?⚘?⚘?⚘?
? اربــابــِ عــمارتـــ?
#پارت_237
قدمی جلو گذاشتم
اما ضربه بعدی توی صورت گلنسا فرود اومد
_ کجا رو نگاه میکردی؟؟
داشتی به ارمان نگاه میکردی که چایی برگشت روم
ترو چه به نگاه کردن دختره ***
تو وقتی بهش نگاهم میکنی باید خداروشکر کنی همچین جایی هستی
اگر خاله زیر پر و بالتو نمیگرفت که الان....
الان توی دهاتت داشتی کشاورزی میکردی
والا هر *ری از راه میرسه
فکر میکنه عددیه و میتونه....
حرفشو نصفه گذاشت
ولی سر دو جمله اخر نگاهم کرد
انگار درست منظور از *ر من بودم
خوبه سابقه اصلیمو نمیدونست
که اگر میدونست بدتر از ایناش رو میگفت
اخمامو توی هم کشیدم
هرچقدرم پولدار بود
بازم حق نداشت اینطور صحبت کنه
مگه شرف و اندازه ادما به پولشون بود
نمیتونست به اون دختر مظلوم اینطوری بگه
گلنسا با گریه گفت
_ ببخشید خانوم
حق با شماست ببخشید
من دیدم هرز رفت ببخشید
رکسانا نگاه چپی بهش انداخت
با قدمهای بلند ازمون دور شد
سمتش رفتم
دستمو سمتش دراز کردم
متعجب نگاه خیسشو بالا اورد
یه جوری همشون خودشونو زده بودن به کری
که انگار نشنیده بودن اون دختر پر افاده چیا به این بدبخت گفته
عادت داشتن به این کر بودن انگار
|?| ✨??「 ????↬@FiLM_SRIALO...*」
1401/11/07 13:31