The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

#حرف_دلم

657 عضو

#پارت359
نه خودتو برام شیرین کن
نه برام دردسر درست کن
تا وقتی توخونه ی منی به خواست من زنده ای و به خواست من میمیری
اگرم عصبی میشم واسه اینکه اگه یه دوست و آشناو همکار ببینه و بشنوه که
زن سیاوش فرخ هرزه و بازه من میرم زیر سوال وگرنه توبرام هیچ ارزشی
نداری...
هرکلمه از حرفاش مثل یه زخم عمیق بود!
کاش میزد!
با کمربند میزد!
ولی با زبون نه!
اینجوری آب پاکیو رو دستم نمیریخت!
من یه عروسک خیمه شب بازی بیشتر نبودم براش!
بیشتر موهامو کشید:
تاوقتی نگهت داشتم عین آدم زندگی کن نه هرزه ای که قبال بودی.
پس فردا لباس عروس که تنت رفت فکر نکنی کسی شدی وخانم خونه ای و
بخوای زنگوله به پام ببندی بچه بچه کنی.
تو فقط یه نقش داری. تو زندگیم باشی که مابقی هرزه ها ازم دور بشن و
هرزگاهی یه حالی ام میدی و بس.
مفهــــــــــومه؟
خیره بودم تو چشماش.دورنگی تو حرفاش موج میزد!
شایدم من داشتم خودمو دلداری میدادم!

1399/07/09 19:31

#پارت360
فریاد کشید:نشنـــــیدم؟؟؟؟؟؟
آروم پلک زدم که اشک تو چشمام ریخت رو گونم .
دیگه نمیترسیدم که بزنتم!
اون زخم اصلیو به دلم زده بود!
آروم زمزمه کردم:
بله آقا
موهامو با حرص ول کرد که پرت شدم عقب .
از اتاق بیرون رفت و درو کوبید!
اشکام چکید !
راحت جاری شدن!
حرفاش تو سرم اکو میشد.
کاش التماس فایده داشت!
اونوقت التماسش میکردم!
به پاش میفتادم !
که نه خانم خونش ولی القل مثل یه آدم باشم براش!
ولی نداشت!
واسه این آدم سنگی التماسم فایده نداره!

1399/07/09 19:31

پاسخ به

عب نداره الان من هشتا میزارم????

بفرمایید راز نگه دار نیستین ک?

1399/07/09 19:52

آذری زبان‌ها وقتی میخوان قربون صدقه عزیزاشون برن، میگن:
«گوزلرین قاداسین آلیم»
یعنی «درد‌ ِچشمات‌ به جونم!»
زیباست حقیقتا‌‌.

#حرف_دلم

1399/07/09 19:58

اسکار بهترین تماشا هم تعلق می‌گیره به تماشای کسی که دوسش داری در حال انجام کاری، وقتی حواسش بهت نیست
#حرف_دلم

1399/07/09 19:59

آدما روز ها با چیزایی که تو سرشون
میگذره و شب ها با چیز هایی که تو
دلشون میگذره زندگی میکنن

#شبتون_درپناه_خدا
#یاعلی
#حرف_دلم

1399/07/09 20:07

???داشتم باپسرم بازی میکردم الکی ادادرمیاوردم که دارم گریه میکنم یهو به خودم اومدم دیدم یچیزی تودهنمه وساکت شدم?????بله آقاپسرپستونکشو گذاشته بود دهنم که گریه نکنممممم??????من برم حسابشوبرسممممم???

1399/07/09 20:40

ارسال شده از
نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

ست اسپرت
جنس: پاییزی،دورس
رنگ:موجود در عکس
سایز: شش ماهه تا دوساله
قیمت:52000

1399/07/09 22:01

لا تَأخُذُه سِنَه وَ لا نَوم
سوره بقره...

چه خوب است که تو همیشه بیداری ...
#صبحتون_بخیرخانوما
#حرف_دلم

1399/07/10 06:15

•|?|•


•[ گاه گاهی
بانگاهی
حال ما را خـوب کن...
خلوت این قلب تنها را
کمی آشوب کن...?]•
#خــدا❤
#حرف_دلم

1399/07/10 06:18

بیا امتحان کنیم برگرد ،
شاید پاییز از میان فصل ها برود ...!

? محسن صفری
#حرف_دل

1399/07/10 11:47

‏باید به اتفاقات غیر منتظره زود عادت کنیم مثلاً رفتن کسی که تا دیروز واسه دیدنت لحظه شماری میکرد یا کسی که فکر میکرد فقط بغل کردن و هم صحبتی با تو ارومش میکنه، یا دوستت دارم هایی که اثری از اونها به جای نمونده، باور کن این ادم ها بدانند دوستشان داری عوض میشوند ...!
#حرف_دلم

1399/07/10 11:48

مثلا‌ مثلِ محسن دعاوی بهت بگه : من مَردی هستم جدی، کمی اخمو حساس و کمی لجباز و تو دختری هستی که میتوانی تمام این معادلات را در مَن بِهَم بزنی ...!

