#پارت277
اینا که همشون پوشیده س!
ای بابا.
میخواستم سرمو بکوبم تو طاق.
حاال اینا پوشیدس بازش چیه؟
یسری کفش و کیف ام گذاشت کنار وگفت:
سایز پاتو از سیا پرسیدم ولی بپوش بینم پات میشه یا میمونه رو دستمون.
رفتم لب تخت نشستم و یکی یکی هر سه جفتشم پام کردم
همشون اندازه بود!
لبخندی نشست رو لبم که سیاوش اینقدر دقیق ازم میدونست
فکرم درگیر شد به لباس زیرا اشاره کردم وگفتم:
سایز ایناروچی؟
لبخند گشادی زد و گفت:
داداش جونم!
واییییییی خشکم زد.این سیاوشم عجب ادمیه ها .ادمم اینقدر حواس جمع؟!!!!!؟
سیاناوسایل مریمو جمع کرد و درحالیکه میرفت بیرون گفت:
توام پاشو مال خودتو جمع کن منم اینارو بذارم اتاق پیمان.
1399/07/01 20:26