کودک متعادل

69 عضو

طولانی با یك خانم فرهیخته و ادیب راجع به این موضوع داشتم که این مسئله باعث شد من دوباره باز هم بروم و روی موضوع
مادر کارکنم. پردازش جدیدی انجام دادم. چون گفتند که تحت عنوان مادری به زن ظلم می شود. متأسفانه در جامعه این مسئله را خیلی می بینیم و متأسفانه
در جامعه ما منزلت مادری پایین دست مقام زن قرار گرفته است. در حالی که من گفتم مقام مادری بالاتر از ارزش زن بودن و مقام زن بودن است. خوب
دوستان قبول نداشتند بنابراین لازم دیدم این موضوع را بیشتر باز کنم

1402/05/08 17:01

بچه وقتی به دنیا می آید یك نوزاد است این نوزاد یا کودک کیست؟ چیست؟ وقتی بچه ی یك حیوان به دنیا می آید ما به آن توله یا کره و.... می گوییم. اما
وقتی یك کودک به دنیا می آید این کودک کیست؟ یك انسان است. یك انسان به دنیا آمده و انسان بودن مهمترین وجه او است. و این انسان در مسیر انسان
بودنش رشد می کند چون رشد برای انسان است. از اولین جلسه ای که راجع به این موضوع ها صحبت کردیم، هیچ جا شنیده اید که من بگویم رشد مخصوص
دخترها است یا مخصوص پسرها است و یا مخصوص خانم ها یا آقایان است. خیر رشد مخصوص انسان است. حالا این کودکی که به دنیا آمده کیست؟
دختر یا پسر. این ها نقش هایی است که انسان دارد و اولین نقش انسان این است که یا دختر است یا پسر. اگر انسان رشد نکند مهم نیست که چیست. نقش
با هنرمند رشد می کند. مگر میشه هنرمندی بلد نباشد و تکنیك نداند و آموزش ندیده باشد، بعد نقش های مهمی ایفا کند. هنرمند اول رشد می کند بعد
نقش های متعددی می گیرد. هر چه هنرمند کم مایه تر باشد ادعای نقشش بیشتر است. مثل آفتی که امروزه میان هنرپیشه گان سینما وجود دارد. انسان
رشد می کند و بالا می رود و نقش ها تبدیل به زن و مرد می شوند. چون به بلوغ می رسند و حالا آمادگی ازدواج دارند و خانم و آقا شده اند، بالغ شده اند و
می توانند یك انسان تولید کنند. بلوغ یك مرحله دیگر از رشد است. مرحله بعد از بلوغ، همسری است. مرد می شود شوهر و زن هم همان زن می شود.
جالبه آقایان اسم شوهر می گیرند ولی برای خانم ها اسمی انتخاب
نشده.
(این شکل یك نمودار عمودی رو به بالا است که متأسفانه در وبلاگ مشخص نیست و من برای مشخص کردن بالاترین مرحله یك خط افقی کشیدم).
مادر ......والدین .......پدر
_______________________
زن .........همسر ........شوهر
زن........... (بلوغ) . ‌‌.......مرد
دختر....... (انسان)کودک .....پسر

پس همسری نیز یك مرحله رشد است. همسر شدن با همسر داشتن فرق می کند. ما می گوییم: زن دارم، ماشین دارم، خونه دارم، یك کمد لباس دارم و
شوهر دارم و غیره، یعنی جزو اثاث خانه می شویم. چون نگاه درست نداریم. در مرحله بلوغ به ما گفته نشده که همسری یعنی چی؟ دنبال مقصر نگردیم.
نیازهای زن مهم است همان طور که نیازهای مرد مهم است. ما چه نیازهایی داریم؟ ما برای رشد باید نیاز و منشأ رشد را بشناسیم. به عنوان زن و مرد چه
نیازی داریم؟ به عنوان انسان چه نیازی داریم؟ این جا است که داره سر بشریت کلاه می رود که گفته شده نقش زن و مرد مساوی است. دنیای مدرن رشد را
به خاطر نقش فدا می کند و این یعنی انحراف و برای زن و مرد فرقی ندارد. زن باید نیازهایش را بگیرد و اتفاقاً کسی که مانع دریافت

1402/05/10 16:15

نیازهای زن است، خود
زن است و کسی که قبول کرده زن موجود درجه 2 باشد باز هم خود زن است و خود زن است که به این تفکر دامن می زند که مرد برتر است. چه کسی حرف
مرا قبول ندارد؟ می دانید چرا معتقدم که خود زن است؟ چون چه کسی این مردهای خودخواه را تربیت کرده است؟ چه کسی تا پسر وارد می شود از خود
بیخود می شود؟ پس از همان اول توسط خود زنان نطفه تبعیض جنسیت در خانواده گذاشته می شود؛ درک مظلوم را بوجود می آورد، بعد به دنبال مقصر می
گردد. دم دست ترین ظالم هم که مردها هستند. آبراهام مزلو روانشناس معاصر انسان گرا معتقد است بیشترین ظلم در تاریخ به مرد شده است نه به زن. برای
این که مرد را از نیمه زنانه ی وجودش و از احساسات و عواطف و زیبایی و لطافت محروم کرده اند.

