#شعلههایعشق😈💦
#پارت1
-میخوام یجوری بکنمت از لذت رو هوا باشی.
با وحشت به مرد مقابلم نگاه میکردم .
ترسیده بودم اما او در حال خودش نبود مست بود !
منو روی تخت انداخت و روم خیمه زد .
-خیلی ک.صی؛
چشمای سرخت باعث میشن وحشی بشم بیوفتم به جونت .
خندید و دستش به سمت زیپ لباسم رفت و در کسری از ثانیه منو لخت کرد.
حال مقابل مردی که با چشمانش وحشی اش نگاهم میکرد فقط با لباس زیر بودم.
-ولم کن،خواهش میکنم.
-هیس نمیخوام چیزی بشنوم.
اشک هایم میریخت و اون بی توجه پیراهنش را درآورد.
-بهت حال میدم،نترس درد نمیکشی .
سرش را نزدیک سی*نه هایم کرد و لیسی از روی سو*تین به آن ها زد
با دستم خواستم دورش کنم اما زور من کجا و زور آن کجا ؟!
یدفعه انگار دیوانه شده باشد!
با حرص لباس زیرم را هم درآورد....
1403/06/26 13:23