رمان عاشقانه، طنز

525 عضو

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 14:48

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 14:49

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 14:49

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 14:50

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 14:48

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 14:49

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 14:49

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 14:50

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 14:50

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 14:50

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 14:50

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 14:50

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 14:54

واسه همینم منم از حس اجباری که به پاشنه بلند داشتم به عادت و
بعد به خاطر میالد به عالقه تبدیل شد
سوار تاکسی شدیم و خیلی زبان ترکیش خوب نبود و یا بیشتر
انگلیسی حرف میزد یا ترکی به زور کلمات رو ادا میکرد.
راننده که از شانسش زبانش خوب نبود گیج عارف رو نگاه می کرد و
عارف سعی داشت ادرس بده
کالفه گفتم:
دقیق نمی دونم درست گفتم اما منظورم رو رسوندم￾بای ادرسی وریوروم
عارف گیج گفت:
با لبخند آدرس رو گفت و رو به راننده با بی حالی آدرس رو گفتم و￾آدرست رو بگو￾بلدی؟
آرنجم رو به شیشه تکیه زدم و نفس عمیقی کشیدم
به خیابونا زل زدم...به مردم
االن باید من و میالد دست در دست هم تو اسکله را میرفتیم و به
پرنده ها غذا میدادیم
قطره اشکی از چشمای پر حسرتم فرو ریخت
برای دیگران یه قطره اشک ساده بود
برای همه این طوره...اشک رو یه قطره مایعی شور ساده میبنن که
طرف از غمی که داره باعث به وجود اومدنش شده...
ولی...اشک هرچیزی هست جز اسمی که واسش
گذاشتن...غمه...درده..رنجه...خاطره است...آرزوعه...
نیشخند زدم...اصال اشک دقیقا معنی اسمشه
َاشک...یه کلمه بی ربط تو فارسیه...
ولی به ترکی با گذاشتن آ با کاله میشه
آشک...یعنی عشق! پس اشک بیشتر از عشقه
بیشتر از درد عشقه...از درد دوست داشتن
دوست نداشته شدن...درد نرسیدن...
درد رسیدن و از دست دادن...
با بغض چشم از دریا گرفتم
تاکسی جلوی یه خونه آپارتمانی کوچیک و شیک نگه داشت و
هردو پیاده شدیم و عارف حساب کرد
مرد میان سال چمدونامون رو از تو صندوق عقب بیرون کشید و
لبخندی زد و دست تکون داد و رفت سمت ماشینش
در خونه رو با کلید باز کرد و سوار آسانسور شدیم و طبقه 4 رو

1401/07/18 14:54

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 14:54

واسه همینم منم از حس اجباری که به پاشنه بلند داشتم به عادت و
بعد به خاطر میالد به عالقه تبدیل شد
سوار تاکسی شدیم و خیلی زبان ترکیش خوب نبود و یا بیشتر
انگلیسی حرف میزد یا ترکی به زور کلمات رو ادا میکرد.
راننده که از شانسش زبانش خوب نبود گیج عارف رو نگاه می کرد و
عارف سعی داشت ادرس بده
کالفه گفتم:
دقیق نمی دونم درست گفتم اما منظورم رو رسوندم￾بای ادرسی وریوروم
عارف گیج گفت:
با لبخند آدرس رو گفت و رو به راننده با بی حالی آدرس رو گفتم و￾آدرست رو بگو￾بلدی؟
آرنجم رو به شیشه تکیه زدم و نفس عمیقی کشیدم
به خیابونا زل زدم...به مردم
االن باید من و میالد دست در دست هم تو اسکله را میرفتیم و به
پرنده ها غذا میدادیم
قطره اشکی از چشمای پر حسرتم فرو ریخت
برای دیگران یه قطره اشک ساده بود
برای همه این طوره...اشک رو یه قطره مایعی شور ساده میبنن که
طرف از غمی که داره باعث به وجود اومدنش شده...
ولی...اشک هرچیزی هست جز اسمی که واسش
گذاشتن...غمه...درده..رنجه...خاطره است...آرزوعه...
نیشخند زدم...اصال اشک دقیقا معنی اسمشه
َاشک...یه کلمه بی ربط تو فارسیه...
ولی به ترکی با گذاشتن آ با کاله میشه
آشک...یعنی عشق! پس اشک بیشتر از عشقه
بیشتر از درد عشقه...از درد دوست داشتن
دوست نداشته شدن...درد نرسیدن...
درد رسیدن و از دست دادن...
با بغض چشم از دریا گرفتم
تاکسی جلوی یه خونه آپارتمانی کوچیک و شیک نگه داشت و
هردو پیاده شدیم و عارف حساب کرد
مرد میان سال چمدونامون رو از تو صندوق عقب بیرون کشید و
لبخندی زد و دست تکون داد و رفت سمت ماشینش
در خونه رو با کلید باز کرد و سوار آسانسور شدیم و طبقه 4 رو