1402/05/10 16:15

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1402/05/10 16:18

حاضرین: یعنی اول باید خانم ها به آقایان محبت کنند؟
آقای سلطانی: ابداً من چنین چیزی نگفتم. بلکه گفتم خانم ها مولد محبت و لطافت هستند و آقایان
مولد امنیت و پشتگرمی. ما همیشه توصیه می کنیم پدر و مادر همزمان دو دست کودک را بگیرند تا کودک هم دست لطیف و ظریف مادر و هم دست قوی و
خشن مرد را حس کند و این دو حس با هم به کودک آرامش می دهد و به هردو نیمه ی وجود کودک آرامش می دهد. حرف ما اینه نه این که زن را از حقش
محروم کنیم. وقتی وارد بازی زن و مرد می شویم یادمان می رود بانو بودن و شوهر بودن را و فقط بازی زن و مرد را شروع می کنیم یعنی بازی تعارض. این
بازی ها را بیخود دامن نمی زنند، باور کنید از نظر جامعه شناسی این ها بازی جهان سلطه است. دائم انگشت اتهام به طرف مقابل گرفته ایم و مشغول داد و
فریاد هستیم و بعد هم دنبال قاضی می گردیم که تقصیر منه یا تقصیر اونه. تقصیر هیچ *** نیست.
اگر از مرحله رشد به خوبی بگذریم و همسری را عبور کنیم می رسیم به مرحله والدینی. در مرحله کودکی یك حق و حقوقی داشتیم، بالاتر که می رویم و به
بلوغ می رسیم حقوق کودکی را از دست می دهیم و حقوق زن و مردی را به دست می آوریم و به مرحله همسری می رسیم و ازدواج می کنیم، حقوق زن و
مردی را از دست می دهیم و حق همسری پیدا می کنیم و بالاتر که می رویم و پدر و مادر می شویم حقوق زن و مردی را از دست می دهیم و حتی بخش
عمده ای از آن را از دست می دهیم. حقوق والدینی پیدا می کنیم.
یك مشکل ما این است که فکر می کنیم بچه ها آمده اند و مانع پیشرفت ما شده اند اما خبر نداریم که بچه ها آمده اند و ما را در مسیر رشد بالا برده اند و به
مقام والدینی رسانده اند. ما متأسفانه دوست داریم در مرحله همسری بمانیم. چه قدر از مادر ها می شنویم که از وقتی این بچه آمده نه به زندگیم می رسم نه
به خودم و... پیشرفت اجتماعیم مختل شده.
زمانی که پدر و مادر می شویم، نقش های در طول زندگی را به همراه داریم یعنی حتی در زمان والدینی هم باید نقش کودکی را داشته باشیم. منظور از کودک
درون همین است. یکپارچه نگری داشته باشیم و همه ی مراحل رشد را در امتداد هم ببینیم. منظور این نیست که کسی که همسر شد پس دیگر مرحله ی
انسان بودن و کودکی را از دست داد و وقتی والد می شویم پس دیگر کودک نیستیم. اگر نگاه کلی نگر نداشته باشیم تبدیل به پدر و مادر فداکار خواهیم شد
که بدترین نوع والدین هستند.

1402/05/10 16:36

چرا ما معتقدیم پدری و مادری بالاترین مرحله رشد و متفاوت از همه مراحل است؟
مادر و پدر یك موجود نر و ماده نیستند که یك توله یا جوجه به دنیا آورند، بلکه یك انسان به دنیا می آورند. ما دو صفت برجسته برای خداوند متعال می
شناسیم: خالق بودن و پروردگار بودن
مادر و پدر جنین را درست می کنند، خلق نمی کنند. خلقت متعلق به خداوند است و پدر و مادر واسطه ی خلق خداوند هستند. یعنی خلقت خداوند به مادر
سپرده می شود به همین دلیل مادر نقش اصلی دارد تا این مخلوق (کودک) به دنیا آید.

خدا خلق میکند ..............................مادر وپدر (والدین)به دنیا می آورند، متولد می کنند

مادر چه به دنیا می آورد؟ ولد (نوزاد). پس والدین یك ولد دارند که توسط خداوند خلق شده است. پس یك وظیفه والدین به خصوص مادر، تولد است. فارسی
ولد، نوزاد است. صفت دیگر خداوند پروردگار (رب) است. که برای والدین می شود مربی یا پرورش دهنده، رب وظیفه اش را به مربی محول می کند.

خدا پروردگار است ................................ والدین، مربی و پرورش دهنده.

