میشنوم بگو منتظرم
حسابی جا خورده بود اما بلاخره به خودش اومد دستش رو به سمت من گرفت
_ این
آریان نگاهش به سمت من چرخید بعدش جواب نازیه رو داد :
_ من هیچوقت نگفتم قراره زن خودم رو طلاقش بدم پس بهتره واسه ی خودت قصه نبافی
_ آریان شوخی میکنی ؟
_ نه
نازیه وا رفته داشت بهش نگاه میکرد مشخص بود شوکه شده حقم داشت شاید اگه منم جاش بودم همین شکلی میشدم ولی خوب کاری بود ک شده نمیشد پس چیزی گفت کاش حتی شده یه ذره سر عقل بیاد
_ آهو
_ بله
_ برو اتاقت
خواستم برم چون واقعا اینجا موندن من دیگه هیچ فایده ای نداشت جز اینکه باعث آزارم بشه
_ چرا میفرستیش بره اونی ک باید بره من هستم چون بهم توهین شده
آریان با اخمای تو هم گره خورده داشت بهش نگاه میکرد انگار قصد داشته باشه بهش چیزی بگه ولی خوب دلش نمیومد
_ فردا صحبت میکنیم درباره اش فعلا برمیگردی خونه شنیدی ؟
_ نه
با تشر اسمش رو صدا زد :
_ نازیه
_ چیه
_ داری اعصابم رو خورد میکنی !
_ من اعصابت رو دارم خورد میکنم
_ آره
خنده ای کرد
_ آره دیگه دوست داری شب پیش این باشی چرا باید ناراحتی من واست باید مهم باشه
✿┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅✿
〖↝@Naell_2?✨〗
#229
تو اتاقم تنها نشسته بودم داشتم به اتفاقای چند ساعت پیش فکر میکردم ، آریان واقعا وقتی عصبانی میشد کنترلش رو از دست میداد ، نتونست جلوی خودش رو بگیره و روی نازیه دست بلند کرد
نازیه ای ک ادعا میکرد خیلی دوستش داره و عاشقش هست واقعا واسم عجیب بود
با شنیدن صدای در اتاق از افکارم خارج شدم ، نگاهم به آریان افتاد
متعجب شدم پس چرا پیش نازیه نمونده بود ، با دیدن نگاه من نیشخندی زد :
_ چیه فکر کردی نمیام
آره فکر کرده بودم نمیاد مخصوصا با جنجالی که نازیه به پا کرده بود
_ آره فکر کردم نمیای
به سمتم اومد و پرسید :
_ ببینم تو باعث شدی نازیه اون شکلی عصبی بشه چرت و پرت بگه
با چشمهای گشاد شده بهش خیره شدم همین مونده بود من مقصر بشم وقتی هیچ تقصیری نداشتم چشمهام پر شد با عصبانیت رو بهش توپیدم :
_ ببینم تو دیوونه شدی ؟ چجوری فکر میکنی من همچین کاری انجام دادم هان
پوزخندی زد :
_ مگه حتما باید دلیل خاصی داشته باشه شاید میخواستی باعث آزارش بشی حسادت کنه
رسما سرم داشت سوت میکشید حرفاش واقعا باعث میشد قلبم به درد بیاد
_ تو واقعا مشکل داری باید بری درمان بشی آریان میفهمی یا نه
سکوت کرده بود
بلند شدم خواستم برم از اتاق بیرون ک بازوم رو گرفت من رو به سمت خودش کشید
با صدایی خش دار شده از من پرسید :
_ کجا ؟
_ میرم جایی ک بهم احترام بزارن
_ مسخره بازی درنیار
_ من دارم مسخره بازی درمیارم !
_
1401/09/30 08:54