The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

سوتی های زنونه😅😉❤❤

94 عضو

سلام خدمت مدیر کانال ودوستان سوتی ده خییییئلی دوستون دارم??

یک شب تو ماه رمضان مادر شوهرم دیر بیدار میشن اون قدیماهم که گوشی یا ساعت نبوده میاد تو تاریکی برادر شوهرمو که مجرد بود بیدار کنه به جای ساق دست برادر شوهر اونجا رو که مسلح بوده میگیره

هی میکشه بهش میگه پاشو اذون گفتن
????

در همین حال طفلی میگه الهی بمیرم بچم چون روزه میگیره خیلی ساق دستش باریک شده بنده خدا اون زیر از خجالت تو حالت اغماء??

اینم هی اسرار که پاشو دیر شد تا میفهمه فرار بر ?‍♀?‍♀??
@zaanone

1398/07/01 20:47

سلام برشما و خوانندگان خوب کانال
انشاءلله که دلاتون بی غم وتنتون سلامت باشه.

دوست همسرم تعریف میکردکه پدربزرگش حدود 45 سال پیش ازروستا میادشهرخونه اینا وبنده خدا روستاشون برقکشی نبوده.


زمستون بوده وتو خونشون کرسی داشتن.
یه روزمیخوان برن مهمونی اما پدربزرگ نمیره وتوخونه تنها میمونه.
ایناهم شب که برمیگردن تا چراغاروروشن میکنن میبینن پدربزرگشون رفته روکرسی ومیخواد با کبریت لامپ وروشن کنه???
وکلی سیخ سوخته هم دورواطراف ریخته??
@zaanone

1398/07/02 18:37

سلام عزیزانم

خیلی از دوستان سوال کرده بودن خون بس یعنی چی؟

خون بَس یا به گفتهٔ اهالی محلی بختیاری خین بس یکی از رسوم قومی بختیاری و گاهی سایر لرتباران از جمله لرهای بویراحمدی و لرستان، است که برای جلوگیری از ادامهٔ جنگ و دعوا و پایان دادن به قتل و کشتار انجام میشه

یک دختر به طایفه طرف مقابل میدن که عروس اونها بشه و بعد از اون دعوا تموم میشه


@zaanone

1398/07/03 17:14

سلام عزیزای دل ????

سوتی من برمیگرده به 6ساله پیش که من تازه عقدکرده بودم..خدابهم رحم کرد که موقع عقد من پریود بود..چون آقاییم بی اندازه شیطون بود???

بعدشم منو هرشب میبرد خونشونو دیگه خودتون بهتر میدونید????

اقا یکماه از عقدمون که گذشت دیدم پریود نمیشم خیلی ترسیده بودم .باهم رفتیم دکتر آزمایش دادم ..دیدم بههههله من حامله شدم????

داشتم خودمو میکشتم .با اقایی همش دنبال دکتر بودیم که بچه رو پایین بیارم..اما خودم ته دلم راضی نبودم.فقط از خجالتم میخواستم بچه رو بندازم????
اما بعد که مامانم متوجه شد واقعا از ته دل خدارو شکر کردوخوشحال شد.چون من دوتا خواهر ازخودم بزرگتر دارم که بچه دار نمیشن????توروخدا براشون دعا کنید???
به همین خاطر مامانم خوشحال شد..
خلاصه جونم براتون بگه که مامانم گفت اگه بچه روبندازی شیرمو حرومت میکنم.این هدیه خداست نباید ناشکری کنی
منم حرف مامانمو گوش کردم وننداختم ولی آقایی خیلی راضی نبود میگفت باید بندازی گناهش گردن من..اما من بچه مو نگه داشتم....کلا 4ماه عقد بودم که همون 4 ماهم حامله بودم????
از زور خجالت عروسی نگرفتیم.بجاش رفتیم ماه عسل پابوس آقا امام رضا که ضامن زندگیمون بشه????
الان پسرم 6سالشه یه دختر 3 ساله هم دارم ..هرموقع پسرمو نگاه میکنم خداروشکر میکنم که دسته گلمو نگه داشتم وننداختنش واز خدا میخوام منو ببخشه که میخواستم بچمو بندازم..
خانمای گل خداهرچی که به ادم میده یا نمیده به صلاح ومصلحت خوده ادمه .ما نباید ناشکری کنیم
ببخشید که طولانی شد????
@zaanone

1398/07/03 17:15

سلام و عرض ارادت به دوستای خودم?