ما می توانیم این منزلت های معنوی را نبینیم. جهان مادی هم تلاش می کند که انسان منزلت معنویش را نبیند. وقتی ببینیم، خیلی به ما ظلم خواهد شد
چون دیگر نه سر کار می توانیم برویم، نمی توانیم تحصیلاتمان را ادامه دهیم یا به مهمانی برویم و نه دوران خوش مجردی را داشته باشیم!!!!! خبر نداریم که
این مقام والدینی است که شادی می دهد.
مادر نوزاد را زایمان می کند، پس مادر زایش دارد و بعد پرورش می دهد. مقام مادری درجه بندی دارد. کمترین مرتبه اش جایی است که یك فرزند به دنیا
می آورد و بزرگ می کند و بالاترین مرتبه اش را خدا می داند که کجا است؟ مادر اگر به مراتب بالای مادری برسد، زایش و پرورش محبت خواهد داشت.
مشکل مادران امروزی این است که خود را نیازمند دریافت محبت می بینند یعنی نازا و سترون هستند، نمی توانند تولید کنند پس نمی توانند پرورش هم
بدهند پس در مراحل پایین و مصرفی می مانند. مصرف کننده ی محبت باقی خواهند ماند. در مورد پدر هم همین است زایش ندارد و نمی تواند امنیت تولید
کند. زایش وظیفه ی والدین است، تفکیك نکنید اما اهمیت مادر در مرحله ی زایش وپرورش بالاتر است. ما زایش را تبدیل کرده ایم به زایمان و ادعا می
کنیم یکی زاییدم برای هفت پشتم بسه. و نمی دانیم که چه ظلمی در حق خودمان می کنیم. مادر، تمام لحظات زندگی اش زایش است منتهی نه زایش
کودک. وقتی به مقام والای مادری رسیدی مهم نیست که برای کی داری زایمان و پرورش انجام می دهی. آیا زایش علم داریم؟ به همین دلیل بود که من
گفتم مقام معلم و پزشك و پرستار و ..... ذیل

1402/05/12 11:16

اولین مسئله برای رشد و رفتن به فضای ارزش، شناختن نیازها و شناختن تفاوت نیاز با خواسته است. کودک نیازهایی دارد، وقتی نیازش را دریافت نمی کند،
تبدیل به خواسته می شود. در این حالت بزرگ که می شود تبدیل می شود به بزرگسالی پر از خواسته های جورواجور. و قدرت تشخیص تفاوت نیاز با خواسته
را نخواهد داشت.
اولین مسئله این است که بدانیم چه نیازهایی داریم نه چه خواسته هایی داریم تا بعد بفهمیم که فرزندمان چه نیازهایی دارد؟ برای این که به مقام والدینی
برسیم باید نیاز هایمان را بشناسیم و تفاوت آن ها را با خواسته بدانیم و نیز منشأ دریافت نیازهایمان را هم بشناسیم.
یك مشکلی که امروزه ما با بچه هایمان داریم این است که بچه های ما منشأ را نمی شناسند. خود ما هم منشأ را نمی شناسیم. شناخت منشأ از ساده ترین
مسائل شروع می شود. مثل برنج. بچه های ما سرمنشأ تولید برنج را نمی شناسند و خیال می کنند برنج هم در کارخانه تولید می شود. یا حتی نمی دانند
شیرینی که روی میز است منشأ آن از کجاست و غیره. منظور این نیست که از امروز بروید و در خانه هایتان کلاس منشأ شناسی بگذارید بلکه منظور ما این
است که فقط کودک را در معرض این آگاهی ها قرار بدهید خودش پیدا می کند که منشأ کجاست و متوجه می شود اما به صورت یادگیری نه به صورت
یاددهی. بزرگسال هم باید بداند منشأ کجاست و اگر چیزی را کم دارد از کجا بگیرد.
دومین مسئله در رشد داشتن درک مسئول است. درک مسئول جزو آگاهی است. وقتی می گوییم درک مسئول داشته باشیم یعنی من مسئول رشد خودم
هستم. احدی نمی تواند مانع رشد من بشود جز خودم. من مسئول رشد خودم هستم و هیچ *** نمی تواند مانع رشد من بشود. تا این زمان که من به عنوان
مدرس در این جا ایستاده ام سر سوزنی مانع در برابر رشد من ایجاد نشده است، سخت ترین مراحل زندگی را گذرانده ام، لحظات خیلی خیلی سختی را پشت
سر گذاشته ام و به مرحله پدربزرگی رسیده ام ولی این روزها هرگز مانع رشد من نبودند حتی وقتی به آن روزها نگاه می کنم می بینم همه آن ها پله های
رشد من بوده اند. تمام اتفاقات ناگواری که در زندگی برای من پیش آمده، باعث رشد من شده است.
من مسئول رشد خودم هستم و مسئول رشد هیچ *** نیستم. در مورد فرزندان هم مرحله ای دارد که بعد از آن آرام آرام مسئولیت را به خودش واگذار می
کنیم و کنار می ایستیم.
حاضرین: ما مسئول نیستیم اما می توانیم بگوییم که مسبب هستیم؟
آقای سلطانی: ابداً.تك تك ما خودمان هستیم. شاید بتوانیم
تأثیرگذار باشیم که این برمی گردد به بحث مسئولیت. این جا ما فقط اشاره کردیم من مسئول رشد خودم هستم ولی در مقابل رشد

