«رئیس شــوهَرم❗️»
#PART_166
آره ای گفتم ..
کنار جاده نگه داشت و پچ زد
+میخوای بریم بگردیم یا بریم خونه؟
اول میخواستم بگم باز قراره اونجا زندانی بشم
پس بریم بگردیم یه شهر دیگه
هرچند از گشتن چیز خوبی ندیدم من
ولی یهو یاد سهیل افتادم
باید حضوری ببینمش
دل تو دلم نیست که بغلش کنم
اونم دستاشو دور من حلقه کنه و منو بکشه تو بغلش ..
تو بغل آرام بخش و حمایت گرش
بغلی که مثل بغل پدر میمونه ..
+برگردیم خونه
باشه ای گفت
خوراکیارو باز کردم
پفک و برداشتم از دستم و گذاشتم توی دهنش
ابروشو بالا پرید و خورد
یکی در میون خودم میخوردم و تو دهن اون میزاشتم
آخرین دونه رو که دهنش گذاشتم انگشتم و گاز ریز گرفت
تعجب کردم
چشمای گردم و که دید لبخند کجی زد
+میدونستی ورزشکارم؟
به بازو های درشت و سیکس پکایی که از رو تیشرتش معلوم بود و هیکلش نگاه کردم
معلوم بود ورزشکار بود
اوهومی گفتم
+میدونستی پفک نمیخورم؟
_پس چرا الان گفتی؟
لب زد
+چون با انگشت تو خوشمزه میشد...
1403/06/07 15:17