سلام ما تازه عقد کرده بودیم که هوا سرد شد من و همسرم کلا یه طبقه جدا بودیم پدرهمسرمو صدا زدم گفتم این بخاریو برای من وصل کن خیلی سردمه...پدرشوهرم اومد میخواست بخاری و روی فرش نذاره فرشو بلند کرد که ببره اونور ماهم یک عالمه بند و بساط عملیات (دستمال و ....) ریخته بودیم زیره فرش شوهرم که خونه نبود منم مثل جت پریدم اصلا گوشیمو ندیده بودم گفتم من برم مامانم داره زنگ میزنه به گوشیم ??کلا دوروز نمیتونستم نگاش کنم...
@zaanone
1398/05/19 17:45