?⚘?⚘?⚘?
? اربــابــِ عــمارتـــ?
#پارت_202
داغ بودم و خوشحال از اینکه کار و جای خواب دارم
دیگه به عقلم نرسید داره ازم اخاذی میکنه
از کجا باید میدونستم همچین مقصودی داره
دستی دستی بدبخت کرده بودم خودم رو
حتی نمیدونستم چه مبلغی هست
اما هرچقدرم که بود حتی اگر 100 هزار تومن هم بود بازم نداشتم که بدم
من خرد و خوراکم و جای خوابم توی خونه خودش بود
در ازاش واسش کار میکردم...
اه در بساط نداشتم که بخوام پولش رو بدم
پرسیدن مبلغش فقط کوچک کردن خودم بود
_ من..
حرفمو قطع کرد و گفت
_ ازت نمیخوام کار شاخی بکنی
فقط قراره نقش بازی کنی
این توی قرارمون نبود میدونم...
در عوض بهت پولش رو میدم
با شنیدن اسم پول ساکت شدم
من باید در هر صورت این کار رو انجام میدادم
هیچ راه فراری تداشتم
اما بعدش با پولی که بهم میداد میتونستم از اینجا برم
_ ولی شرط داره....
انگار مطمئن بود قبول میکنم
چشماش رو ریز کرد و گفت
_ شرط.
با اعتماد به نفس به صندلی تکیه زدم
دست به سینه نگاهش کردم و صدامو صاف کردم و گفتم
_ اره اگر قراره با شرایط تو جور بشم
منم دوست دارم که چیزایی که میگم انجام بشه
اخماشو توی هم کشید و نگاهم کرد
با این کاراش اعتماد به نفسم از بین رفت
حتی اگر قبولم نمیکرد نمیتونستم هیچ کاری بکنم
منتظر نگاهش کردم که گفت
_ چیه شرطت؟؟
لبخند ریزی زدم اما سریع جمعش کردم و گفتم
_ خب...دست زدن بدون اجازه من ممنوعه
قرار نیست کارهایی که زن و شوهر های واقعی انجام میدن انجام بدیم درسته ؟!
|?| ✨??「 ????↬@FiLM_SRIALO...*」
1401/10/28 18:06