نه ازدواج نکرده 25 سالشه بادوتا بچه خونه مادرشوهر ش زندگی میکنه
ازمادرشوهرش پرستاری میکنه مریضه
چند روز جلوتر یه مقداری ظرف خونه بابام داشتم با یه کمد گفتم بدین نسرین
خیلی خوشحال شده بود میگفت من هیچی ظرف ندارم
کولر هم تو اتاق بچه هام نیست شبها بچه هام میبرم خون خواهر شوهرم میخوابونم
یخچال ندارم نمیتونم واسه بچه هام میوه بخرم
مادرشوهرش هم خوشش نمیاد که کسی سر یخچالش بره میگفت سروصدا میده
به خاطر برادرشوهر بزرگ تو خونه داره میگه من خجالت میکشم برم پیش اونها بخوابم
1403/06/31 15:31