گروه خصوصی ساخته شد.
سلام خانوما خواهش میکنم داستان های واقعی بگید حالا از هر موقع هرچقدر بود غمگین شاد فقط قبلش همه رو تو دفترچه یادداشت تلفنتون بنویسید بعد اینجا کپی کنید همه رو نمونیم تو خماریش 😁
هر اتفاقی که افتاده و دوست دارید بنویسید حتی از خاطرات شب اول عروسی اولین لمس و تجربه مادر شدن و....
خاطره از عقد خودمم اول کامل بنویسم میزارم براتون😂
1403/06/28 18:12همینطور که داستانو مینویسم خودم خندم گرفته چه دورانی بود شما هم بنویسید کامل شد بفرستید تو گروه😍
1403/06/28 18:51داستان من از نامزدی شروع میشه تا زایمات
1403/06/29 08:23بزار عزیزم 😍
1403/06/29 08:29بزار فدات
1403/06/29 10:49هنوز ک بچهها نزاشتن تاظهر استارتشو میزنم
1403/06/29 11:23منتظریم عزیزم
منم دارم مینویسم ولی فکر کنم چند روزی طول بکشه 😂
سلام
1403/06/29 15:50بذار عزیزم
1403/06/29 15:53لطفا بگین از کجا هستین دوس ندارم اشنای داستانموبخونه
1403/06/29 17:17بنویس عزیزم 😍
1403/06/29 17:19مشهدی هستم 🙋
1403/06/29 17:20خوبه
1403/06/29 17:21بزار شامو سر هم کنم مینویسم
1403/06/29 17:21شیرازی هستم
1403/06/29 17:24یعنی قبل خاستگاری آزمایش خون میدین
1403/06/29 18:01کرمان
1403/06/29 18:02محمود چند سالشه
قیافه هاتونم بگو چطوریه
و شغل محمود
1403/06/29 18:04اره
1403/06/29 18:09الان بیستو هشت سالشه اونموقع بیستو یک سالش بود و من شونزده
1403/06/29 18:10قیافه ی محمود ی مرد با قد یکو نود اونموقغ نود کیلو بود چهرشم چشمای درشت و ابروهای پر و مشکی چشمای قهوه ای وریش موی سیاه و پوست گندمی
1403/06/29 18:13خودمم سبزه چشمای مشکی و درشت و ابروهای پر بینیم کوچیکه و لبای نازک و کوچیک موهامم مشکی پرکلاغی و پر تا کمرم میرسید و اینم بکم هنوز سیبیل داشتم
1403/06/29 18:14داستان های واقعی از زندگی گذشته حال حاملگی شب اول زفاف و....
73 عضو
این بخش در حال طراحی می باشد