The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

من و تو باهم 💏زیر بارون ☔

4 عضو

#نهال_213


خودمو جلو کشیدم که لجوجانه و محکمتر به خودش چسبوندم

زیر گوشمو لیس زد
رادین_ایستاده یا تووان

نهال_هیـــچ کدومممم...برو بیرون رادین

رادین_خودت خواستیا....
تابخوام بفهمم نقشش چیه بلندم کرد و از حموم اوردم بیرون
روی تخت انداختم که جیغ بلندی زدم

نهال_نکن تختمممم خیس شد

رادین_به جهنم خانومم...
خودشو روم انداخت و همه جای بدنمو کبود میکرد....
از لذت قهقه میزدم و موهاشو نوازش میکردم

نهال_وحشی با احساس خودمی
پاهامو دور کمرش گذاشتم و چشمکی بهش زدم که منظورمو فهمید
بین پام جا گرفت و....!


...***...***...***...***...***...

جلسه سوم امروزمم تموم شد و با خستگی کنار دیوار نشستم که هومن زیر پایی به پام زد و رفت

نهال_ای خدا بزنتت زمین ...نابودم کردی بازم دست بردار نیستی

هانا_خب خب غر غر نکن خانوم خانوما...
بیا این معجونو بخور

بی حرف از دستش قاپیدم و با اشتها شروع کردم به خوردنش....
بالذت داشتم ارامشو حس میکردم که از دستم کشیده شد....


هومن_تو نسبت به بدنت باید بخوری
اینقدر برات زیاده....پوزخندیم زد و همشو بالا کشید....

نهال_ایشالله حناق بشه توگلوت...اون مال من بود


@PeranSs_Ko

1398/05/25 09:03

#نهال_214


تابه غذارو جلو رادین گذاشتم و با لذت شروع کردم به خوردن نیمروی خوشمزه

نگاهی به رادین کردم که حسابی توخودش بود
با دهن پر لب زدم
نهال_چته رادین
رادین_اعصابم خورده...یک قرار داد بستم
اناهم خیلی بهم وابسته شده....
فرداهم یک جشن دورهمی بزرگ دارن

نهال_میخوای بری؟!

رادین_اره حتما باید برم...فردا تواین مجلس مشخص میشه با چه باندی طرفیم

هم میتونم ادمای نفوذیشون رو ببینم
آنا هم فکر میکنه من نامزدشم و من به عنوان نامزدش کنارشم

پس هرجا برن، تو هرقرار دادی من هستم

لقمه دهنمو قورت دادم و قلپی اب خوردم
با حرفش تو دلم خالی شده بود...

ازجام بلندشدم و روی پاهاش نشستم...

رادین خیره نگاهم می کرد

نهال_رادین به خدا من نمیتونم درد نداشتنتو تحمل کنم....بدون تومیمیرم



@PeranSs_Ko

1398/05/25 09:04

#نهال_215


رادین_منم میمیرم...تونفسمی...خیالت راحت!

سرم و روی سینش گذاشتم ونفس عمیقی کشیدم

رادین_دوستت دارم خانومیم!

...***...***...***...***...***...

کیفمو برداشتم که چشمم به رادین افتاد
از پله ها پایین اومد و یک دست کت و شلوارکرم پوشیده بود

خوش بو و خوشگل و مرتب....
موهاشم بالا زده بود که بیشتر ار هروقتی دوست داشتنی تر شده بود

نهال_اوه چخبره

جلو اومد نگاهی بهم کرد و لبمو بوسید
رادین_خنگ خودمی خانومم
دارم میرم شرکت بعدشم گفتم که مراسم دارن
یک دورهمیه...تو دیسکو...

سری تکون دادم که لپمو کشید

رادین_انا اومده دنبالم...ماشین مال توامروز
حواست به خودت باشه توله

گونمو بوسید و از خونه بیرون زد

هوفی کشیدم و روی مبل لش کردم...حس دانشگاه رفتنم پرید....

کاش زودتر این کارای مخفی و پلیس بازیشون تموم بشه
باخیال راحت رادینم و بغل کنم

بازنگ گوشیم که هانا بود بی حوصله وصل کردم
با گفتن اینکه نمیام دانشگاه مو به موی علت نرفتنمو از زیر زبونم کشید

هانا_همین الان میای خونه ما سریع...یک نقشه توپ دارم...بدو



@PeranSs_Ko

1398/05/25 09:04

سلام دوستان خوش اومدید امیدوارم ک لذت ببرید از رمانم?❤️

1398/06/07 13:42

#پارت1
من⁦??⁩و⁦??⁩تو باهم زیر بارون☔
با صدای گوشیم از خواب بیدار شدم اوووف امروز روز اول دانشگاست و بدبختیه من??‍♀با بی حالی ب سمت دستشویی رفتم و صورتمو شستم اومدم بیرون اتاقم اتاقک ب اتاقک بود هر اتاقک مخصوص ی وسایل بود سمت چپ یه اتاقک به رنگ صورتی ک چندتا پله میخورد می‌رفتیم پایین و وارد اتاقک می‌شدیم نشستم جلوی آینه و شروع ب آرایش کردن شدم خیخیخی جووری میگم انگار صدهزارمن آرایش میکنم ن بابا فقط ی رژ و با یه ریمل گاهی اوقات خط چشم هم میکشم ک امروز حوصله خط چشم کشیدن ندارم یه رژ کالباسی بعد ریمل زدم ک حجم مژهام دوبرابر شه
یه شونه ب موهام زدم محکم دم اسبی بستمشون(میگیم دم اسبی سر ما دقیقا کجای اسبه?)جلوی موهامو ب سمت چپ صورتم ریختم ب سمت اتاقک لباسیم رفتم در ندارن اتاقکام ولی هر اتاقکی ورودیش دایره ایی شکله
مانتوی مشکیمو برداشتم ک فیت تنم بود وتا بالای زانوم و شلوار لوله ای تنگ مشکی مقنعه دانشجویی کرباتیمم سرم کردم و جوری ک حالت موهام بهم نخوره
کیفمو برداشتم با سرعت از اتاق زدم بیرون اتاق روبه روییم اتاق سهیل داداشم ک چهارسال ازم بزرگتره هسته سری در اتاقشو باز کردم دیدم رو تخت کسی نیس? امکان نداره سهیل این موقع صب کجا می‌رفت ینی?بیخی ب من چه بابا
اخخخ رسیدم ب نقطه ایی ک عشق میکنم باهاش هروز?پلهاااا سینی ام ک مریم خانم خدمتکار خونمونه میزاره گوشه تا من طبق عادتم از پلها لیز بخورم برم پایین?
ویژژژژژژژ جوووونم چ حالی میده اخرای پلها بودم ک سینی از زیر باسن مبارکم در رفت و چهار پنج تای پلهای آخری و بدون سینی پرت شدم پایین???ایییی ننه مرررردم داییم درد گررررفت با غرغر از جام بلند شدم رفتم تو آشپزخونه رو میز همچی بود ای دمت گرم مریم خانم شرو کردم ب شکلات صبحانه ایی و طبق عادتم برا خودم نسکافه درست کردم با عشششق نوش جان میکردم ک صدا گوشیم بلند شد?چرا زحمت میده ب خودش بشین صدا جان ???
تکتم بود
من با ناز ک حرصش درارد گفتم:الووو
تکتم: الووو کوفت الووو درد الووو و زهر الاغ .کجایی عنتر بیشعور؟ چرا نمیایی ؟ اصلا ب رو خودت نیاری ک دیرمووووون شدهاااا؟(یه ثانیه مکث کرد بعد گفت)چیزی شدددع؟؟چرا حرف نمیزنی؟ ووووایی نسی اتفاقی افتاااده؟؟ نسسسسس...
+مررررررض د ببند اون دهنت و بزار منم حرف بزنم الاغ.خونه ام کو تا دیر شدنمون 45دقیقه دیگه وقت دار...
جیغش در اومدو گفت:تا ده دقیقه دیگه جلووو در خووونمون باششش
بعد قطع کرد ??????
@manootoo_baham_zirbaroon

