#پارت6
روی تخت دراز کشیدم که مادرم کنارم روی صندلی نشست ،
. شلوارم رو پایین کشید و نگاهی الی پام انداخت
. خوبه ، زیاد پاره نشدی ! زنگ زدن برای فرداشب خواستنت +:
! ...ترسیده گفتم :- ن...ه
. نترس همون دیشبیه که پرده ات رو زد +:
نفسم رو بیرون دادن ! بودن با اون ناشناس بهتر بود تا بودن با
! ناپدریم
با حس نوازش دست مادرم روی عضوم سریع عکسالعمل نشون
دادم و پاهام رو جمع کردم که
با بدخلقی گفت
بذار ارضات کنم قرمزی ! میدونم که اون مرد ارضات نمیکنه +:
نوازشش بیشتر شد که سریع گفتم
! نه نه ! اون ... میزاره -:
بی اهمیت سرش الی پام رفت که در اتاق باز شد و ناپدریم داد
کشید
! قرمزی زود باش بیا +:
با دیدن ما متعجب گفت
نامردا ! مادر و دختری؟ پس پدر چی؟ +:
ترس تنم رو فرا گرفت که مادر گفت
نه ! این فقط زیر خواب یه نفره نبینم بهش دست بزنی +:
.ناپدریم اخمی کرد . و اتاق رو ترک کرد
موهای قرمزم رو شونه کردم ! به همین دلیل مدام قرمزی صدام
میکردند . امشب قرار بود بازم مالقاتش کنم ! کاش می دونستم
. کیه ! صداش که خیلی دوست داشتنی بود
کنار دیوار ایستادم ، زنی جلو اومد و دستاهام رو به زنجیر های
. متصل به دیوار بست
روی دوتا میز کناریم شمع روشن کرد و چند دقیقه بعد پارچه
. روی چشمام و دهنم بست
. کیسه ای سرم کرد و موهای قرمز بلندم رو مخفی کرد
نفس عمیقی کشیدم ، و چند دقیقه بعد صدای دادی توجه ام رو
جلب کرد
! گفتم که دیگه نمیخوام اینکارو انجام بدم -:
. و به دنبال این حرف در اتاق محکم بسته شد که سرجام پریدم
1399/07/27 18:58