1402/05/15 11:29

دیگران مسئولیت دارم.
تك تك انسان ها مسئولیت دارند. و در کل مأموریت ما در این جهان این است که "مسئول رشد خودم باشم" و در مقابل رشد دیگران مسئولیتم را بشناسم.
معنای زندگی همین است و غیر از این چیز دیگری نیست.
مزلو در زمینه ی مسئولیت و مسئول می گوید وقتی یك چراغ راهنمایی سبز است و ماشینی عبور می کند اگر همزمان یك ماشین دیگر هم از چراغ قرمز عبور کند و تصادف شود، کدام مسئول است؟
حاضرین: اونی که از چراغ قرمز رد شده. حالا مزلو می گوید آن ماشینی که از چراغ سبز عبور کرده مسئول است و معتقد است شمایی که از چراغ سبز رد می شوی مسئول هستی چون اگر تو آن جا نبودی تصادف نمی شد و آن ماشین رد می شد و می رفت. حضور تو
باعث این تصادف شده است اگر نبودی این تصادف نمی شد. دوم تا زمانی که در جامعه یك نفر هست که از چراغ قرمز عبور می کند و قانون شکنی می کند، همه مسئول هستند. یك جایی من به مسئولیتم خوب عمل نکردم که امروز یك نفر قانون شکنی می کند. اگر در جامعه ای جرم و جنایت هست یقیناً من به وظیفه ام عمل نکرده ام و یقیناً جامعه به وظیفه اش عمل نکرده است و به مسئولیتش عمل نکرده است. عمل به مسئولیت یعنی وظیفه. اگر کسی آدم می کشد همه ی جامعه مسئول هستند و دقیقاً این نص صریح قرآن است که بارها گفته وقتی کسی یك نفر را می کشد، کل جامعه و انسانیت را می کشد و کسی که یك نفر را نجات می دهد، انسانیت را نجات می دهد. در عرفان های جدید می گویند که هر وقت به مسئولیتت در برابر جامعه عمل کنی، سطح انرژی کائنات بالا می رود و هر وقت کار مخربی کنی کل انرژی کائنات را پایین می آوری. حوزه ی مسئولیت ما این گونه است ما در مقابل دیگران مسئولیت داریم، مسئول دیگران نیستیم.

1402/05/15 11:33

گفتیم از عوامل اقتدار آگاهی و دانایی است. دانایی یعنی علم، شناخت و تجربه. غیر از آگاهی باید دانایی هم داشته باشیم. در زمینه کودک باید با دانایی از
مراحل رشد کودک و نیازهای کودک و بر پایه ی این ها یك ساختار تربیت بسازیم. برای ایجاد ساختار تربیت ما نیاز به علم داریم. این جا است که باید کتاب
بخوانیم و کلاس برویم و کار کنیم. درست مثل علوم دیگر. مادر شدن و پدر شدن علم دارد و ما باید علم والدینی را کسب کنیم و بدانیم ساختار تربیتی
چیست؟ کودک چه نیازی دارد و این نیاز را چگونه باید به او بدهیم؟ این مسائل یادگرفتنی هستند.
تا آخر دوره تمام صحبت های ما بر پایه ی دانایی خواهد بود. مثل بحث ریتم و نظم و ... که قبل از این داشتیم و همه در حیطه ی دانایی هستند. دانایی همان
است که به آن تکنیك می گوییم. دانایی یا روش همان مطلبی است که شما مادرها همیشه می پرسید: چگونه؟ چه طوری؟ چه جوری؟ جواب همه این ها
برمی گردد به دانایی. تکنیك و روش و دانایی را باید از کتاب و استاد یاد گرفت و کار کرد.
ساختار تربیت یك سلسله مراتب دارد که به این شرح است:
(این ساختار هرمی شکل است )

اصل
اصول
ارزش ها
اهمیت ها
مفیدها
بی تفاوت ها
مضرها و مخرب ها

کار با کودک این سلسله مراتب را نیاز دارد. ما به این هرم ساختار تربیت می گوییم. باید تك تك این مراحل را بشناسیم و بدانیم چی برای کودک مخرب
است، چی مفید است و..... مثلاً این ساختار را در غذا خوردن بیابید. چی برای کودک مضر است؟ چیپس و پفك. آیا این مواد را از سبد غذای تان حذف کرده
اید؟ ما ساختار ادب غذا خوردن نداریم که باید روی آن کار کنیم. دانایی یعنی علم این مسائل را به دست آوریم و برای خودمان یك ساختار بسازیم.
کودک مثل ساختمان است. برای ساختن یك ساختمان به بتن و قالب بتن احتیاج داریم و یك نقشه که در آگاهی به دست می آید و باید طبق این نقشه عمل
کنیم. پی اصل است، پی را می ریزیم بعد قالب بندی می کنیم و ستون ها را می زنیم و بعد هم سقف را می سازیم. وظیفه ی والدین ساختن پی و ستون های
اصلی است و ساختن سقف طبقه ی اول، دیگه بعد از آن بانك وام می دهد. به سقف طبقه اول که برسیم بانك خودش وام می دهد و ما باید به عهده کودک
واگذار کنیم و هنر والدین این است که طوری پی و ستون ها را بسازند که کودک خودش ساختمان سازی را یاد بگیرد. اگر ما درست عمل نکنیم تا آخر عمر
باید برایش قالب بندی کنیم. اگر قالب بندی را هم بلد نباشیم یك چیز کج و کوله می سازیم به اسم ساختمان مدرن.
چهارچوب و ساختار تربیتی، همان قالب بتن است. بتن، رشد است، داخل قالب که ریخته می شود شکل می گیرد. این قالب هم خیلی محکم