1398/06/07 13:42

#پارت2
من⁦??⁩و⁦??⁩تو باهم زیر بارون☔

رفتم یه کفش پوتین دخترونه مشکی پوشیدم زدم بیرون از خونه سویچ ماشینو از مش غلام شوهر مریم خانم ک کنارم ایستاده بود بعداز سلام احوال پرسی ازش گرفتم و سوار هایوندای قرررمزم شدم و از سنگلاخ های حیاط گذشتم و زدم از خونه بیرون دم خونه تکتم ک رسیدم گوشو برداشتم زنگ زدم بوق اول در خونشون باز شد پرید بیرون?وااا خخخ چ ذوق دارن بریم دانشگاه
اومد نشست جلو با جیغ گفت خاک ت سسسسرت الاغ با شاخ مگه نگفتم ده دقیقه دیگه اینجا باشییی
با ا امش گفتم،: خانمی چرا صفات خودتو رو من میزاری دوست داشتم دور بیام اصلن عشقم کشید
با حرص چندتا فش +18 داد و محکم کوبید تو کتفم گف میخایی بری عزا?سرتا پا مشکی پوشیدی بوزینه؟
+آره میخام برم سر قبر بابای دوم تو?
-الاغ چیکار ب ددی دومم داری؟
بعداز کلی کل کل راه افتادم در خونه پانیذ رسیدم در خونشون
زنگیدم به پانیذ
+سلام الاغه خوبی؟؟
پانی: مرسی شغال تو خوبی کجایی باو دیر شدش
کرمم گرفت اذیتش کنم صدامو با تعجب کردم گفتم: وااااا مگه نیومدی دانشگاه؟
اول هیچی نگو یهو مشکوک پرسید : تو کجایی نسی؟
خنده ی ریزی کردم و گفتم: من رو محوطه دانشگاه نشستم منتظره شما دوتا بوزینم
-ججججججججججججججججججججججججججیغ عننننننتر من یک ساعت منتظر توعه الاااغم????
منو تکی زدیم زیر خنده گفتم بپر بیرون دم در خونتونم?
دوباره جیغ زد مث کولیا پرید بیرون از خونشون ?? قیافه منو تکی
سری نشت صندلی عقب و دوباره با جیغ شرو کرد ب فش دادم و کیفشو کوبید تو سرم الاغ??
بعداز کلی جیغ جیغ راه افتادم آهنگ آرمین توی اف ام و گذاشتم و صداشو تا ته زیاد کردم?

آهنگ آرمین 2afm بنام طبق معمول

طبق معمول تو هستي دليل آرامشم

طبق معمول نميزارم اونا قاطي ماها بشن

تنظیم : مسعود جهانی



متن آهنگ طبق معمول از آرمین 2afm

چه سريع روزا شد سپري
من شدم تنها پسري

که روت کليد نميکرد الکي فريک نميزد
به تو هيچوقت شک نداشت

تو دنيا بودي تک براش
بخاطر وجود خودت کلي فرق کرد با قبلناش

اينو کردم پيشبيني که بهتر از تو هيشکي ني
نبايد باور ميکردي حرفايي که پشتم ميشنيدي
تو هموني که دوست داشتمي
انرژي مثبته دوست داشتني
که با خودت همه جوره هستمو
حال نميکنم با دوستات ولي
طبق معمول تو هستي دليل آرامشم

@manootoo_baham_zirbaroon

1398/06/07 13:43

#پارت3
من⁦??⁩و⁦??⁩تو باهم زیر بارون☔

نميدونم من چرا نميتونم از تو دل بکنم يهو برم
بگو مگه بهتر از توئم هست

زندگيم با تو راحته خوبي تو
ندارم طاقت دوري تو

از همون روز اول که ديدمت
يهو حالم يجوري شد

دوست داشتم شبيه من باشي
توي مشکلات شريکم باشي

هرکاري ميشد واست ميکردم
تا تو دوست دختر جديدم باشي

نداشتيم باهم هيچ مشکل حادي
يه زندگي خوشگل عادي

منو همه جوره قبول کردي
واست مهم نبود حتي مشکل مادی
طبق معمو.....
رسیده بودیم نز یک دانشگاه سرعتم خیلی زیاد بد ولی فاصله آن تا پارکینگ کم بود ب همین خاطر سری ب بچها گفتم سفت خودتونو بگیرید با خوشحالی جیغ زدون اوکی دادن منم ماهرانه فرمونو چرخوندم و پامو گذاشتم رو ترمز?قشنگ ماشین رفت تو پارک صدای وحشتناکی ک لاستیک ماشین در اثر یهویی ترمز زدنم بلند شده بود همه سرا چرخید طرف ما ولی شیشه ها دودییی بودن نمی‌دیدن مارو ?
خنده ریزی کردیم و مغرورانه پیاده شدیم???
بعضی از پسرا ک داشتن رد میشدن و شاهد هنرنمایی من بودن تا دیدن دخترم دهنشون باز موند????اینم قیافشون خخخ
کنارهم وارد محوطه دانشگاه شدیم از کنار چند پسر داشتیم رد می‌شدیم ک صدای نکره یکیشون ک معلوم بود ازین سوسول مامانیاست شنیدمو ک گفت:وووووایی مـــــــــادر من نیستی ببینی دخترهایی ک هنوز سرشون از تخم بیرون نیامده ک ب قول خودشون دارن بزرگ شدنشونو نشون میدن اههه از دخترا متنفرم از چ راهایی دیگه برا جلب توجه ما انجام میدن هه
دوستاش زدن زیر خنده تکی و پانی قرمز شدن از زور حرص من خیلی خونسرد رو کردم طرفشون? ک دیدم نگاهشون ب ماهه و دارن میخندن
من: هر هر هر هر نخند باو آدم دسشویش میگیره?راستی ی سوال شما از مامانت اجازه گرفتی ک حرف بزنی؟
بدبخت هنگ کرد خنده رفقاشم قطع شد چندنفری هم ک داشتن از کنار مون رد میشدن با کنجکاوی وایسادن و تماشا کردن یه نیش خند ب هنگی و تعجیش زدم ک گفت:چی؟؟چرا؟..
+موقعی که گفتی مادر من نیستی ببینی مگه قبلا بودن?؟یعنی مادرتون میرسونتت دانشگاه?؟
با عصبانیت نگام کرد و هیچی نگفت
تکی : ببخشید شما چندسالتونه؟
یه لحظه هنگ کردم بتوچه بچه پرو چ سوالیه ک یچیزی تو ذهنم جرقه زد?
جای اون پسره رفیقش گفت: ووواوو دخترای امروزی رو باش ببین چجوری خودشونو قالب میکنن
بعد زد زیر خنده ک چنان اخم کردم و نگاش کردم ک خندش ماسیدبا تحکم گفتم:تو یکی خفــــــــــه
پسره زیر لب گفت:باش بابا چرا میزنی
رو کردم طرف بچه مامانی ی ابرومو دادم بالا ک منظورمو گرف و گفت: چرا باید بهتون بگم؟
صدای پوزخندمون بلند شد و گفتم:آخــــی جوجه فکلی مامانی

1398/06/07 13:43

عــــزیـــزم اگه می‌ترسی میتونی نگی توکه جرعت نمیکنی سنت و ب یه دختر بگی چرا احساس بزرگ شدنت و میکنی?؟چرا از دخترا متنفری؟هه این دیگه چرا نداره چون همش ازشون ضدحال خوردی?
پسره: من از کسی ضدحال نخوردم حالم از کاراتون بهم میخوره
+اونوقت کدوم کارامون؟
_از اینکه میرن گوشاشونو سه سوراخه می‌کنند و از هر سوراخی یه گوشواره پرنگین میپوشن ک حتی از زیر مقنعه مدلشون معلومه و ازین گلسرا میزنن ک دوبرابر سرشونه مثل کوهان شتر هنوز دخترن ابروشون از یه زن شوهرو بچه دار نازک تره اینا ینی چی چیو میخان ثابت کنن که ما خوشگلیم??
+دخترایی ک جلوت وایسادن ابرو برداشتن ب اون نازکی؟گل سر زدن؟از اون کوشای سه گوشواره داره؟اصلن ما میگیم دختریم دوست داریم عشقمون می‌کشه گوشواره پرنگین بپوشیم ولی خود شما چی چرا گوشاتون سوراخه؟گوشواره تکی گوشاتونه؟صورتتونم همیشه ی خدا هزار تیغه چرا ابروهاتونو بر می‌دارید؟عشوووه اومدن تو صداتون دیگه از چیه؟مو بلند گذاشتناتون و بستن از پشت دیگه بدتر..چیو میخایین ثابت کنین؟هـــان بگو شما پسرا کع از همه ی دخترا بدترید اخرشم میگید(اداشو در آوردم)از همــــه دختـــرا متنفرم حالـــم ازین رفتاراتون بهـم میخــوره
یه پوزخند زدم ک صدای دخترای اطرافمو شنیدم«ایوول دمش گرم»«شیرزن ینی اییین»«جوونم پسره مثه ماست وا رفت خخ»و...
رومو کردم که برم صدای دوستشو شنیدم:ریدی کیارش اومدی چششون درست کنی زدی *** تو ابروش

