The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

سوتی های زنونه😅😉❤❤

94 عضو

خبر خوب برای خانم های علاقه مند به چالش♥️♥️

♥️♥️♥️♥️♥️♥️

و اما #چالششششش جديد

??

?در طي هفته جواب خانم هارو توی کانال میزاریم.

سوال??

❤️❤️ #چالش جديدمون ...

يه اسكرين شات از اخرين چتي كه با آقايي داشتين رو برام بفرستين
???
@zaanoone

1398/06/15 20:49

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

جواب چالش?

1398/06/15 20:58

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

جواب چالش?

1398/06/15 20:59

تو چالش چقدفعالید ماشالله یه چالش گذاشتم همه سریعو سیل جواب دادن??

1398/06/15 20:59

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

اینم مال خودم جواب چالش?

1398/06/15 21:01

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

جواب چالش?

1398/06/15 21:07

پاسخ به

اولین جواب چالش?

عمر جنتیو واست ارزو کرده???

1398/06/15 22:54

پاسخ به

جواب چالش?

?حموم بعد اتاق خواب چیکار میکردین کلکا

1398/06/15 22:56

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

جواب چالش???

1398/06/16 01:02

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

جواب چالش

1398/06/16 02:29

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

اینم ی نوع دلبری فرشته ی سیبیلو ????

1398/06/16 02:30

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

جواب چالش?

1398/06/16 13:08

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

جواب چالش?

1398/06/16 13:08

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

جواب چالش?

1398/06/16 13:09

مرسی از کانال خوبتون من هر دفعه میخونم تا یه هفته شادم??

ماجرا سوتی من بر میگرده به هفت ماه پیش که نامزدم اومده بود خواستگاریم
اینم بگم که ما یه سال دوست بودیم و حتی یه بار هم به هم دست نداده بودیم

اون شب که اومدن خواستگاری گفتن که برین صحبت هاتونو بکنین ولی جای ما رسمه که دختر و پسرو صیغه ساعتی میکنن که حرف میزنن و اینا تنها تو اتاق گناه نشه
رفتیم نشستیم تو اتاق ولی خب حرفی نداشتیم بزنیم که همشو قبلا زده بودیم?
یکی دو دقیقه که نشستیم نامزدم به سرش زد خواست شیطونی کنه برا اولین بار اومد یهویی بغل کرد ?
یه بوس محکم هم از لبم کرد??
حالا که خواستیم از اتاق بریم بیرون دیدیم وای لبم کامل قرمز شده رد گازش معلومه??
حالا فک کن بدون رژ رفتم با رژ اومدم بیرون?‍♀
آبرو برام نموند☹️
بعد اونم مامانم فک کنم فهمیده بود به روش نیاورد
نتیجه اخلاقی هم اینه که لطفا زود ندید بدید بازی در نیارید???‍♀
@zaanone

1398/06/16 17:29

سلام مرسی از کانال خوبتون??


سوتی من مال چند روز پیشه ک با دختر عمم لنگ ظهر رفته بودیم بیرون تو راه باهم بلند بلند میخنددیم و بستنی می‌خوردیم ک یهو یه موتو از جلو موون رد شد و امد از پشت سر زد به باسن بنده???از ترس جیغ زدم نشستم رو زمین و گریه میکردم ولی بعدش شروع کردیم خندیدن تا چند روز احساس میکردم دستش رو باسنمه???

تروخدا خانم هارو تو کوچه های خلوت اذیت نکنین???
@zaanone

1398/06/16 21:07

سلام به مدیر عزیز
تبریک بخاطر کانال خوبتون وخانومای سوتی دهندگان عزیز


خاطره من مربوط به چندسال پیش ودرمورد خواهرم هست اونموقع پسرش دوسال داشت
یه روز رفته بودیم عروسی دور یه میزبزرگ نشسته بودیم ورقص عروس دامادو نگاه میکردیم یه لحظه برگشتم دیدم خواهرم سرجاش نیست برگشتم اززنداییم بپرسم الیسا کجاست دیدم یه سرکوچولو وسر خواهرم آروم اززیر میز میادبیرون ??
اون لحظه من????وخواهرم??بعدش که تعریف کرد چیشده رفته زیرمیز??میگه یه خانومی که هیکلی هم بوده از بین دوصندلی میخواسته ردبشه ولی چون چاق بوده به زورسعی داشته ردبشه خواهرم تودلش داشته بهش میخندیده میگه پاشدم به پسرم میوه بیارم همون خانومه اومده ازکنار صندلی این ردبشه صندلی خواهرمم کشیده عقب خواهرمم ازهمه جابی خبردنده عقب برمیگرده بشینه که با باسن مبارک میشینه زمین???
نتیجه اینکه به مردم نخندید که همونموقع خداتلافیشو سرت درمیاره
@zaanone

1398/06/16 21:07

دیشب دخترخاله ام اینا اومدن خونه مون، این دخترخاله ام هم همیشه تو حرفاش سوتی زیاد میده? من در حال شام درست کردن بودم که بچم گریه میکرد? اونم بچه رو بغل کرد و اومد و نبرد و نیاورد گفت تو رو برا این بچه کیرات کنم?? منظورش خیرات بود? منم خواستم خودمو بندازم تو دیگ غذا و همونجا از خجالت آب بشم?

