•﷽•
یار منے دلدار منے
تو هَمون اخموے جنگےِ منے??
__
390
با گیجی نگاش کردم:
-چی؟
یه پوزخند عصبی تحویلم داد و گفت:
-ریدمان امروزت!
با ناراحتی نگاش کردم و اونم چشماشو ریز کرد و طوری که حرصمو دربیاره گفت:
-می دونی از این بدترش چیه؟
با کنجکاوی و چشمای مظلومم نگاش کردم که حرصی تر گفت:
-که دوتا نود درصد داریم!
قلبم چنگ خورد. تا الان پیش نیومده بود ک رتبه سوم بشم.
اقا پرهامتون
پریده میون پارت که بگه
حواستون به فصل دوم هانتر هست؟
رمان کانترمون با حضور پر رنگ محراب و نسیم دنبال میکنید؟
-از این بدتر اینه که همون آدمی که چندوقت پیش اومد اتاقم و گفت می خوام دوم بشم، الان از تو هم جلو زده و تو عین بز نشستی جلو من و از خواب هفت پادشاه برگشتی!
یه بغض به چه گندگی گلومو گرفت و اون ادامه داد:
-چته سرخوش؟ داری چه گهی می زنی به آینده ت؟ می فهمی؟
سر تکون دادم و اون با تاسف نگاهشو ازم گرفت.
-پاشو برو سر کلاست...
-می خوام برم خونه.
یه نگاه وحشی بهم انداخت و اخطار داد:
-سر کلاس... همین الان!
1401/11/18 14:51