@manootoo_baham_zirbaroon

1398/06/07 13:43

#پارت4
من⁦??⁩و⁦??⁩تو باهم زیر بارون☔

خندم گرفت از حرف پسره رو کردم ب سمت تکی و پانی گفتم:بریم دخیا
اونا از بس خندیده بودن دل‌درد گرفتنو شرو کردن ب ناله تکتم:ایی دلم خخخخ دمت گرررم خوب حالشو گرفتی??
با غرور گفتم:حقشون بود?
پانی: فک کنم این جوری که تو ضدحال زدی دیگه از پنجاه کیلومتریمونم پیداشون نشه??تا دیدنت راه کج کنن
+نبایدن رد شن
تکی:آره خـــب منم از ازرائیل میترسم??
+گمشــــــو عوضی?
با شوخی و خنده کلاس و پیدا کردیم نشستیم صندلی آخر
نیم ساعتی بود همینجوری الکی دور هم نشسته بودیم تقریبا بیشتر بچها اومده بودن فک کنم تا آخر این ماهی همینجوری پیش بره خودمم الان سه هفته گذشت بعد اومدم کلاس
یهو یه دختری با جیغ گفت وووایی استتتاد اوومد هه چ ذوقی که یه پسر خوووووشتیپ محشر وارد کلاس شد
دخترا ذوق کردن یکی با خوشحالی گفت خوش اومدید اسستاد
ججججان?استاد اینهههه به پسسر بسیار جذاب موها و چشم ابروش مشکی یه حاله قهوه ایی مات تو موهاش دیده میشد ک خیلی جذاب ترش میکرد?
یه پیرهن مردونه آبی نفتی(پ ن پ توقع داشتی ی پیرهن دخترونه پوشیده باشه?) با کت شلوار مشکی و کفش ورنی مات ک خییلی جذاب دیده میشد لنتی
یه سرفه مصلحتی کرد و گفت:سلام من استاد زبان انگلیسی تخصصی شمام فرشاد مومنی ام امیدوارم تو طول این مدتی ک کنار همیم در کنار هم لذت ببریم.من دوست ندارم کلاسم خشک باشه شوخی هست بگو بخند هست امـــا وقتی دارم درس میدم حق هیچ گونه نمک ریختن و ولوله بازی و کاری ک حو کلاس بهم بخوره بد قاطی میکنم?
خب حالا یکی یکی خودتونو معرفی کنید
دونه دونه خودمونو معرفی کردیم استاد مغرور بود ولی مهربون و شوووخ همون
یکی از پسرا گفت استاد
استاد:بله
_شما چندسالتونه؟
+32
_جووون
استاد یه تک خنده کرد و گفت:چشاتو درویش کن اخوری من صاحب دارم
اینارو با یه لحن جالب با یه عشوه ریز میگفت همه پوکیدیم از خنده ک در کلاس زده شد بعد چند پسر اومدن داخل عع این ک کیارش جونمونه?
تکی:هههع ببین کی اینجاس
کیارش یچیزی ب استاد گفت استاد با سر تاکیدی کرد و گفت بشینید پسرا
اونا هم اومدن ته کلاس صندلی های کناری ما نشستن
استاد:خب خودتونو معرفی کنید
کناری کیارش:امیر کاظمی
فرشید قاسمی
کیارش محمدی
میثم رستگار
استاد:خب شما چون دور اومدید مجازات میشید
کیارش:عع استاد توضیح ک دادیم چیشده
استاد:بله می‌دونم ک توضیح دادید و ازم خواستید بزارم بیایید و منم پذیرفتم ک بیایید کلاس ولی ازم نخاستید ک محازاتتون نکنم بعد یه لبخند حرص درآوری بهشون زد ک همه زدیم زیر خنده
میثم:استاد جوون مجازاتمون چیه

1398/06/07 13:43

حالا
استاد با بدجنسی گفت:نهار مهمون شما?
میثم:داشتیم اسستاد??
استاد و میثم در حال کل کل بودن انگار همو میشناختن
راسی خودمو معرفی نکردم نسیم رضایی 19 سالمه یه داداش ناززز دارم اسمش سهیله 23سالشه
رشتم معماریه
تو همین فکرا بودم ک کلاس تموم شد وسایلامونو جمع کردیم و گفتیم گور بابای کلاس بعدی بریم ددر ک با خدافظی استاد همه زدن بیرون
تکی:وووایی جووونم چ استادی بوووود
پاتی:استتاااااد نبووود جیگرررررر بود
یه فش+18نثارشون کردم ک دوتا پسر همون لحظه از کنار مون داشتن رد میشدن ک فشمو شنیدن چنان برگشتن ک فک کنم گردن و مهرهای کمرش شکستن تکی و پانی زدن زیر خنده اون دوتا یه نچ نچی کردن و رفتن???وای ننه آبروم رفت
یه پس کله ایی بهشون زدم و گفتم بریم دوردور
یه جیغ خفه کشیدن و گفتن برو بریم
سوار ماشین نااااازم هایوندا قرمززم شدم و روشن کردیم و پیش ب سوی کرم ریزی?
تو خیابون هی ترکاف می‌کشیدم و جیغ راننده هارو در آورده بودم یه پسره شاخ شده بود و می‌خواست رو کم کنه ازم ک پیچید جلوم هی فرمون و چپ و راست میکرد ک نزاره بیوفتم جلوش پیچوندم فرمونو ب سمت چپ ک سری پیچید جلوم ههه کور خوندی گوساله همینجوری ادامه دادم و ب بچها گفتم پایه ایید؟؟
باهم گفتن:چهاااااارپایتیم

@manootoo_baham_zirbaroon

1398/06/07 13:43

#پارت5
من⁦??⁩و⁦??⁩تو باهم زیر بارون☔

پسره انگار فک کرد بیخیالش شدم ک یهو پیچیدم سمت راست صدا لاستیک‌های ماشینم بلند شد جیغ خوشحالیه این دوتا الاغم قاطی صدای لاستیک شد سری زدم ازش جلو چون شیشه هاش دودی بودن نمیشد ببینمش پس بیخیال ازش رفتیم مرکز خرید?
ستایی پریدیم پایین عین این جنگ زدهای مغولی اگه یکی از بچه‌ای دانشگاه مارو میدیدن قطعا سکته میکردن خخ آخه تو دانشگاه عین سگ عبوس و بداخلاق بودم دوس نداشتم هر کی از کنارم رد شه یچیزی بگه حالا چ خوب چ بد نمدونم چرا?
وارد پاساژ شدیم جووون بریم خرید اول رفتیم تو مانتو فروشی یه مانتو مشکی ک یه پاپیون و قسمت جلوش صورتی کارشده بود خیلی ازش خوشم اومده بود سری خریدمش بچها هم خریدنش ک ست شیم
بعد شال صورتی ست پاپیون برداشتیم
تکی:وووایی شلوار سفید جون میده رو این لباس
پانی:ارههه خیلی شیک میشه مگه نه نسی؟
+نه اصلا مناسب نیست?
پانی:ایشش بدرک عنتر
+آخه الاغا این مانتو مشکی صورتیه شالمونم صورتیه الان دقیقا کجا ب این شلوار سفید میاد?
تکی:من شلوار سفید دوس دارمممم
پانی:دختره نکبت دلمون میخواد بخریم عجوبع
+لولیا?
تکی: ججججججججججججججججججججججججججیغ عمتهههه
+???
اون دوتا الاغ خریدن شلوار سفید ولی من شلوار تنگ لوله ایی صورتی ست مانتو برداشتم
رفتیم سمت فروشنده ک یه پسر جون بووود ازون خوشگلا?(دروغ گفتم یه خانومی بود ک بهش 40_50 سالی میخورد )
تکی :هعیییی شانسو ببین الان باید یه پسمل خوووشگل ناناز می‌بود ?
پانی مثلا با حسرت باحالی گفت هععععی
من خندیدم و گفتم ما اگه شانس داشتیم اسممون شانس شمسی بود
پوکیدن از خنده آخه این شانس شمسی یه جررریانی داره میپوکی از خنده?
بعد از حساب کردن خریدامون زدیم بیرون از مغازه جونم ظهره شده بود مگه چه همه ساعت تو مغازه بودیم?مغازه نبوودا خیلی بزرگ بود دهن سرویس همچی داشت
تکی:اول بریم یه کیف ست بخریم یا کفش؟
پانی:کفش
+کیف?
پانی با کیفش محکم کوبید تو سرم ک یه ویسکون ریزی ازش گرفتم ک جییغ فرا قرمزی کشید??
تکی زد زیر خنده بدبخت پسره ایی ک جلومون داشت می‌رفت اینقدر از جیغ این عجوزه ترسید ک دومتر پرید هوا و پلاستیکای خرید از دستش افتاده???
پانی نمی‌دونست بخنده یا منو بزنه آخه خیلی جالب ترسید
@manootoo_baham_zirbaroon

