم جمع شدن
1401/06/20 14:14