امروز یکم دلم گرفته بود?
خواستم یه بارم من باهاتون درد و دل کنم

الان دیگه حس میکنم همه خانم های کانال خواهرای گل خودم هستن
اینقدر با خاطره هاتون خندیدم و گریه کردم که باهاتون احساس صمیمیت میکنم
همین علاقه و صمیمیت باعث شده که وقتی پی وی میایید و درد دل میکنید واقعا ناراحت بشم?

وقتی از مشکلاتتون میگید اشک میریزم ولی کاری از دستم برنمیاد?

کانال ما برای اینکه دور هم بخندیم غصه هامون فراموش بشه نمیخوام با شنیدن مشکلات هم دیگه ناراحت بشیم

میگن اگر برای دوستت دعا کنی زودتر براورده میشه
پس بیاد برای همه خانم هایی که اومدن و درد دل کردن دعا کنید ??

بیشتر خانم هایی بودن که بچه دار نمیشدن و یا بچه های مریض داشتن
و یا همسرشون و یا برادرشون یا مادرشون مریض و یا معتاد بود
خانم هایی بودن که مشکل مالی داشتن
مستاجر بودن و یا مطلقه بودن و فشار مالی زیادی داشتن
خانم هایی که با همسرشون مشکل داشتن و یا بهشون خیانت شده بود
دختر خانم هایی که ازدواجشون به تاخیر افتاده بود و سنشون بالا رفته بود
دخترایی که کسی رو دوست داشتن ولی خانواده هاشون مخالف بودن و .....
کلی مشکل دیگه .....

همه گی بخواهیم با هم مشکل همه دوستامون حل بشه ان شالله
که دعا در حق دیگران اول باعث اجابت خواسته خودمون میشه

ممنونم که کنارمون هستین?
@zaanone

1398/07/03 17:16

سلاام خدمت بینندگان عزیزز
من معمولا عادت کردم تو خونه شورت نمیپوشم فقط موقع رفتن از خونه میپوشم
یبار رفته بودم خونه مادر شوهرم یه لحظه دیدم زیر شلوارم یه چیزی تکون خورد افتاد روپام شلوار یکم کشیدم بالا دیدم وااای شورتم????
نگو همونجوری وقتی شلوارو خونه در اورده بودم شورتم توش مونده بود یادم رفته بود
سریع تا کسی نفهمه و نیوفته عین چلاقا خودمو رسوندم دسشویی حالا چیکارش کنم چیکارش نکنم رو شورت قبلی پوشیدم و اومدم بیرون??
@zaanone

1398/07/03 17:17

سلام به خانومای سوتی بده گل
ی خاطره دارم از داداشم و بابام
یه روز ما دورهم نشسته بودیم که بابام برای اولین بار جوگیر شد ک نماز بخونه
رفت کنار دیوار شروع کرد به نماز خوندن داداشمم رفت کنارش هی کلیدو میزد و لامپ روشن و خاموش میشد یهو بابام اعصبانی شد سرنمار موقع رکوع ی سیلی محکم زد تو صورت داداشم??
بیچاره داداشم ازش پرسیدیم ک چیشده گفت بابا منو زد??ما گفتیم بابا ک نماز میخونه?گفت ن موقع رکوع زد
دیدیم بابام باز رفت رکوع کلیدو زد روشن شه خواست ک از رکوع دربیاد باز کلیدو زد خاموش کرد
داشت وسط نماز تست میکرد ک لامپه سالم باشه ی موقع نسوخته باشه??
بعد ما همگی کلی خندیدیم
خلاصه بابام هم نمازش قبول شد هم داداشم کتک خورد هم لامپه سالم موند ??
خلاصه اگه کاری داشتید وسط نماز نتونستید انجام بدید ب بابام بسپارید?
@zaanone