1398/06/07 13:44

#پارت6
من⁦??⁩و⁦??⁩تو باهم زیر بارون☔

پسره برگشت چپ چپ نگامون کرد یه استغفرالله گفت و خاست بره که تکی گفت: حاج‌آقا تبارکلا
زیر لپ پسره گفت:خدایا خودت منو نجات بده از دست شیاطین
پانی:هویی یارو شیاطین خورتی الا..
کوبیدم تو کمرش ک حرفشو خورد و بعد چندتا فحش آبدار نصیب من کرد?
یارو یه پیراهن شیخی پوشیده بود دکمه هاشم تا آخر بسته بود با شلوار راسته قهوه ایی و کفشای مشکی سری جیم زد پسره ههه
به راهمون ادامه دادیم به کیف فروشی ک رسیدیم یه لبخند ژیگوند به پانیذ زدم و وارد شدم فروشندهه به خانم ریزه میزه بانمک بود
فروشنده:خوش آمدید
ستایی یه ممنون زیر لب گفتیم و نگاه سر سری به کیف ها انداختیم ک چشم رو به کیف دستی مجلسی صورتی افتاد زدم به شونه تکی که حواسش به کیف ها بود ترسید یه هین بلند کشید پانی زد زیر خندید گفت:نترس آجی جونم ازرائیل خودمونه?
+الاغ ازرائیل باباته
پانی:عموته
چپ چپ نگاش کردم ک نیششو برام باز کرد گوساله?
بعداز خرید تکی جیغ جیغ کرد و گفت: گشنمه من گشـــنمه گشن...
منو پانی باهم کیف کوبیدیم تو سرش ک ساکت شد و لباش اویزون☹️ مظلومانه گفت:گشنمه خو☹️
+کارد ب خوره ب شکمت الاغ
پانی:من ک رژیم دارم
بعد یه تیکه مو ک از مقنعش رها شده بود با ناز داد عقب و پشت چشمی نازک کرد
+زارررررت?
پانی:ایششش
بعد مثلا با ناز ش و کرد راه رفتن ک یه چشکی ب تکی زدم ک نیشش باز شد یه جا پایی به پانی زدم چون حواسش نبود ب کله خورد زمین پاساژ رفت رو هوا
پانی یه جیغی کشید افتاد دنبالم????هی فش +18 با جیغ نثارم میکرد ک یه پسره تا شنید گفت ججوووون
پانی حرصش گرفت وایساد گفت:بپر تو ک.و.ن?
قیافه پسره?
هرکی این بحث و شنید زد زیر خنده پانی هم روشو برگندوندو تا خود ماشین فش+18با جیغ نثارم میکرد الاغ?
بچهارو رسوندم خونشون خودمم رفتم خونه ووووایی چقد خستمه
درو با ریموت باز کردم ماشین و تا حلق خونه بردم ک اگه راه داشت تا توی خونه میبردمش?کی حوصله داره این همه راه بره والا حمید میاد میبرتش تو پارکینگ یه تک بوق زدم ک مش غلام سری از تو باغ اومد بیرون کنارم ک رسید گفت: سلام خانم جوان
+سلام مش غلام خوبید؟
_خوبم دخترم تو خوبی خوب بود مدرسه؟
+???مدرسه ن مش غلام دانشگاه خوبم
_خداروشکر همون دخترم دانشگاه
+مش غلام ب حمید بگو بیاد ماشینمو ببره پارکینگ
_چشم دخترم
_ممنون
سری ازش گذشتمو پریدم تو خونه میخواستم طبق معمول جیغ جیغ کنم ک ی فکر دیگه زد ب سرم آسه آسه رفتم تو آشپزخونه دیدم ننه جونم نیس عع پس کجاس رفتم سمت اتاق خوابه مامان بابا ک صدای خجالتی و پر عشوه مامانم و شنیدم:وووووایی آقا

1398/06/07 13:44

این حرفو نزن زشته?
جووونم مامان و بابا در حال لاو ترکوندنن?آهسته درو باز کردم پشت مامان ب من بود
+ارتااااان نگوووو خجالتم میشه مرد مگه تو سر کار نیستی؟
_………
+آها باشه آقایی ببینم میشه شب این نسیم عجوزه رو بفرستم نخود سیاه
قیافه من????چقد مامانم بهم لطف داره
یه خنده با عشوه کرد ک دل من قیلی ویلی رفت چ برسه ب بابای بدبختم
+باشه آرتان سهیل ک نیست رفته شمال او...
من: ججججججججججججججججججججججججججیغ شمال
مامان دو متر پرید تو هوا و یه جیغ زد گوشی از دستش افتاد برگشت سری منو نگاه کرد اول یکم گیج بعد ب خودش اومد دمپایششو کند پرت کرد طرفم اگ جاخالی نداده بودم میخورد تو دماغم?
مامان:ای کووووفت گوساله چه مرگته جیغ میزنی عجوزه ترسیدم
+سهیل کی رفت شمممممممال
بعد پامو کوبیدم رو زمین و لبام آویزون شدش☹️مامان تا قیافمو دید یه نچی کرد و گفت دیشب رفت خواب بودی رفت
+من دیشب ساعت یک خوابیدم ک?
_سهیل دو نیم با رفقاش رف
نیشمو باز کردم گفتم: جوووون کلک توو ددی تا اون موقع شبببب بیدار بودید?
یه فش بهم داد و گفت:من داشتم وسایل سهیل و جمع میکردم آرتان خواب بود?
+عخخخی ناکام موندی?
یهو یه جیغ زدو افتاد دنبالم خخخ سری جیم زدم و رفتم تو اتاقم
صدای جیغ جیغش هنوز میومد
+دختره چشم سفید عه عه عه ما همسن این بودم ستا بچه داشتم روم نمیشد تو رو بابام نگاه کنم حالا نگاه کن این عجوزه رو عع عع....
بعد صداش کم کم ضعیف و قطع شد
سری لباسامو با تاپ و شلوارک قرمز عوض کردم پریدم رو گوشی زنگ زدم ب سهیل
بووووق
بوووووق
@manootoo_baham_zirbaroon

