پارت#40
ببشینید
خودم میرم و کنار می شینم و نگاهشون میکنم
ترانه سرشو سمتم کج میکنه
- کوش پس ؟
با تعجب میگم :
- کی ؟
- شوهرت
چشمام گرد میشه . گلسا خیلی آروم ولی با اعتراض اسم ترانه رو صدا میکنه
- خوبی ؟
- می بینی که اوضاع منو ، خیلی خوبم
خوبم ، خیلی خوبم ، بهترین از این نمی تونم باشم .
خیلی آروم اینا رو به گلسا میگم
- هی هی ...
به ترانه نگاه میکنم ، با حضور دایه معذبیم ، خیلی خیلی آروم حرف می زنیم
سرمو تکون میدم
- این پیر زن مادرشوهرته ؟
مریم که کنار ترانه نشسته با دستش می زنه به پهلوی ترانه .
- چرا میزنی خوب ، میخواستم ببینم مادر شوهرشه یا نه
- مثال که چی بشه
- مریم خنگی ها ، اگه مادرشوهرش باشه ، پس قیافه ی شوهرشم چنگی به دل نمی زنه .
از حرف های ترانه خنده می یاد رو لبم . چه ساده ، با چه حرف هایی لبخند می یاد رو لبم
- دیوانه
- بچه ها درست بشینید ،داره می یاد
1401/10/24 18:25