1398/07/03 21:27

یه سری قراربودماشین بخریم شوهرم گف ماشین عموشوبخرن.پدرشوهرمم گف نمیدونم ولی میگن پسرعموت چندباراونو200تارونده ها....بعدمنم یه لبخند پرفسورانه زدموگفتم بابا اگه فقط 1بار بره تبریز 200تارونده دیگه(اونا سرعتومیگفتن منِ مهندسم فک کردم کیلومترومیگن)یه لحظه همه ساکت شدن چن ثانیه بعد پوووففف انفجااار

منم بلندشدم گفتم خدافظ همگی.ازخجالتم بودا...ازاینکه همش خنگ بازی درمیارم.باسرعت رفتم سمت در ک دیدم شوهرم ازخنده داره میمیره ولی منو ازپشت گرفته بودمیگف توروخدانروبیابرامون تعریف کن.منم پاهامومیکوبیدم زمین میگفتم ولم کن گف توروووخدااا نرو بیابشین شوخی کردم.

خیییلی افتضاااح بوووود

@zaanone

1398/07/03 22:03

دختر عموي همسرم خيلي قد كوتاهه تو عروسيش پاشنه بلند خيلي بلند پوشيده بود بعد وسط رقصشون شكست? بعد عروس تعادلشو از دست داد افتاد رو داماد? مادرشوهر عروس داشت اسپند دود ميكرد اومد كه كمك كنه اسپنده افتاد رو دامن عروس? كم مونده بود تالار رو به آتيش بكشن??
@zaanone

1398/07/03 22:14

سلام خدمت ادمین جان و خانومای سوتی ده کانالتون فوقوالعاده عالیه عاشقشم
من و همسر دوست بودیم،بعد شب عقد قبل اینکه عاقد خطبه بخونه ما رفتیم اتلیه و چ عکساااایی نگم براتون ??

بعد اتلیه رفتیم خونه( ما فقط ی جشن عقد گرفتیم عروسی نگرفتیم) و عاقد اومد و خطبه رو خوند

بعد عقد همه پرسیدن شما ک باهم محرم نبودید چطور رفتید اتلیه و این فرمی عکس گرفتین????

قضیه لو رفته بود...

@zaanone

1398/07/03 22:16

سلاااااااااااااام اینم سوتی من?
من یه عروسی رفته بودم البته حنابندون بچه بودم اون موقع خواهردومادسینی گرفته بودروسرش میرقصیدتوش حناومیوه ایناگذاشته بودن بعدیاودستاشوبرداشت سینی واسه چندثانیه روسرش موندهمه کل کشیدن?بعداینم جوگیرشددوباره این حرکتوکردسینی افتادشترق?همه چی پخش زمین شدبنده خداسرخ شده بودولی همچنان داشت میرقصیدکه ضایع نشه?
@zaanone

1398/07/03 22:17

واسه من سوتی نداشت.دعوااا دااشت.با همه فامیل شوهرم قبل از اومدن مهمونا قبل عقد الکی دعوااا کردم،گررریهه. گذاشتیم از سالن رفتیم عقد و بیخیال شدیم مهمونا که اومدن برگشتیم? روز بدی بود. شبشم با شوهرم به خاطر بیشعوری مادر شوهرم دعوام شد.تو پذیرایی خوابید.فرداشم اومدیم بریم شمال جاده ها یه طرفه شد.بابام مریض شد... کلا انقدر مذخرف بود که بعد از 4سال با دخترم رفتیم فیلم و عکسام و گرفتیم.?
@zaanone

1398/07/03 22:21

دوستان پیج و کانال سوتی هامونم تو اینستاگرام وتلگرام ساخته شد فالو یادتون نره عضو توکانالمونم یادتون نره???