1398/06/07 13:44

#پارت7

من⁦??⁩و⁦??⁩تو باهم زیر بارون☔

بووووووق
سهیل جواب داد:بووووووق
+ای مررررررگ و بووق ای حلناق و بووووق ای زهرخر بووووووق کثافت بووووووق بیشعور بوووووو...
سهیل زد زیر خنده گفت؛ارووم اررروم نسی
+ججججججججججججججججججججججججججیغ آروم و زهرخر
_خخخخ
+مرررگ حالا میری شمال و خبر ندادی
_نسی جون تو میخواستم بیام بگم بهت بگم که دارم میرم ک دیدم خوابی
+نوموخااام☹️
_برات لواشک های خاله مهدیه میارما اگه قهر باشی نمیارم
+ججججججججججججججججججججججججججیغ آخ جونم لواشک خاله مهدی?????????
_خخخ آشتی؟
+اوووم زیاد بیاری برررراما
_چششششششششم?
+خب زیادی از صدام مستفیض شدی قطع کن دیگه
_بیشعورو نگا
+ای بابا نیستی ک نگات کنم
_خخ باشه بابا تسلیم تا صبح هم بخام بحث کنم بازم تو جوابی داری بهم بدی?
+پ چی فک کردی در موردم کم نیس ک مامان بهم میگه عجوزه
بعد از کلی شوخی و خنده خوابیدم??????
««««««««««««««««»»»»»»»»»»»»»»
وایی چ ناز شدددم باورم نمیشه دارم عروس میشم توی اون لباس پف پفی سفید پراز نگین های برلیان براق خیلی خوشگل و خیره کننده شدم
آرایشگره وااایی خیلی قشنگ شدی دختر
بووودم خخخخ
آقا داماد اومدش
واییی خدا استرس گرفت منو دست و پام شروع به لرزش کرد? رفتم بیرون سختم بود با اون لباس پف پفی سرش پایین بود تا خواست بیاره بالا ک احساس کردم نفسم بالا نمیاد وووایی چیشده چرا نمیتونم نفس بکشم یهو جییغ زدم و نفسم برگشت
تا چشامو باز کردم ک صورت ارتام و چند سانتی صورتم دیدم
وا مگه من عروسی نداشتم???ک فهمیدم خواب دیدم و این خر هم دماغمو رفته نفسم قطع شدش????? ججججججججججججججججججججججججججیغ
ارتام دو متر پرید تو هوا و افتاد از روی تخت زمین????
نمی‌دونستم بخندم یا جیغ بزنم از اینکه نزاشت شوی آینده ام رو ببینم?????
ارتام:ای مرررض دختر چته چرا هی جیغ میزنی
سری نشستم رو تخت و با حرص بالشت و کوبیدم تو صورتش و گفتم ااااالاغ میدونی رو بینیم حسسسساسم?
داشتم خفه میشدم
_بادمجون تهرون افت نداره
+گییی نخور عزیزم☹️بعد لبام آویزون شدش
_چیشدی خانووووم
+نزاشتی شورمو ببینم
_?شوووور؟
+ایششش شوهر خینگ
_???مگه چ خابی میدیدی؟
+?داشتم عروس میشدم
_ترشیده
ججججججججججججججججججججججججججیغ بعد پریدم از روی تخت رو سرش ک نشسته بود پایین تخت با این پریدنم پخش زمین شد منم روش موهاشو میکشیدم?
از خنده روده بر شده بود زورش از من بیشتر بود بلندم کرد نشوندتم رو تخت
ارتام:شنیدم سهیل رفته شمال
+اوهوم☹️
_ماهم بریم
از خوشحالی یه+ججججججیییییی........
سری جلو

1398/06/07 13:44

دهنمو گرفت گفت:ای کووووفت کرم کردی?
دستشو دندون گرفتم ک جیه اخ بلند گفت:وحشی
نیشمو براش باز کردم گفتم بریم
_کجا؟
+سرقبرت
_عع مردم من
+فین فین اره?

@manootoo_baham_zirbaroon

1398/06/07 13:44

#پارت8

من⁦??⁩و⁦??⁩تو باهم زیر بارون☔

+فین فین اره?
_پروو پاشو آماده شو بریم
+دنبال نخود سیاه؟
_وا چرا دنبال نخود سیاه
+چون ددی ازت خاسته?
چشاش درومد گفت:نهههههه کی گفته
بعد چشاشو وچرخوند یه خر خودتی بهش گفتم ک چشم قره با مزه ایی اومد ک گفتم: نوچ نمیشه
_چی نمیشه
+شمال نمیشه
_چرا میشه
+نوچ بزه
مامان یهو صداش اومد گفت:ن حرف تو ن حرف ارتام گوسالس
سنایی زدیم زیر خنده ک گفتم:جون نسیم چ خبره چیکار میخایین بکنید ک من خبر دار نباید بشم?
مامان یه من منی کرد و گفت حالاااا
+ججججججججججججججججججججججججججیغ
ک کفش مامان خورد تو سرم?
+دانشگام چی میشع؟
_اون با من
چشامو لوچ کردم و گفتم:میخایی چکارش کنی?
چپ چپ نگام کرد و گفت:نترس کاریش نمیخام بکنم آرش دکتره میگم یه گواهی دچ هفته ایی برات بنویسه
رفتم جیغ بزنم ک با تهدید گفت:جیغ بزنی کشتمت
منم نیشمو باز کردم و ججیغ زدم افتاد دنبالم ده برو ک رفتی سری در رفتم????
تا گرفتتم چپکیم کرد جیغ میزدم منو بزار زمیییین پاهامو گرفته بود تکون میداد
+اررررررررتامممم
حالت تهوع گرفتم
+آرتی منو بزززار زمممممین
_بگو غلط کردم
+باششششه غلط کردی
تا اینو گفتم بیشتر تکونم داد ووووییی هرچی تو معدم بود حس کردم دارم بالا میارم??نزدیک زانوش بود سرم منم نامردی نکردم پاشو با دستم گرفتم و سرمو نزدیک دهنم کردم و دندونش کردم از تهههه دل
دادش رفت هوا منو همینجوری رها کرد اییییی ب کله افتادم زمین
+جججججیغ ایییییی ننه کلم تررررررکید
_من نمی‌دونم تو ب کی رفتی ن آرتان دندون می‌کند ن ساحل آخه توی الاغ ب کی رفتی اییی زانوم
بعد خم شد زانوشو گرفت
+حلال زاده ب عموش میره?
_گه خورده ب عموش بره آخه تو کجات شبیه منه من ب این باوقاری ب این خوشگلی?
+عووووق
چپ چپ نگام کرد و گفت: کوفت
+?????
مامان صداش از راه دور رسید:چیشده ارتام؟چرا پاتو گرفتی؟
اراتام با حرص گفت:ناز دخترت هاره ساحل
+دروغ می‌گه دریا
مامان:دریا و زهرمار?
+مممممرسی
بعداز کلی جکولک بازی و خنده قرار شد شب بریم دوتایی شمال هرچی گفتم پانی و تکی رو هم ببریم برا اینکه حرصم بده گفت ن?
خب دیدم تلاشم فایده نداره دیگه اسرار نکردم
تمام وسایلامو ک دوتا چمدون شدن جمع کردم و لباسی ک با بچها ست خریده بودیم و پوشیدم نشستم ک آرایش کنم یه سایه مات صورتی زدم بعد خط چشم نازک مشکی یکمم ریمل برا حجم بیشتر مژهام یه رژ مات صورتی?
دل کندم از اینه رفتم به آرتی اس دادم
+کی میایی دنبالم الاغ؟
_تا نیم ساعت دیگه اونجام گوساله
+اوکی خرع
جیغ زدم ب مریممممممم جووووووون
ممممممریم جوووووون ک مریم خانم با

1398/06/07 13:45

عجله در اتاق و باز کرد ترس و وحشت از سر و روش می‌ریخت ???نیشمو باز کردم گفتم مش غلام هستن؟
خیالش ک راحت شد گفت دختر نصف عمرم کردی که آره هستش کارشون داری صداش کنم؟
+با مش غلام کاری ندارم ? حمید خان هستش؟؟
یه خنده آرومی کرد گفت هستش خانم جان
+بی زحمت بهشون بگید این چمدونای منو ببرن کنار در ورودی
@manootoo_baham_zirbaroon

