#part554
#دلبرشیـرینـ🔞
خودم و میندازم روی تخت
چند دقیقه بعد صدای دوش میاد و بعدش خودش رو میبینم که بدون حولش میاد بیرون
چشم غره ای براش میرم و میچرخم
- با حوله خوابیدی؟!
- بدون حوله اومدی بیرون اتاق و خیس کنی؟!
میخوابه و از پشت خودشو میچسبونه بهم ، سعی میکنم پسش بزنم ولی محکم چسبیده و ولم نمیکنه
- شایان ولم کن
- نه نمیشه
میچرخم و چشم غره ای فوق اتیشی براش میفرستم که میخنده و سرشو میبره سمت سینه هام
-مگه چقدر ازت دور بودم که انقدر دلتنک این بدن و عطر تنت شدم
اخم میکنم و موهاشو میکشم
- سرگرم لادن جون بودی ازم دور شدی
میخنده
-اینجوری حسوودی میکنی نمیگی فدات میشم؟!
- شما برو فدای لادن جونت بشو
قهقه میزنه
#دلبرشیـرینـ🔞
1403/07/28 00:35