#پارت_26
احساسات نگاهش به حدي بود که تاب نیاوردم، سرم
رو پایین انداختم و گوشیم رو بین انگشت هام فشار
دادم.
مهیار همراه سیاوش جلوي این مرد غریبه سر خم
کردن و با تعارف و احترام خیلی زیاد سمت بالاي سالن،
جایی که کارن با نگاهش غافلگیرم میکرد، هدایتش کردن.
وقتی مهیار بهش خوش آمد گفت، نگاهش روي من
میچرخید و آخرسر با اخم هاي غلیظی چشم گرفت و
به میزبان نگاه کرد.
میزبانی که از این فاصله میتونستم خشم و حرص رو تو
نگاه طوسی وحشیش ببینم. جوري دسته صندلی رو
فشار میداد که پوست دستش به سفیدي میرفت.
با کنجکاوي حرکات کارن رو دنبال کردم. برام عجیب
بود، به پاي این مرد غریبه با اکراه بلند شد!
تا جایی که به خاطر داشتم به حدي مغرور بود که با
ورود هیچ *** تکون نمیخورد و این اولین بار بود
شاهد همچین چیزي بودم!
نگاهم رو ازشون گرفتم، خوابم میاومد و برام مهم نبود
اونا چیکار میکنند. بین تعداد زیاد بازي هایی که براي
فرار از حوصله سر رفتگی و پرتی حواسم وصل کردم،
به پیامک سارا چشم دوختم. پیامی که هرچی فکر
میکردم نمیدونستم چی جوابش رو بدم.
《ثبت نام ترم جدید یونی شروع شده. میاي؟》
با گوشه ناخن به میز کوبیدم و ریتم هماهنگی با صداي
ملایم موسیقی بی کلامِ درحال پخش گرفتم. یاد تهدید
کارن افتادم، روزي که به خاطر عادت شدنم، نتونستم
بهش سر بزنم و پشت گوشی سرم داد زد و با حرص
گفت: 《واسه من وقت نداري ولی واسه اون خرابشده وقت
داري؟ دیگه حقی نداري بري دانشگاه!》
کلافه از یاداوري اون روز و جروبحثی که نتیجهاي جز
حرص خوردم در پی نداشت، به ضربه هام شدت دادم.
کل زندگی من بازیچه دست مردي شده که هیچ نسبتی
باهام نداره. به صفحه تاریک شده گوشیم زل زدم. به
چشم هاي غمگین و دلخورم که پشت سایه چشم
کمرنگم و خط چشمم، پنهان شده بود.
با حس هاي سردرگم و کلافه از جام بلند شدم که یکی
از مردانش با احترام جلوم رو گرفت. نگاه چپی به چشم
هاي هیزش انداختم. لبخندي زد و با ادبیگنجه که من رو
متحیر میکرد گفت: -خانم کجا تشریف میبرید؟ اگه چیزي میخواین امر
کنید واستون بیارم.
به موهاي بیرون اومده از روسري سفید مشکیم، دست
کشیدم و داخل فرستادمش، نفسی پر حرص بیرون
فرستادم و درحالی که کیفم رو بین انگشت هام فشار
میدادم گفتم:
-باید برم سرویس بهداشتی! برو کنار...
دستش رو عقب کشید. با نگاهی که به سه مرد دیگه
انداخت کنارم و پشت سرم ایستادن. بین حصار
مردانش گیر بود و خود منحوسش از بالاي مجلس
براندازم میکرد.
-بفرمایید خانم، از این سمت...
1401/06/06 22:33