#نهال_188
دستامو حائل بدنش کردم و خودمو بهش چسبوندم
اتیش از تنش بیرون می زد....
حالا لخت تو بغل هم بودیم....
خودشو بهم میمالید و من غرق لذت میشدم...
به سمت وان رفت و توش نشست...
رادین_بشین روپام...
با کمال میل روی بدنش نشستم وسرمو تو گردنش بردم...
با دستش کمرمو می ما...لید و زمزمه می کرد
عاشقتم....تو چی داری که من اینجوری دیوونتم....
با لحن شه...وتی گفتم
نهال_نمیدونم...ولی منم عاشقتم...
با حرفم بدون اطلاع خودشو بهم کوبید که از درد لبمو گزیدم و بازوهای رادین و چنگ زدم...
رادین_اوم....هردفعه برام تازه ای لعنتی
اهی کشیدم و خمار گردنشو مکیدم....
بیشتر خودشو بهم میکوبید
رادین_میخوام تو وجودت حل بشم...
میخوام باهات یکی یکی باشم...
@PeranSs_Ko
1398/05/21 13:54