ماجرای عقد ما توی تمام روستا که هیچ، توی روزنامه ها هم پخش شد. تیتر زده بودن ازدواج مرد جنگلی بعد از سالها با عشقش...
مرد جنگلیِ من که نمونه ی عشق و وفاداری بود، بیست ساله که کنارمه و هر صبح و شب زیرِ گوشم قربون صدقه میره و مثل دختر بچه ها لوسم میکنه. هنوز که هنوزه آوازه ی عشقش سر زبونهاست. هرچند ما دوتا هیچوقت ثمره ی عشقمون رو ندیدیم اما عروس قشنگم سه تا نوه به دنیا آورد که هر روز بهمون سر میزنن و کلی دوستشون داریم.
به قول فراز هر روز از خدا ممنونیم بخاطر روزهایی که با عشق سر کردیم...♥️
و هر روز که بی عشق تو گذشت، جان کندنی بیش نبود🍂
پایان
آبان 1403
رویا
«ممنون که خوندید و کلی نظرات قشنگ برام فرستادید. همون اندازه که یه سری دوستان بهم لطف داشتند، یه سری خانمها بابت داستان نوشتن توی برنامه گله مند بودند و بعضی هم با تندی برخورد کردند و داستانهام رو کپی دونستند.بخاطر جشن تولد پسرم تا مدتی نیستم و داستان نمیزارم. باز هم ممنون بخاطر وجود مهربونتون.❤️🤗
1403/08/02 20:28