1402/05/15 11:49

عوامل تضعیف اقتدار
احساس گناه – دائم خودمان را بدهکار می دانیم. احساس گناه اقتدار را از بین می برد. برگردید به درک مظلوم و مقصر و درک مسئول. کودک را زدید، جلوی
او نشکنید و اگر دچار احساس گناه شدید جلوی کودک بروز ندهید و شروع به جبران نکنید. قربون دستم اگر دوباره تکرار کنی پدرت را درمی آورم. زدن
کودک اصلاً کار خوبی نیست اما شکستن جلوی کودک به مراتب بدتر از کتك زدن است. والدینی که کودک را می زنند و فوری می خواهند جبران کنند در
واقع دو بار او را می زنند که بار دوم خیلی بدتر است. جبران از روی احساس گناه آسیبش بیشتر از خود کتك زدن است. وقتی می خواهیم زود جبران کنیم
و اجازه می دهیم کودک به ما دست درازی و توهین کند این کار کودک را بیشتر خراب می کند. بایستید و مسئولانه عمل کنید، بها بپردازید و جبران کنید
و رشد کنید. بچه ها روحشان آن قدر بزرگ است که خیلی راحت ما را می بخشند. اصلاً نگران بچه ها نباشید.
مهر طلبی - ما می ترسیم که فرزندمان ما را دوست نداشته باشد. دائم نگران هستیم. چون منشأ دوست داشتن را نمی شناسیم. این حالت اقتدار را از ما می
گیرد.
نیاز به تأیید – ما خیلی دوست داریم همیشه مورد تأیید باشیم. اولی اش هم خود من. نکنه من این کار را بکنم بگن چه مادر بدی. اصلاً نقد را دوست نداریم.
همیشه تأیید می خواهیم این حالت اقتدار را از بین می برد و حتی ممکن است ایجاد ضعف شخصیتی کند.
وسواس علمی – این حالت به خصوص در مورد مادرانی است که خیلی کتاب می خوانند و کلاس می روند و پای صحبت های ماهواره و سی دی می نشینند.
ما یك مسئله ای که در جامعه داریم این است که خیلی به مسائل سطحی نگاه می کنیم. چون اطلاعات مان در همه زمینه ها کم است و سطح دانایی و
آگاهی بالا نیست. ما به بچه ها خیلی اطلاعات می دهیم ولی هرگز دانش نمی دهیم. یعنی انباشت مغزی می دهیم. خود ما هم مغزمان انباشت اطلاعات است
بدون این که دانش داشته باشیم. و این اطلاعات را تبدیل به دانش کنیم. انباشت اطلاعات وسواس علمی می آورد. و رسانه ها در این امر نقش بسزایی دارند.
اطلاعات ما سطحی و رسانه ای است.
وظیفه ی رسانه ها تلنگر زدن است نه دادن علم و دانش. این شما هستید که باید دنبال مطالب بروید و در آن ها عمیق شوید و تبدیل به علم کنید. اگر
عمیق نشوید دچار وسواس خواهید شد.
عجله و شتاب – نسل امروز نسل عجولی است. زود و تند و سریع می خواهد به همه چیز برسد. مادرهای امروزی اگر توان داشتند بچه را می کشیدند تا زودتر
بزرگ شود اما چون این توان را ندارند با عقل بچه این کار را می کنند بعد هم ادعا می کنند که بچه من خیلی بیشتر از سنش می فهمد. باور

1402/05/15 12:01

کنید بیشتر
از سن فهمیدن اصلاً علامت خوبی نیست، یعنی مغز کودک را کشیده اید. این کودکان از حالت معمولی خارجند. بچه ای خوب است که اندازه سن خودش
بفهمد نه بیشتر و نه کمتر. بیشتر فهمیدن برای سن 18 سال به بالا است. همه دنیا در مدرسه بچه های تیزهوش را علنی نمی کنند و فقط معلم و مسئولین
مدرسه خبردار هستند و حتی به والدین شان هم ابراز نمی کنند تا روابط اجتماعی آن ها با هم سن و سالشان مختل نشود و طوری برنامه ریزی می کنند که
معدل این بچه ها از میانگین کلاس بالاتر نرود. تا دانشگاه این موضوع را باز می کنند. چون در این سن شخصیت اجتماعی شکل گرفته.
عجله نداشته باشید، نگران آینده نباشید باور کنید هیچ اتفاقی نمی افتد. آینده هیچ خبری نیست ، تکرار امروز است. اجازه دهید بچه ها مناسب سنشان
زندگی کنند. وارد بازی مقایسه ی بچه ها نشوید، نترسید و با آرامش به زندگی ادامه دهید.

1402/05/15 12:01

?پایان نشست 11- امنیت2

1402/05/15 12:09

پاسخ به

#نشست11 ( #امنیت2 )

پرش به ابتدای نشست?

1402/05/15 12:09

پاسخ به

#نشست10 ( #امنیت1 )

پرش به نشست قبل?

1402/05/15 12:10

?برای مشاهده ابتدای مطالب ، به پیام سنجاق شده بالای بلاگ بزنید،?

