ی روز صبح داراز کشیده بودم که دیدم پشتم خیس شده دویدم دستشویی شلوارمو که اوردم پایین ی عالمه لخته بزرگ مثل جگرازم اومدباکمک شوهرم اومد بیرون دوباره ی ان خیس شدم ودوباره همون اتقاق شایدهردفعه اندازه ی تشت ازم خون میرفت من هنوزم امیدم داشتم رفتم بیمارستان صدای قلب کوچلوش میمومد فرستادنم بیرون برای سنو
1399/11/20 09:48