1398/07/03 23:25

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

پیجمون?

1398/07/03 23:25

@ssaazzttaahyhvh
لینک کانال تلگراممون?

1398/07/03 23:26

جویین شین تا کم کم جهانی شیم??

1398/07/03 23:26

اینم سوتی من.

منو شوهرم اوایل ک ازمایش خون دادین رفتیم بندر دریا بعدش شبش رفتیم تو حیاط خونه ای ک دعوت بودیم برادر شوهرم گف شما امشب کجا میخابین منم حواسم نبود گفتم ما میخایم تا جادر پارک بزنم?گف ها؟?بعدشم کلی خندید??
@zaanone

1398/07/03 23:28

وای خدا مردم از خنده
شوهرم خابیده بعد من داشتم پسرمو میخابوندم ناگهان ی گوززز عمیق و فجیع و گوش خراش ازم در رف که شوهرم‌یهو بیدار شد و من گفتم اوا سید محسن ????
انداختم گردن پسرم
@zaanone

1398/07/04 01:19

بچ ها لینک کانالو ک فرستادم کپیش کنید تو تلگرام بزنید میارش

1398/07/04 01:24

شب همگی خوش??

1398/07/04 01:25

شبت دودولی

1398/07/04 01:25

خابهای شمبولی ببینی

1398/07/04 01:25

✋✋✋✋✋✋

1398/07/04 01:25

سلام ممنون از کانال خوبتون سوتیه من واسه روز تاسوعاست

روز تاسوعا جایی دعوت بودیم واسه ناهار رفتیم مسجد قبل از خانما آقایون ناهار خورده بودن چند تا آقا داشتن سفره هارو جمع میکردن سفره جدید واسه خانما پهن میکردن منم رفتم سر سفره نشستم دیدم پشت سرم هنوز سفره نیست همونجا نشستم یه دفعه دیدم آقایون اومدن که پشت سر ما سفره پهن کنن آقا منم گفتم بذار چادرمو درست کنم چادرم رو شونم بود دستمو از پشت سرم انداختم به چادرم که بکشم بالا احساس کردم خورد به یه نفر

باخودم گفتم هیچکی نبود که در صدم ثانیه برگشتم دیدم تو همون لحظه یه آقایی پشت به من خم شده که سفره پهن کنه دست منم صاف خورده به وسط ک ون اون بنده خدا،

یعنی در لحظه آقاهه ناپدید شد
هم خندم گرفته بود هم خجالت کشیدم

فک کنم آقاهه باخودش فکر کرده انگولش کردم انگشتش کردم?? ????‍♀?‍♀?‍♀?‍♀


هر وقت یادم میاد خندم میگیره
روزگارتون به خوشی ان شاءالله
@zaanone

1398/07/04 13:08

سلام این سوتی که میخوام بگم مال عموی شوهرم چند سال پیشه..عموی شوهرم عادت داشت تو مراسم عزاداری که هرشب خانوادگی میگرفتن نوحه خونی کنه .یبار شب عاشورا همینجور که داشت مداحی میکرد از امام حسین اومد شور و جو بیشتری بده گفت اقا روز عاشورا اومدن خونه بچه ها رو بغل کردن رفتن حمام غسل شهادت کردن موهاشونو شونه کردن اومدن میدان ??????..یهو مجلس پوووووکید ???..همه گفتن عمو داستان سر بی آبی بوده چطور امام حسین حمام غسل کرده ???..دیگه مجلس رو هوا بود شب عاشورا جوری همه ریسه میرفتن رو زمین که فکر کنم اجر چند شب پیششون پرید..دیگه اون مجلس جمع نشد هی سینه میزدن یکی ناخواسته از خنده می پوکید..?????
@zaanone

1398/07/04 13:18