هیچی نگفتم کارش که تموم شد کنارم دراز کشید
گفت شورت و کرستت کجا انداختم ندیدی گفتم کرست چیه اینقدر خندید گفت ماتیکت خوشمزست گفتم ماتیک چیه 😂
من اسم دیگش و بلد بودم خب اینا رو نشنیده بودم تا حالا
بعد بهش گفتم چی بود چرا سفت بود کلی خندید گفت مگه باید چجوری باشه 😂 بعد اسمشو گفت بازم تعجب کردم نمیدونستم آخه من اسم دیگش و شنیده بودم که گاهی وقتا به چیز بردار کوچیکم میگفتن😂
و فکر میکردم مال مردا کوچیکه چون داداشم کوچیک بود و میدیم فکر میکردم مال مردا هم همیشه همین طور کوچیکه بعد که به همسرم گفتم کلی خندید خلاصه اون شب تا صبح چیزای جدید کشف کردم و این شب دیگش جرأت کردم ببینمش و یکم برام عادی شد 😂
1403/06/31 09:00