طرف ایرانی هم هست..
فهمیدم این مرد همونیه که قرار بود کیارش به مهمونیش بره..اون شب صورتم رو کامل گریم کردم و وارد اون مهمونی شدم..همونطور که گفتم اسلحه م رو به عنوان کادو دادم یکی از خدمه ها که بعد تو یه فرصت مناسب اونو برداشتم..
تعداد مهمان ها زیاد بود..تا اینکه شاهد اعلام کرد مهمان ها ساکت باشند ..گفت که برامون سوپرایز داره..می دونستم امشب قراره یه دختر برای مهمان ها برقصه..ولی باورم نمی شد او دختر تو باشی..
از صدای نفس هاش می تونستم بفهمم که از یاداوری اون لحظه عصبانی شده..
--موزیک پخش شد..تو نقاب داشتی..با اهنگ می رقصیدی..نرم و زیبا..وقتی تو چشمام خیره شدی قلبم ایستاد..نگاهت سرد بود..به تک تک مهمونا نگاه می کردی واز چشمان سبزت نفرت شعله می کشید..این رو خیلی خوب حس کردم..
از زور خشم سرخ شده بودم ولی به روی لبام لبخند بود..برای حفظ هویت قلابیم..اما از تو داشتم اتیش می گرفتم..
ازشاهد خواستم تو برام برقصی و در ازاش کلی پول بهش دادم..اون هم به راحتی قبول کرد..
رفتم تو اتاق..تو هم اومدی..با دیدنت قلبم توی سینه بی تاب شده بود..دلم می خواستم بیام جلو و بغلت کنم..ولی خودمو کنترل کردم..نگاه تو به من از سر نفرت بود..دلیلش رو می دونستم..
برام رقصیدی..رقصت رو نمی دیدم خودت رو می دیدم..صورتت..چشمات..تو همون حال فکر می کردم که چرا مجبورت کردن اینکارو بکنی؟!..چرا ازت خواستن براشون برقصی؟!..چرا می خوان خوردت کنن؟!..فقط خدا خدا می کردم بلایی به سرت نیاورده باشن..
وقتی اهنگ ایرانی (بهارم) رو گذاشتم دوست داشتم از روی همین اهنگ بفهمی که من هستم..اریا..
برام رقصیدی..نقاب از چهره م برداشته شد..لحظه به لحظه بیشتر تعجب می کردی..بالاخره فهمیدی منم..بغلت کردم..تو رو به خودم فشردم..بغض سنگینی به گلوم چنگ مینداخت..بهارم..تو اغوشم بود..بالاخره پیداش کرده بودم..
وقتی گفتی هنوز هم همون بهاری..با اینکه مطمئن بودم ولی با این حرفت خیالمو راحت کردی..می شناختمت..دلم می گفت بهار پاکه..و بود..
نگاهم کرد..لبخند پر از ارامشی روی لبهاش نشست..توی چشمام اشک جمع شده بود..
به طرفم نیمخیز شد..انگشتش روبه گوشه ی چشمم کشید..
با لحن مهربونی گفت :تمامش همین بود..دیگه کیارشی نیست که بخواد ازارت بده..هیچ وقت تنهات نمیذارم خانمی..
با بغض گفتم :اگر تو رو نداشتم زنده نمی موندم..از بی کسی و تنهایی میمردم..اصلا معلوم نبود دیگه پام به ایران برسه..معلوم نبود سرنوشتم چی می شد..ولی الان..از اینکه اینجام مدئونتم..از اینکه پیشمی..خوشحالم..اگر تو نبودی..اگر نداشتمت..من الان بهار نبودم..
بازومو گرفت..منو کشید تو بغلش..سرمو به سینه ش تکیه
1400/05/08 17:02