1398/06/17 23:00

سلام عزاداریاتون قبول کنار این لبخندا برای هم دعا کنیم تو این شبای عزیز تا از کفمون نرفته خدا عاقبت همتون بخیر کنه عشقا..
یروز ک جهیزیه خالم برده بودیم شوهر خالم خ مرد جدی و کم حرفی بود اما چون تازه با ما وصلت کرده بود چندتا شوخی میکرد ک خودشو جا کنه تو دلمون خلاصه داشتیم جهیزیه رو میچیدیم چهارتا خالهام و زنداییام و فکو و فامیل دامادم بودن داماد میاد لوله های بخاری رو میگیره میگه مینا (خالم ک عروسه )اینو بنظرت چجوری بچسبونم خالمم متوجه نمیشه اونم هی داد میزنه چکار کنم بچسبه نمیچسبه ی چسب سنگ میخوام ندارین یهو دختر داییم ن میزاره ن برمیداره میگه اگ نمیچسبه خب با تفففف بچسبون یهو ی سکوتی همه جارو فرا میگیره زنداییم محکم میزنه ب پا دخترش دامادو میگی بر افروخته میره بیرون جمعیت ????? مامان من ? ای خدا مرگت نده دختر آبرو خانوادگیمون خلاصه برد با این حرفش اونروز

1398/06/17 23:13

سلام خیلی خیلی ممنون بابت کانال قشنگتون واقعا عالیههههههه محشره ?????
دیروز رفته بودیم مسجد.ی اقایی اومد نوحه خوند و عزاداری و سینه زنی ?????بعد اخرای مجلس داشت میگفت کسایی ک نذری دادن خدا نذرشون قبول کنه وامواتشون سلامت باشن ????دیگه کل مسجد رفت رو هوا.
@zaanone

1398/06/18 11:45

میخوام سوتی خودمو بگم تو نامزدی.شوهرم اومد خونمون شامو دوتایی تو خلوت خوردیم.بعد من رفتم اشپزخونه اب بخورم .شوهرمم پشت سرم اومد بغلم کرد ازپشت و خلاصه کارای خاک برسری کردیم ک یهو وسط عملیات مامانم درو واکرد.????.شوهرم هول شد گفت یاالله مامان الله اکبرمامان.??????بعد رفتنش اصلا نمیتونستم پیش مامانم سرمو بلند کنم???
@zaanone

1398/06/18 12:41

این سوتی هم مال حاملگیم شوهرم و شوهر خالش شریکی گلخونه باز کرده بودن شیفتی میموندن ی شب شوهرم ی شب شوهر خالش میموندن تو گلخونه خلاصه من شب رفتم خونه مادر شوهرم اینا خوابیدم .تا صبح مدام هی پشت سرهم گوز دادم??????.صبح ک بیدار شدم مادر شوشو گفت شبو اصلا نزاشتی بخوابیم گفتم چرا گفت از بس گوزیدی رگباری زدی من و بابا (منظورش پدر شوهرم)تا صبح بیدار موندیم در و پنجررو باز گذاشتیم ????????
@zaanone

1398/06/18 12:42

????

1398/06/18 12:50

ی سوتی دیگه هم میگم مال زمان مجردیمه شب خونه پدر بزرگم اینا خوابیدم.کلا عادتم بود خیلی دیر میخوابیدم روم سمت مادر بزرگم بود ک یهو دیدم دست پدر بزرگم رفت زیر لحاف مادر بزرگم .منم چشام چهار تا شده بود.دیگه اصلا تکون نخوردم تا نفهمن بیدارم بعدش ی عالمه صدای اه و ناله تالاب تولوب کل خونه رو گرفته بود از بس ب ی طرف خوابیدم منتظر موندم تا کارشون تموم بشه همونجوری خوابم برده بود.صبح بیدار شدم بدنم ی طرفش لمس شده بود ب خودم انقدر فوش دادم ک دیگه اونجا نخوابم و هی زیر لب ب پدر بزرگم میگفتم حتما باید امشب راس میکردی بدنم داغون شد ???
@zzanone

1398/06/18 12:51

الان پیش خودشون گفتن بیچاره پسرمون?

1398/06/18 12:51