1398/06/07 13:45

#پارت9
من⁦??⁩و⁦??⁩تو باهم زیر بارون☔

ساعت 6بود که آرتی اومدش بوق بوق کرد و یع تک زنگ زد سری با هیجان و جیغ جیغ رفتم پایین که حمید که داشت میومد بالا تا منو با اون جیغ زدنام دید سرشو انداخت پایین و یه سلام زیرلبی کرد که جوابشو دادم به رفتنم ادامه دادم مامان پایین پلها وایساده بود و با دهن باز داشت نگام میکرد رفتم کنارش با دستم دهنشو بستم
گفت:تو عین آدم ازین پلها اومدی پایین?
زدم زیر خنده و یه ماچ ابدارررر کردمش ک دادش رفت هوا و کوبید تو سرم ?
+مــامـــــــان
مامان:یامان چرا اینجوری میبوسی منو
+این بوس نبود ک مــــــاچ بوود
چپ چپ نگام کرد و یه پرو نثارم کرد یه بوسه نرم و آروم رو گونم زد و گفت:خوش بگذره دخترم
تا خاستم جوابشو بدم ک صدای بابا اومد :دخترم داره میره؟
بامزه چپ چپ نگاش کردم بعد پریدم رو سرکولش بالا ک گفتم:فرستادینم نخود سیاه دیگه
خنده ایی کردو خواست چیزی بگه ک در خونه بشدت باز شد و صدای اعتراض آرتی بلند شد:نسیــــم معلومه تو کجایی الاغ یک ساعته حیرون توی بزم?
+الان بابا الاغه و مامان بزه؟?
مامان چپ چپ نگام کرد و بابا یه پس کله ایی زدتو سرم و گفت:توله ی چش سفید
ارتی:من کی این حرف و زدم بیتربیت
+خخخ خب وقتی میگی الاغ بز حتما دورگم ک میگی اینجوری?
بابا قهقهه زدو گفت:دختر خودمی دیگه
بعداز کلی شوخی و خنده یه بوسه رو گونه مامان و بابا نشوندم و رقم سوار ماشین شدم آرتی هم بعداز خداحافظی و گوش کردن به سفارشای بابا اومد نشست و حرکت کرد یهو یادم اومد ک سهیل با رفیق‌اش رفته ومنم با ارتی برم تنها دختر اونجا منم ینی؟?
+ارتــــــــــــــــــــــــــــــی
تا جیغ زدم چون تو فکر بودو حواسش تو رانندگیش بود پرید هوا گفت:ای مرررگ ای کوووفت ای زهرماار الاغ چه مرگته چرا جیغ میزنی؟
نیشمو باز کردم و با یه لحن لوسی گفتم:آرتی جووون
چپ چپ نگام کرد و گفت:حلناق بگو چیشدع؟
_ینی فقط تنها دختر اونجا منم?
با حرص نگاهم کرد و گفت:آخه الاغ یعنی منو سهیل اینقدر ببغیرتیم ک ببریمت بین اون همه پسر؟
+عع منظور من این نبود?
_قراره دوست دخترای دوستای سهیل هم بیان
+ینی سهیل هم دوست دختر داره؟
_فک نکنم بعد صدای آهنگ و زیاد کرد تا حرف دیگه ایی نزنم الاغ?منم بیخیال از همچی گرفتم خابیدم???
آرتی: نسی...نسیـــــم...هـــویی الاغ...اللّه اکبر میندازمت تو دریاها...
+جججججججججججججججیغ رسیدیم؟؟؟
از جیغم ترسیدو پرید عقب که پاش از زیر در رفت و خورد زمین???حرصی نگام کردو گفت:ای مممرگ ای زهرمار چته الاغ?هوووف آخر دیونه میشم از دست تو
نیشمو باز کردم و گفتم:دیونه هستی الاغکم

1398/06/07 13:51

یه فش نثارم کرد و از زمین بلند شد و رفت سمت ویلای قشنگی ک جلومون بود نگاهی به خودم کردم و پریدم پایین ک پام پیچ خورد و خوردم زمین:ایییییییی تف تو روووحت پام شیکست?
تا حرفم تموم شد صدای خنده چندنفر اومد سری سرمو گرفتم بالا ک دیدم سهیل با رفقاش دست ب سینه دارن نگام میکنن و میخندم نیشمو باز کردم? براشون و فش+18نثارشون کردم ک کپ کردن سهیل و آرتی زدن زیر خنده سهیل اومد منو از پخش بودن زمین نجاتم داد و گفت:آبجی دیونه خودم چطوره؟
نیشمو باز کردم ک یادم اومد بی خداحافظی اومده چون خودمم اینجام نیازی نیست لواشک بخره یه جیغ فرا قرمز کشیدم و پریدم رو کولش و موهاشو کشیدم ک قهقهش رفت هوا دستامو گرفت محکم و گفت:ایی ایی نسی درد میاد
بعد دستامو از موهاش جدا کرد گذاشتم زمین گفت: چطوری ولوله ؟
لبامو آویزون کردم و گفتم:دیگه نمیخام صدای خرکیت و بشنوم گوساله
همه رفقاش زدند زیر خنده ک با یه چپ چپ باحال نگام کرد و گفت: داشتیم پویا جان؟
+جججججججججججججججیغ پویا عمته من نسیمم?
همش منو شبکه پویا صدا میکنم الاغ
دستمو گرفت و برد داخل ویلا و خطاب ب رفقاش گفت بریم داخل
بعداز در اوردن کفشها و رد شدن از یه راهرو رسیدیم ب حال خیلی شیک فضای حال نماش ست شیری عسلیع ک مبلمان وسط عسلی رنگ بودن ته حال یه چندتا اتاق بعد راه پله بود ک می‌رفت طبقه بالا آشپزخونه هم ست سفید خاکستری بود تا اونجایی ک من میدیدم
سریع رفتم سمت مبل ها بعد خودمو رها کردم روشون و یه اخیشششش کشدار گفتم ک پسرا اومدن نشستن آرتی با حرص گفت: همچین میگه اخیش انگار کوه کنده بیشور خانم تا خود اینجا مث خرس خواب بود
نیشمو باز کردم ک همه زدن زیر خنده سهیل گفت؛بیا با بچها اشنات کنم
+نوچ بچهارو بیار با من آشنا کن
_وا چ فرقی می‌کنه
+اونجوری من نباید بیام اونا باید بیان?
خندشون گرفت وسهیل یه دیونه نثارم کرد وب یکی از اون پسرا ک ریزه میزه تراز همه بود گفت:فرهاد

@manootoo_baham_zirbaroon

1398/06/07 13:51

#پارت10
من⁦??⁩و⁦??⁩تو باهم زیر بارون☔

فرهاد از جاش بلند شد و یه تعظیم کوتاهی کرد و گفت:خوشبختم بانو
ایششش زبون باز یه لبخند زدم و گفتم: همچنین
بعد به کناریه فرهاد اشاره کرد و گفت:میلاد خره خودمون
میلاد اول یه فش به سهیل داد و بعد ب من گفت خوشبختم
منم جوابشو متقابل دادم ک رسید به یه پسر خوشگل و قد بلند و هیکلی? گفت ایشونم آقا سعید گل گلابمونن
میلاد:گلابش زیادی مونده کپک زده?
+گلاب هم مگه کپک میزنه?
میلی(مخفف میلاد)نمیزنه؟
سعید زد زیر خنده و گفت هیس داداش ریدی?
خوشبختم نیسم خانم
+همچنین
بعد به کناری سعید اشاره کرد و گفت:مهرداد جان هم ک به خرمش غلام معروفه ☺️بعد لبخند ژیگوند زد براش
ک مهرداد کوبید پس کلش ک سرم من درد گرفت بجاش سهیل هم یع فش +18داد بهش و گفت دوستان ایشونم خاهریم ک همه آشنا شدید باهاش و ایشونم سرور بنده عمو ارتام?
آرتی یه لبخند سهیل کش زد و گفت خوشبختم
+خب حالا ک خوشبخت شدید از اشناییم بگید دخترا کی میرسن؟
پسرا از این پرووییم خندشون گرفت و ک مهرداد گفت:به نفس زنگ زدم گفت تا نیم ساعت دیگه اینجان
یه اوکی گفتم و رفتم سمت آشپزخونه شیک بود یه میز غذا خوری سلطنتی هم وسط آشپزخونه بود رفتم از یخچال بطری آب و برداشتم و سر کشیدم آب رو وقتی قشنگ تشنگیم برطرف شد سر بطری ک رژ لبی شده بود و پاک کردم و گذاشتمش سر جاش خیخیخی اوووف حوصله جمع پسرارو ندارم نگاهی ب دور بر کردم دیدم هیچ راهی نیس پریدم روی اپن آشپزخونه نشستم ک سعید درحالی ک داشت با گوشیش حرف میزد رفت سراغ یخچال همون موقع خدافظی کرد از طرف و در یخچال و باز کرد و بطری آب و باز کرد خاست از سر بطری آب بخوره ک با جیغ گفتم:نـــــــــــــــــه
بدبخت اینقدر ت سید ک بطری از دستش افتادو تیکه تیکه شدو با وحشت نگام کرد ک خیلی خونسرد گفتم بدم میاد از سر بطری آب بخوره کسی?
خب آروم هم می‌گفتید می‌فهمیدم
خاست برگرده ک باز جیغ زدم نه ک برگشت چپ چپ نگام کرد و با حرص گفت باز چی شده؟؟؟
+هان چیه منت داری اصل راه برو شیشه بره تو پات خونریزی کنی بمیری راحت شم ایشششش
یه نگاهی ب کف زمین کرد ک دید خیلی اوضاع خرابه همجا تیکه های شیشه بود شرمنده برگشت نگام کرد ک چپ چپ نگاش کردم و با صدا بلند سهیل و صدا زدم تا خاست بیاد تو آشپزخونه جیغ زدم نه? وایساد با تعجب نگام کرد و گفت مگه صدام نکردی؟
گفتم آری صدات کردم اما نیا تو شیشه می‌ره پات برو جارویی بیار جمعشون کن
سهیل غرغر میکرد ک مگه نوکرتم و این حرفا?رفت با جارو برقی اومد با حرص همه شیشه هارو جارو کشید ک از روی اپن پریدم پایین زدم رو شونش گفتم خسته نباشی

