مریم:
من یبار شوهرم داشت می اومد دنبالم عقد بودیم . یدفه یادم افتاد حمام نرفتم . پریدم حموم سریع یه دوش گرفتم . یه مقدار واجبی ام درست کردم میگفتن سفید و نرم میکنه . تا حالا استفاده نکرده بودم . حمام مام زیر راه پله بود . دیگ کارم تموم شد اومدم بیرون. وااااااااای ک کل خونه رو بو گند برداشته بود. همون لحظه ام شوهرم اومد درو ک باز کردم گفت اه این چه بوییه میاد ؟ ????
گفتم نمیدونم بیا تو ???
گفت نه تو نمیام برو اماده شو بریم . ???
حالا اون وسط مامانم اسفند آتیش کرده بود بوها بره ???
دیگ بو اسفند و واجبی و اینا قاطی شده بود .
شوهرمم گف بدو بیا بریم سر درد کردم ازین بو .
تو کل مسیرم تو ماشین هی میگفت این چه بوییه میاد ؟ میگفتم نمیدونم منم خودمو زده بودم ب ندونی . هی میگفت مانتو تو از بقچه کشیدی بیرون ؟ بو از مانتوته ؟ بو موندگی میده . هی میگفتم نه بابا . دیگه اونشبم با حفظ فاصله ازش خابیدم . سر درد کرده بود . بوی لعنتی ام نمیرفت تا فرداشم بود
??????
#سوتی_های_زنونه♥️
@zaanone
1398/04/23 16:44