این پیام از برنامه نی نی پلاس ارسال شده است.
"لینک قابل نمایش نیست"

1402/05/15 12:11

nini.plus/Abarmaman
لینک بلاگ اَبَر مامان ها? آگاهی در مورد تشنج و کنترل آن.


nini.plus/koodakmoteade

لینک بلاگ کودک متعادل? نکات ریز تربیت فرزند

nini.plus/yoga

لینک بلاگ یوگا?



دوستانتان رو دعوت کنید??

این پیام از برنامه نی نی پلاس ارسال شده است.
"لینک قابل نمایش نیست"

1402/05/15 12:12

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

#تلنگر

?امیدوارم هر بار امیدت را گم کردی بلد باشی دوباره پیدایش کنی؛
جوری که کم ترین زمان را فدای نابلدی کنی.
برایت آرزو می‌کنم بالاخره با پوست و خونت عجین شود
که در این زندگیِ عجیب، هیچکس جز خودت به فریادت نمی‌رسد.

?این لعنتی را ممکن کن:
«به خودت بیشتر از هرکس و هرچیز بِرِس!»
شاید در تنگناهای این مسیر تنها چیزی که به کارت بیاید
این باشد که به کوله‌ات سر بزنی و در هر قدم تاکید کنی
«ادامه دادن کارِ زنده هاست!»

?رویا ببافی و همزمان،
توقعت را از خودت و آسمان بالای سرت و زمین زیر پایت
در منطقی ترین سطحِ ممکن نگه داری
به معنای کاملِ این جمله: «مراقبت کن از خودَت...»

?پریسا زابلی پور


─┅═ঊঈ???ঊঈ═┅─

1402/05/18 12:23

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1402/05/18 12:26

#نشست12 ( #خشونت )

1402/05/21 18:25

برای سومین مبحث متوالی باز هم راجع به امنیت صحبت خواهیم کرد. در کل نیز تا آخر دوره هر موضوعی را که بررسی می کنیم یك سر آن به امنیت مربوط
می شود.. موضوع امنیت بسیار عمیق و گسترده است. از مبحث پیش که راجع به عوامل ایجاب امنیت، اقتدار و شناخت صحبت کردیم یك نکته باقی مانده
است که در این جلسه به آن اشاره می کنیم، بعد می رویم سراغ عوامل سلبی یعنی عواملی که کودک را ناامن می کند.
عامل مهمی که بودنش در فضای خانواده به کودک امنیت می دهد و نبودنش کودک را ناامن می کند، ریتم است .
نظم + برنامه = ریتم.
در جلسه چهارم مفصل راجع به ریتم صحبت کردیم. در جامعه ی ما ریتم ناشناخته است و بیشتر به نظم اهمیت داده می شود. نظم
ایستا است. این نظم در حرکت است که + برنامه = ریتم می شود. نظم بدون حرکت کودک را ناامن می کند. نظمی که کودک آن را نمی شناسد و اوضاع را
غیر شفاف و غیر قابل پیش بینی می کند، موجب ناامنی کودک می شود. بچه ها به خصوص زیر 6 سال درک انتزاعی ندارند و نمی توانند مثل بزرگترها برنامه
ی آینده را بریزند؛ پس اگر ندانند که فردا چه اتفاقی در انتظارشان است، ناامن خواهند بود. منشأ نظم، والدین هستند که اگر رفتار و عملکرد و برنامه روزانه ی
والدین برای کودک قابل پیش بینی نباشد باعث ناامنی او خواهد شد. بچه ها باید در فضای خانه ریتم داشته باشند. نیاز های زیستی مثل خواب، غذا و بازی
باید برنامه داشته باشد. باز هم تأکید می کنیم منظور ما ایجاد پادگان نیست بلکه منظور یك برنامه زیستی مرتب است که دائم تکرار می شود و کودک می
تواند آن را به ذهن بسپارد. چون کودک قادر به تفسیر نیست بلکه از طریق تکرار به ذهنش می سپارد. ولی ما چه کار می کنیم؟ خوابیدن را به عهده ی کودک
می گذاریم که هر وقت دلش خواست بخوابد.
نداشتن برنامه در زندگی یك نقص است. یکی از نکات خیلی خوب فرهنگ مدرن، برنامه ریزی است. در حالی که اصلاً در زندگی ما برنامه ریزی وجود ندارد.
بچه ها باید برای زندگی یك برنامه داشته باشند و سر ساعت بخوابند و سرساعتی هم بیدار شوند اما ما هر وقت خسته می شویم، می خوابیم و هروقت
دلمان می خواهد بیدار می شویم. من هنوز نتوانستم پیدا کنم که چرا ما صبح جمعه باید تا ظهر بخوابیم؟ ما در طول هفته یك ساعت بیدار شدن داریم و اصلاً
هم نمی گویم که ساعت 4 یا 6 یا 11 صبح برای بیدار شدن خوبه بلکه منظور من اینه که چه دلیلی دارد که روز های تعطیل ریتم بیدار شدن ما انجام نشود
مگر روز جمعه با روزهای دیگه چه فرقی دارد؟
یك از حاضرین: خوب تعطیله دیگه!! آقای سلطانی: خوب تعطیل باشد، زندگی که تعطیل نیست، کار اداری
تعطیل است.

