خلاصه شوهرم گوشی از من گرفته بود
با برادرش نقشه ریخته بودن
زنگ بزنن به شوهر عمه اش که واسم مواد بیاره
شوهرم از گوشی من پیام داده بود به شوهر عمه اش منم زهرا هستم یه کم مواد اگه داری بیا.ر واسه شوهرم
اونم خبراز هیچ جا نداشت اومده بود مواد آورده بود درخونه تا در میزنه برادرشوهرم با چوب زده بود تو پاهاش
شوهر عمه اش هم ناراحتی قلبی داشته حالش بد میشه زنگ میزنن به برادرم میگن بیا فلانی به خاطر خواهرت اومده اینجا برادرم شوهر خالم بر میداره میره
میگه چی شده شوهر عمه اش میگه اینها اومدن با خط خواهرت بهم پیام میدم میگن من زهرا هستم شوهرم حالش خوب نیست واسش مواد بیار
منم آوردم کتکم زدن برادرم زنگ میزنم پاسگاه میاد همشون میبرن پاسگاه برادرم همه چی تعریف میکنه
برادرشوهرم وشوهرم محکوم میشن
1403/06/31 13:01