1398/06/07 13:51

کدبانو???بعد در رفتم اوووه چمدونا ک تو صندوق عقب ماشینن تا خاستم ارتی و صدا کنم ک سعید گفت دخترا رسیدن بعد از کنارم رد شد رفت درو باز کرد بعداز چند دقیقه چندتا دختر ریختن تو ستا داشتن میزدن تو سر کله همدیگه یکیشونم داشت ب کارا اون ستا می‌خندید اون یکی مغرورانه وایساده بود ک سعید با خنده اون ستارو از هم جدا کرد و گفت برید بشینید منم خیلی خانومانه رفتم سمتشون ک همون لحظه همه پسرا اومدن فقط منو آرتی همون لباسای راه تنمون بودن?
ههمون سلامی کردیم من بین سهیل و آرتی نشستم دخترا یه نگاهی ب من کردن بعضیاشون با مهربونی یکی دوتا هم عادی ولی اخریه تا منو دید اخماش رفت توهم هااان چیه ارث بابای بابای پدرسوختت و طلبی ازم؟ ایششش پشت چشمی نازک کرد ازم و با افتاده گفت این دیگه کیه سهیل جان؟
یه تای ابرومو دادم بالا یه نگاهی به سهیل کردم سهیل تا خواست معرفی کنه ک یهو دختره گفت:نمی‌دونستم یه هرزه جدید بهمون اضافه شده?
عصابم ریخت بهم قبل از همه سهیل داد زد:خفه شو مبینا داری زیادی چرت و پرت میگی
مبی یه هیین ارومی کشید و گفت:فک نمی‌کردم بخاطر یه (یه نگاه چندش باری بهم کرد و ادامه داد) دختر اونم اینجوری سرم داد بزنی
منم جوابشو دادم:اوه سوری عسلم ببخشید ک سهیل رید روت.اوه راستی شنیدم گفتی هرزه جدید یعنی تو هرزه قدیمی بودی?
آرتی زد زیر خنده ک سری کنترلش کرد سرشو انداخت پایین و ریز ریز خندید
مبی:خفه شو عوضی تازه وارد گروه شدی و زرزر هم میکنی؟
تا خاستم چیزی بگم ک مهرداد با لحن کوبنده ایی گفت:بسه نسیم دیگه داری زیادی شور می‌کنی موضوع رو تمومش کن وگرنع!!!!
با لحن کوبنده ترو سردی ک تن صدام رفت بالا گفتم:وگرنه چی هااان؟؟؟؟
مهرداد یه لحظه کپ کرد ولی بعد مثل خودم گفت: امیدوارم ک ب وگرنش نرسی ک بد پشیمون میشی و...
با دادی ک سهیل زد مهرداد خشکش زد منم ک کنارش نشسته بودم پرید هوا از ترس:خفــــه شو مهرداد ببند اون دهنتو تا به گه نکشیدمش ب چه جرعتی جلو من نسیم و داری تهدددید می‌کنی ؟؟
آرتی با عصبانیت گفت: اون وقت اگه ب وگرنه برسه میخایی چ غلطی کنی?؟
مهرداد شرمنده شد سرشو انداخت پایین ک مبی با صدای کثیفش گفت وووایی سهیل

1398/06/07 13:51

#پارت11
من⁦??⁩و⁦??⁩تو باهم زیر بارون☔

سهیل با عصبانیت گفت:ب تو هیچ ربطی نداره
+باررریک??
سهیل چپ چپ نگام کرد ک نیشمو باز کردم براش سعید سری وارد بحث شد و گفت دوستان ای بابا بزارید اول آشنا بشید بعد بپرید رو سر کله همدیگه
من از جام بلند شدم و گفتم:علاقه ایی ب آشنایی با اینو(اشاره کردم بهش)ندارم
مبی تا خواست چیزی بگه ک سعید با چشم غره وحشتناکی خفش کرد بعد من گفتم:سهیل من اینجا نمیمونم میرم ویلا خودمون
آرتی سری از جاش بلند شد و گفت منم نمیمونم
سهیل هم بلند شد و گفت خوش بودیم کنارتون رفقا بعد رو کردم سمت من گفت بریم
مهرداد سری از جاش بلند شد گفت آغا این چکاریه سهیل بچه نشو دیگه
سهیل نگاهی ب من کرد و گفت:هرچی نسی بگه
همه چشم دوختن ب من چشام و لحنم سرد و یخبندون شده بود ک سعید گفت:نسیم اونقدر بچه نیس ک قهر کنه میمونی مگه نه؟
+نه?
سهیل زد زیر خنده ک سعید چپ چپ نگام کرد و گفت:نگمه بعد رو کرد سمت سهیل کفت اینم نسی ک قبول کرد بشین دیگه
سهیل نگاهی بهم انداخت و گفتم:بریم ویلا خودمون ?????
سعید حرصی نگام کرد ادامه دادم:همگی بریم ویلای ما?
مهرداد گفت قبوله
ن بابا بیا قبول نکن ایش
همه جل و پلاسو جمع کردیم رفتیم سمت ویلای ما ک خیلی نزدیک دریابود قشنگ صدای دریا تو ویلا میومد?
وقتی رسیدیم ویلا این دختره چندش گفت من میرم اتاقمو انتخاب کنم همه ی سری تکون دادن بعد رفت بالا منم ب آرتی گفتم چمدونمو بیاره اتاقم
رفتم بالا سمت اتاقم تا درو باز کردم اکبیری جون و دیدم ک پشتش ب من بوود داشت چمدونشو باز میکرد
+ججججججججججججججججججججججججججیغ سسسسسسسهیل بیا اینو جم کن از اتاقمممممم
از جیغم ترسید و جیغ زد ک پسرا همه زدند زیر خنده و اومدن بالا با حرص نگام کرد ک مهرداد گفت بیا بیرون مبینا
مبی:نمیییام اول من اومدم
+هرهرهر فک کنم اتاقه خودمه ها عکسام تو چشت نرن
بعد اشاره ایی ب عکس روبه رو تخت کردم ک نگاه همه چرخید سمت عکس
عکسم خیلی قشنگ افتاده بود حالتم س رخ بود و ک یه تاپ پوشیده بودم کلا خیلی جذاب افتاده بودم?
پسرا مسخ عکس شده بودن ک یه اهم اهم کردم نگاشونو از عکس گرفتند

