توی مطب دکتر نشسته بودم که نوبتم بشه
شلوغ بود ولی همه آروم و بی سروصدا نشسته بودن
یهو متوجه شدم یکی از آشناهامون که ازش خوشم نمیاد داره میاد
واسه اینکه مجبور نشم باهاش احوالپرسی کنم گوشی رو گرفتم جلو گوشم و الکی شروع کردم صحبت کردن
گرم صحبت بودم و همه نگام میکردن که یهو گوشیه زنگخورد !!!!
همه چشاشون گرد شد
و اون آشنامون یه جوری نگاه کرد که انگار فهمیده دادمش تو دیوار !!!
ولی کم نیاوردم گفتم : عه این قطع شده من هنوز دارم صحبت میکنم !!! ??
1398/08/03 14:54