1402/05/21 18:30

حال وارد مبحث عوامل سلبی امنیت می شویم. مهمترین عاملی که امنیت را از بین می برد خشونت است. خشونت یعنی چی و شما به چی می گویید خشونت؟
خشونت در مقابل چه کلمه ای است؟ حاضرین: محبت، رأفت، آرامش، نرمش، رحمت، برخورد منطقی،....
خشونت در مقابل لطافت است، نرم بودن. خشونت در لغت یعنی زبری و درشتی. محکم بودن با خشونت فرق می کند. هر چیزی در عین محکم بودن می تواند
لطافت و نرمی داشته باشد. خشونت هم جسم را آزار می دهد هم روح را. متأسفانه در جامعه ی ما خشونت تبدیل به یك هنجار شده است. ما اصلاً در رفتارهایمان لطافت نداریم، حتی خانم ها. جامعه ی ما به خصوص خانواده ها بسیار خشن و خشونت محور هستند. به حرف زدن هایمان باهم توجه کنید، اصلاً
با هم لطیف صحبت نمی کنیم. رفتارهی مان لطافت ندارد.
خشونت یعنی ایجاد مانع در برابر رشد. لطافت مسیر رشد را نرم می کند و حرکت راحت انجام می شود. اما خشونت دست انداز است. حالا هرچه خشونت
بیشتر باشد، موانع هم بیشتر خواهد بود. رشد یعنی حرکت و زندگی یعنی رشد، و خشونت یعنی مانع رشد. خشونت باعث ناامنی می شود.
برای از بین بردن خشونت باید اول ماهیت آن را بشناسیم. خشونت فقط مسائل فیزیکی مثل سرو صدا و زدن نیست. ما گفتیم خشونت یعنی مانع رشد؛ پس
هر مانعی که در مسیر حرکت به هر شکل و به هر عنوان ایجاد شود، خشونت است یعنی هر مانعی که باعث شود کودک در مسیر رشد حرکت نکند. مثل
: کودک آزاری. هر عاملی که مانع دسترسی کودک به نیازهایش باشد، خشونت است. خشونت فیزیکی فقط یکی از انواع خشونت است. ما در این مبحث بیش از
12 نوع را بررسی خواهیم کرد. اما اول ماهیت آن را بشناسیم بعد انواع آن را. بعضی خشونت ها مستقیم هستند و بعضی غیر مستقیم.

1402/05/21 18:53

خشونت هایی که در فضای خانواده اتفاق می افتد را «خشونت خانوادگی» و خشونت هایی که در فضای جامعه اتفاق می افتد را «خشونت اجتماعی» و خشونت
هایی که در طبیعت رخ می دهد را «خشونت های طبیعی» نامگذاری گردیده. مهمترین این خشونت ها که مستقیماً کودک را ناامن می کند، خشونت های
خانوادگی و ناامنی های خانوادگی است. اگر خانواده درست عمل کند و کودک در بستر خانواده امن باشد، از خشونت های اجتماعی آسیب نخواهد دید و یا
بسیار کم تأثیر می گیرد. آسیب های اجتماعی و طبیعی هم باز از طریق خانواده به کودک منتقل می شود. بازهم تأکید می کنم که با نگاه کلی نگر و درک
مسئول مسائل را دنبال کنید و به موارد کاربردی و راه حل هایی که ارائه می شود فکر کنید و در زندگی به کار گیرید.
اولین و مهمترین خشونت و تشنج در فضای خانواده، روابط والدین با هم است. هر چه سن کودک کمتر باشد و دامنه ی خشونت وسیعتر باشد، خطر ناامنی
بیشتر است. تشنج در رابطه ی والدین با هم به هر میزان و مدت و مقدار، سم است. قبلاً راجع به منزلت پدر و مادر صحبت کردیم؛ اگر قرار باشد که در مرتبه
ی زن و مرد بودن بمانیم و رشد نکنیم و به منزلت پدری و مادری نرسیم، تشنج بین والدین حتماً اتفاق خواهد افتاد. یعنی وقتی من زن هستم و تو مردی یا
من مرد هستم و تو زنی و منیت ها در زندگی حاکم باشد و اصلاً ندانیم که کجا هستیم و درک مظلوم و مقصر داشته باشیم، ادعای" به من ظلم می شود"
داشته باشیم، کار به تشنج می کشد که اثرش را مستقیم روی کودک می گذارد و تا آخر عمر کودک هم با او خواهد ماند. اآلن و به هر مقدار عذاب وجدان
بگیرید عالیست چون هر نوع تشنج در رابطه ی والدین، از کتك کاری و زدن و شکستن ظروف و بستری شدن تا سردی عاطفی، برای کودک سم است.

