سلام به همه ی خانوماي نازنین خواهراي گلم?
امروز من و همسرم داشتیم می رفتیم فاتحه بدیم برای عموی جاريم?
اقا ظهرش من ارایش داشتم ورژ لبم مالیده شده بود نگو به بالاي لب? همسرم اما حموم رفت بیچاره خبر نداشتیم تاجایی که داخل راه پله اونا ? بودیم
یهو همسرم ماسکشو? داد پایین درست کنه که گفتم وای لبت چرا قرمزه ?حالا پشتمم فامیل همسرم بود یهو خندیدیم?? همسرم ماسکشو زد اونجا چایی و خرما آوردن منم حواسم بهش بود
یهو دیدم هی ماسکو ميماله? به لبش نگاه میکنه ببینه رفته رنگش ، وای داشتم زیر چادر از خنده ميمردم ولی نمی تونستم بخندم ?
حالا تا چند ديقه ماسکو از خجالتش نمیداد پایین???
خواهراي گلم مراقب دلهای مهربونتون باشید❤️❤️
?┅┅❅
1399/10/29 16:01