«رئیس شــوهَرم❗️»
#PART_141
دستمو گرفت
با صدای خش دارش گفت
+خوبی رها؟
سرمو برگردوندم !
نمیخواستم ببینمش، ازش بدم می اومد..
پچ زد
+سرتو از من برمیگردونی؟
چشمام پر شد
صدام گرفته و کلفت شده بود
خیلی
انگار که سرماخوردگی شدید گرفتم
+برو
با غم گفت
_کجا برم؟
همه جام درد میکرد
صدامو بلند کردم
با آخرین صدام گفتم
+برو پیش بیتا
دستشو بین موهام احساس کردم
_زن من تویی!
لب زدم
+دیگه نیستم، از همون موقع ای که تو اتاق بیتا دیدم
مات نگاهم کرد
انگار انتظار نداشت من اونو دیده باشم
1403/06/07 15:11