#حرف_دلم

1399/07/10 11:50

دلتنگی یه زخمِ پنهانه یه سرطانِ بی نشونه، آدمای دلتنگ شبیه بقیه‌ی آدمان، راه میرن میخندن لذت می‌برن و تو هیچوقت از ظاهر آرومشون نمیتونی بفهمی پشت این رد پاها و ته این خنده‌ی بلند چه ای کاشِ بزرگی جا مونده ...!

#حرف_دلم
#دلتنگی
#حس_امروز_من

1399/07/10 11:51

بِهتَرین حِسِ دُنیـــــا
زَمانی اِتِفــــاق میوفته که
میفَهمیم جُز هَمــــدیگه
هیچکَسیو نِمیخــــوایم و
تَنها آرزویِ هَمیــــم..!?♥️???✨
#دلبرونه
#همسرانه
#ایده_پیامک

1399/07/10 11:53

به چه زبونی بگم .. دلم تنگ شده برات.
#دلتنگی

1399/07/10 11:53

#نذر_برای_خانه_دار_شدن
از اربعین تا 28صفر
هرمقدار ک دلت میخواد مثلا یک استکان برنج برمیداری به دونه دونه اون سوره توحید میخونی به نیت خونه دار شدن حالا کی انجام بدی باید از اربعین تا 28صفر سوره توحید رو بخونی به برنجا بعدش روز 28صفر با اون برنج شله زرد درست کنی و پخش کنی به همسایه ها نباید دونه برنجی دور ریخته بشه دوران عدر شرعی هم انجام ندین

ان شالله ک مستاجرا خونه دار بشن به حق امام حسین و امام رضا?

1399/07/10 13:05

سوالی بود درخدمتم

1399/07/10 13:05

مقدارش هرچقد بود اشکالی نداره ولی چون سخته خوندن توحید به هر دونه برنج میتونید یک استکان درست کنید با ذکر سوره توحید یکمی هم جداگونه درست کنید پخش کنید ولی نباید قاطی کنید جدا باشه باید اونی ک سوره توحید خونده شده

1399/07/10 13:07

شمالیا یه جمله دارن که میگه : تی دلی دردی بَمیرم، که تقریبا معنیش این میشه که بمیرم برای درد روی دلت، این که وقتی غصه میخوری یه نفر باشه از ته دلش این حرف‌رو بهت بزنه واقعا زیباست ...!

#حرف_دل
#غصه

1399/07/10 17:01

چقدر قشنگ گفت مولانا، اون‌جایی که میگه:
ما چاره‌ی عالمیم و بیچاره‌ی تو!

#حرف_دل

1399/07/10 17:02

جرعه به جرعه می‌دهم
شعر به نوشِ دلبرم
دلکه نکرد اثر به او
شعرکند مگر اثر ...

#حرف_دلم

1399/07/10 19:05

#پارت361
خودمو کشیدم رو تخت و صورتمو فرو کردم تو بالش و عطر تن سیاوشو
پرکردم تو ریه هام .
اونقدر اشک ریختم که چشمام بسته شد و خوابم برد.
+خانم؟...
اقلیماخانم؟...
خانم کوچیک پاشید وقت شامه
کالفه چشمامو باز کردم و زیر لب گفتم:
نمیخورم راحتم بذار
زیبا بود:اما خانم....
عین فنر پریدم و برگشتم سمتش .روبهش بلند و شمرده شمرده گفتم:
بمن نگو خانم.
من خانم این خرابشده نیستم.
فهمیدی؟
من اسم دارم
اقلیما
تکرار کن عادت کنی
منم یکی ام عین تو پس خانم خانم نکن...

1399/07/10 21:08

#پارت362
داشتم رگباری تمام حس وجودمو خالی میکردم سر زیبا!
اونم مات و بغ کرده زل زده بود بهم و هی میگفت چشم ببخشید آروم باشید...
در اتاق باز بود.
پیمان اومد تو و روبه زیبا گفت:
برو بیرون
+اما اقا...
پیمان اروم اشاره کرد.
زیبا بیرون رفت و درو بست.
چنگ زدم تو موهامو اشکام جاری شد و وسط هق هق گریه هام ناله کردم:
بمن نگین خانمممممم.....
پیمان دستاشو قاب کرد دور صورتم.
زل زد به چشمام
نگاهش کردم
دیگه عصبی نبودم!
فقط گریه میکردم.
پیمان اونقدر نگام کرد که کل حرص وجودم یکباره تخلیه شدو بلند زدم زیر
گریه!
منو کشید تو بغلش و سرمو گرفت روسینه ی ستبرش.

1399/07/10 21:09

#پارت363
نه پرسید چته
نه پرسید چرا اینجوری شدم
نه سوال جوابم کرد!
فقط گذاشت اشک بریزم و آروم بشم!
هیچ دلم نمیخواست کسی بپرسه که چمه .
نزدیک ده دقیقه فقط گریه کردم و اونم موهامو نوازش کرد!
کاش پیمان برادرم بود!
کاش ازاینی که هست نزدیکتربود!
خالی شدم !بدنم بی جونمو آروم از بغلش بیرون کشیدم.
لبخند کم جونی به روم زدوگفت:
بهتری؟
سرمو تکون دادم.
از لب تخت پاشدوگفت:
میگم غذاتوبیارن باال نگران سیاوشم نباش
سری تکون دادم و گفتم:
نمیخورم فقط سرم درد میکنه.

1399/07/10 21:09