@manootoo_baham_zirbaroon

1398/06/07 13:51

#پارت12
من⁦??⁩و⁦??⁩تو باهم زیر بارون☔

با حرص نگام کرد و وسایلاشو ریخت تو چمدونشو سری از کنارم مث میگ میگ رد شد یه پوزخند زدم ک آرتی چمدونامو با غرغر آورد (مگه اومدی زندگی کنی ک دوتا چمدون بستی الاغ...)بعد چمدونامو گذاشت کنار تخت گونمو دندون کند ک جیغم رفت هوا بعد سری فرار کرد جیغ زدم بووووزینه?
رفتم سمت چمدونام بازشون کردم یه تاپ شلوارک قرمز در آوردم ک یه عروسک خرس پشمالو جلوی تاپم بود ک خیلی ملوس و ناز بود با چشای درشتش? سری رفتم حموم تقریبا یک ساعت طول کشید تا اومدم بیرون خواستم موهامو خشک کنم ک صدای پیام گوشیم اومدش رفتم دیدم سهیله میگه بیام برا شام بیخیال موهام شدم رفتم پایین ووویی کل تاپم خیس خیس شد آخه هنوز از موهام اب می‌چکید یه سلام بلند بالایی دادم ک جوابمو از همه شنیدم الا یه عجوزع?بدرک رفتم نشستم ک سهیل گفت سرما میخوری دختر
+وووا تو این گرما سرما کوجا بودش
یه شونه ایی بالا انداخت و مشغول غذا خوردن شد
پیتزا سفارش داده بودند با نوشابه نباید زیاد روی کنم با اینکه دوست دارم پیتزا ولی کالری زیادی داره دوتا قاچ ک خوردم کشیدم کنار و گفتم دست آشپزش درد نکنه
سعید چپ چپ نگام کرد و گفت:دست باعث بانیش درد نکنه?
+عع تو خریدی خخخ
یه اوهومی گفت گفتم:وظیفت بود?
دخترا خندیدن و گفتم:وا من هنوز شمارو نمی‌شناسم سری اصل بشوتید
یکی از دخترا گفت:سحر هستم
دختر قشنگی بود چشم ابرو مشکی کشیده با موهای خرمایی لخت
نگام افتاد ب کناریش ک جیغ زدددم ووووایی دوقلوو? ک زدند زیر خنده
+خیییلی قشنگید دیوووونها حرومتون
یکیشون بامزه زد تو صورتش گفت:چشات و درویش کن من صاحب دارم
اونیکی قلش گفت:سگم صاحب دارهااا
یه جیغ زد موهای خاهرشو کشید ک همه زدیم زیر خنده فرهاد جداشون کرد و گفت خب حالا اسماتونو بگید دیونها
اولی:درسا
+خوشبختم درسا جون
یه خوشبختم کشدددار گفت ک یه لبخند ژیگوند زدم بهش
به قلش نگاه کردم ک گفت:ترسام
+ای جانم ب مامانت?
خخخخ خیلی ناناز بودن تنها تفاوتشون این بود ک ترسا ستا خال پایین لبش بود ک میشد تشخیصشون بدیم از همدیگه
چشاشون آبی خاصی با ابروهای مشکی کشیده لبای قلوه ایی وموهغی لخت خرمایی رنگ
نگاهی ب کناریه ترسا کردم ک گفت:نفسم
+جونم جیگرم?
خنده همه رفت هوا سهیل گفت:اعتماد ب نفست منو خورده
+عق تو ب این بدمزع ایی چجوری خورد تورو?
یه پس کله ایی زد بهم تا رفتم بلند شم دستاشو گرفت بالا گفت:پوووزش?


@manootoo_baham_zirbaroon

به قلم
#fati

1398/06/07 13:52

#پارت13

من⁦??⁩و⁦??⁩تو باهم زیر بارون☔

همه بعداز خوردن رفتیم رو مبلها نشستیم ک فرهاد با بطری نوشابه اومد گفت دور هم بشینید میخایم جرعت حقیقت بازی کنیم
همه موافقت کردن جز من اووف بازیش کسل کنندس
حرفمو بلند گفتم ک پسرا ب زور متصل شدن و وارد بازیم کردن فرهاد بطری رو چرخوند افتاد به سهیل و مهرداد مهرداد قرار بود سوال بپرسع
مهری:جرعت یا حقیقت
_حقیقت
مهری:آخرین سوتی ک دادی و خیلی خنده دار بودو بگو
سهیل برگشت نگاهی ب آرتی کرد و دوتایی زدند زیر خنده
سهیل :رفتیم تونل وحشت با آرتی و بروبچ چندتا دختر لوس و ننر هم بودن خخخ یهو حس کردم یکی از سرو کولم رفت بالا خب خداییش ترسیدم و داد زدم وقتی تونل تموم شد دیدم یکی ک زیر چشاش تا کنار لبش سیاهه و رنگ روش مث چی پیرده و سفید شده لباش هم رو ب کبودی موهاشم پخش و پلاخ صورتش چندسانتیه صورتم بود تا دیدمش فک کردم جنی چیزیه هی جیغ و داد زدم ک اون بدبخت از جیغ من ترسید و جیغ زد هههه نگو اون همون دخترا لوس بوده از بس گریه کرده ریملش ریخته واز ترس رنگش سفید شده بود همه غش کرده بودن از خنده?
خخخخ نشنیده بودم ازش تا بحال
فرهاد دوباره چرخوند ک افتاد ب مبی و سعید
سعید:شجاعت یا حقیقت
مبی: حقیقت
سعید:چرا با نسیم لج کردی چون خوشگلتراز توعه
جوووونممم چ سوالی??????
مهرداد تذکرانه گفت سعید ک سعید گفت:
هیس بزار بگه
مبی با حرص نگام کرد و گفت:از همون اول ازش خوشم نمیومد
+تورو خدددا... اینجوری نگو کلیه ام می‌شکنه اوخ میشم
همه زدن زیر خنده بعد دوباره چرخوند افتاد ب منو ارتی با بدجنسی نگام کرد گفت:ج یا ح؟
+ج?
همه یه صدا گفتن اوووو بابا شجاع
آرتی گفت:اون رقص قشنگتو ب نمایش بزار
ججججججججججججججججججججججججججیغ عمرررررررا منه خر یبار دل این الاغ گرفته بود براش ازین رقصا خنده دار رفتم حالا الاغ ازم میخواد جلو اینا برقصم???????
آرتی:ب منچه یا برقص یا جریمه داری??
جریمم چیه سری گوشیش و در اورد نوشت معذرت خواهی از مبینا?
یه جیییغ حرصی زدم ک همه اعتراض کردن ک چی گفت بهم?
ی تای ابرومو دادم بالا و گفتم:اون رقص دونفری پاشو باهم برقصیم??
آرتی هرچی خاست بپیچونه بچها نزاشتن بخاطر همین بلند شد و چند ثانیه رقص دونفری قشنگمونو ب اجرا گذاشتیم بچها پوکیده بودن از خنده?
بعداز رقصمون نشستیم بعداز چنددور چرخش افتاد ب منو فرهاد?
گفتم:,ج یا ح؟
مرموزلنع نگاش کردم که گفت:ج
جووووووون
یه لبخند ژیگپند زدم ک سهیل گفت فاتححححه
فرهاد پر استرس نگام کرد ک گفتم نترس نمیخام بی عفتت کنم ک?
خندشون رف هوا
فری:خب منتظرم بگو
+باید آرایشت کنم و یکی

1398/06/07 13:52

از مانتوهامونو بپوشی و یه رقص پر عشوه بری
جیغ خوشحالی ترسا و درسا بلند شد پسرا زدند زیر خنده
سعید با حرص گفت:عممممرا
+پس جریمت میکنم
مشکوک نگام کرد و گفت:جریمم چیه
+منو سوار خودت کنی دور تا دور سالن بری بگی عر عر
دادش در اومد ک همه زدند زیر خنده یه لبخند حرص دراری زدم و گفتم کدوما
فری:??همینم مونده خرم بشم
+مگ نیستی?
حرصی یه فش داد و بلند شد منم سری بردمش سمت اتاقم
نشست رو تخت و با عجز گفت:نسسسیم لطفاً☹️☹️
+هیس کن بعد دنیای دخترانه ی صورتیمو ریختم رو تخت
خودمم نشستم روبه روش و شروع کردم ب کرم پودر زدن بهش چون صورتش هزار تیغه بود مشکلی نبود خخخ بعداز کرم پودر یکم سفید کننده زدم بهش
گفتم چشاشو ببنده با حرص و غرغر چشماشو پست منم یه خط چشم کلفت مشکی براش کشیدم ? یه سایه روشن نقره ایی هم پشت پلکاش زدم بعد رفتم سراغ رژ گونه صورتی براش زدم بلند شدم رژ جدیدی ک خریده بودم و آوردم سررخ سسرخ بود رنگش با وسواس قششنگ رژ و کشیدم رو لباش
+جووووووون چ جیگری شدی بپا پسرا نخورنت
چپ چپ نگام کرد و رفت سمت در ک گفتم کجا آقا با تعجب ایستاد ک.....

@manootoo_baham_zirbaroon

نویسنده:
#Fati

1398/06/07 13:52