تا اینکه بعد از دو سال دوباره باردار شدم
اونقدر میترسیدم که بازم خونریزی کنم و سقط بشه اما خدا اونقدر مهربونه که زجههامو شنید و بچهمو برای بار چندم ازمون نگرفت
دقیق یادمه وقتی که رفتیم سونوی قلب
چقدر من و همسرم و مادرامون با شنیدن صدای قلب جنین گریه کردیم
1403/07/02 17:10