1402/05/25 21:56

حاال چه کار کنیم؟ برای این که تشنج در خانواده کم شود. به اصول و به جایگاه و منزلت فکر کنید و تحقیق کنید. عوامل تشنج را شناسایی کنید و بررسی
کنید که این عوامل در منیت ما هستند یا در مسائل مادی و مالی. ما بلد نیستیم که چگونه با هم ارتباط برقرار کنیم؟ چه قدر می شنویم که " می خواهیم
صحبت کنیم و مسائلمان را حل کنیم ولی آخر سر به دعوا می کشد" هیچ *** مقصر نیست . ما بلد نیستیم که ارتباط برقرار کنیم. مطالعه کنید و روش
های برقراری ارتباط را فرا بگیرید. کلاس های زیادی در این مورد وجود دارد که می توانید استفاده کنید. به جایگاه های خود توجه کنید، جایگاه همسری،
والدینی، فرزندی، این جایگاه ها را بشناسیم و حرمت آن ها را در زندگی حفظ کنیم. اگر در زندگی اصول و ارزش ها مشخص نشود به بحران برخواهیم خورد.
که یکی از این بحران ها بحران روابط است. زن و شوهری که با هم ازدواج کرده اند دیگر زن و مرد نیستند، باهم دوست و رفیق هم نیستند، همسر هستند و
وقتی بچه دار می شوند، پدر و مادر هستند. روی این مسائل بیشتر کار کنید. زمان بسیار طولانی بعد از بزرگ شدن بچه ها خواهید داشت برای این که خودتان
را اثبات کنید و یا همسرتان را اصلاح کنید و با هم دعوا کنید و هر کاری دلتان خواست بکنید ولی کودک شما دیگر فرصت کودکی نخواهد داشت.
خشونت های فیزیکی: کتك و تهدید به کتك. در بحث احترام به جسم گفتیم که جسم حرمت و حریم دارد. ما اجازه نداریم حرمت و حریم جسم همدیگر را
بشکنیم حتی در مورد کودک. اجازه نداریم پشت دست کودک بزنیم و یا به بدن او ضربه بزنیم. اجازه نداریم جسم را آزار بدهیم. اما چون انسان هستیم و در
این اجتماع زندگی می کنیم و باید با واقعیت ها روبه رو شویم و ما اصلاً به زندگی ایده آل فکر نمی کنیم، اگر حس کردید که می خواهید فرزندتان را بزنید
حتماً بزنید. ولی تهدید به زدن نکنید چون تهدید از خود زدن به مراتب بدتر است. منتهی ما چون کلاس رفتیم و می دانیم که کتك خوب نیست و از طرف
دیگر هم خودمان در کودکی کتك خورده ایم و یك هنجار جامعه هم که هست، دستمان بالا می رود و بچه را می زنیم و بعد دچار عذاب وجدان می شویم و
بعد از آن می خواهیم که دیگر نزنیم رجوع می کنیم به تهدید کردن. چون حرف است و حرف هم از نظر ما بزرگترها باد هواست و به خودمان هم مطمئنیم
که " نمی خواهم بزنم ولی بذار چنان بگم که بترسد و حساب ببرد " چه قدر می گویید: " اگر بلند بشم من میدونم و تو" . می دانید در ذهن بچه چه می
گذرد؟ و چه اتفاقی می افتد؟ مادر یا پدر یعنی خدا، عظمت مطلق، گفته اگر بلند بشم... حالا اگر بلند بشه چی میشه؟ و کودک دچار اضطراب می شود و ترس

1402/05/25 22:04

این کلاس ها برای تغییر باورهاست، باورهایتان را بررسی کنید. خیلی از خشونت های ما ریشه در خشونت های اعمال شده ی کودکی خودمان دارد. مادری
اذعان می کرد تا به حال فرزندم را نزدم ولی خیلی دلم می خواهد او را بزنم و حتی دلم می خواهد با چوب بزنم.
بله اگر در کودکی با چوب یا هر وسیله ی دیگری کتك خورده ایم حالا دلمان می خواهد که همان کار را کنیم حتی خودمان هم نمی دانیم چرا ؟ به آن
مادر توصیه کردم یك چوب تهیه کند و در یك گوشه ی خانه بگذارد و هر وقت دلش خواست بزند، به یك گوشه ی خلوت برود و چند تا بالش یا کیسه هم
داشته باشد و آن قدر با چوب روی این بالش ها بزند تا از نفس بیفتد با این کار آرام خواهد شد و آن میلی که از درون کنترلش می کند آرام خواهد گرفت.
با تمرین روش ها و مطالعه ی بیشتر کم کم باور خشونت را از خودمان دور کنیم و تغییر دهیم. ما همیشه عصبانی می شویم و می زنیم و بعد هم دچار
عذاب وجدان می شویم و با خودمان تعهد می کنیم که دیگه نمی زنم و جلوی خشم خود را می گیریم و سرکوبش می کنیم؛ این خشم های سرکوب شده
جمع می شوند و یك دفعه منفجر می شویم و این دفعه خیلی بدتر از قبل خواهیم زد و بیشتر عذاب خواهیم کشید. همه ی کسانی که عادت به زدن کودک
خود دارند در این چرخه ی باطل قرار دارند، عذاب وجدان آن ها را می کشد به سمت سرکوب خودشان و یك جایی منفجر می شوند و واکنش بدتر انجام می
دهند و درو باطل هم چنان تکرار می شود. این دور باطل را یك جایی باید قطع کرد و ان هم جایی است که وقتی زدید، محکم بایستید، زدید تمام شد،
اجازه ندهید شما را عذاب بدهد.

1402/05/25 22:41

پاسخ به

#نشست12 ( #خشونت )

پرش به ابتدای نشست?

1402/05/25 22:42