1401/07/18 14:54

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 14:59

تو کل اعضای بدنش جلب توجه میکرد بیبی فیس بودنش
بود...موهای طالیی و صورت کوچیک...چشمای آبی و بینی ای که
حدس می زدم عمل کرده باشه...نگاهم رو بیخیال ازش
گرفتم...مامان میگفت این جور دخترا جلفن
دخترایی که هم خونه با یه پسر مجردن...مست می کنن
اهنگ میزارن و میرقصن و میخندن...
دخترایی که دامن کوتاه میپوشن یا مثل همین موطالیی شرتک
لی! اینا از نظرش بی فرهنگ و ساده بودن!
روی مبل نشستم و عارف خم شد و دست انداخت دور کمرش و
دختر بلند هزیون میگفت:
-دکی میبی ت...تو چه حالیم! م..میبینی دو..دوست عوضیت
چی...کارم کرد!
عارف برگشت و رو به من درحالی که نیاز رو به سمت راه رو میبرد
گفت:
نگاهم رو ازش گرفتم و به اطراف زل زدم￾ببخشید
یه واحد حدودا نود متری...دکوراسیون ساده و اسپرتی داشت
استیالی سرمه ای یه طرف خونه و دو تا کاناپه سفید آبی یه سمت
دیگه چیده شده بودن بیخیال چشمام رو بستم
صدای آب میومد و جیغ جیغ های دختر
عارف این طالییه جیغ جیغ رو خانوم مهربونی که شاید به خوب
شدن من کمک کنه معرفی کرده بود؟ واقعا! خودم رو تصور کردم که
با لباس خواب ساده و رسمی صورتیم کنار اون که تاب شرتک
خرسی پوشیده رویه تخت خوابیدیم و من کتاب میخونم و اون
موزیک گوش میده!
و من میخوام زود بخوابم و اون تا دیر وقت بیداره و مدام باهم
دعوامون میشه
از تصوراتم کمی خندم گرفت
اما خنده های من این روزا مجازی شده بود
تو وجودم اتفاق میافتاد اما واقعی نمیشد.
با صدای عارف سرم رو بلند کردم و چشم از پاشنه بلندای مشکیم
گرفتم
در سکوت خیره نگاهش کردم که نفس عمیقی کشید و کمی￾ببخشید تنها موندی
لباساش خیس شده بود

1401/07/18 14:59

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 14:59

تو کل اعضای بدنش جلب توجه میکرد بیبی فیس بودنش
بود...موهای طالیی و صورت کوچیک...چشمای آبی و بینی ای که
حدس می زدم عمل کرده باشه...نگاهم رو بیخیال ازش
گرفتم...مامان میگفت این جور دخترا جلفن
دخترایی که هم خونه با یه پسر مجردن...مست می کنن
اهنگ میزارن و میرقصن و میخندن...
دخترایی که دامن کوتاه میپوشن یا مثل همین موطالیی شرتک
لی! اینا از نظرش بی فرهنگ و ساده بودن!
روی مبل نشستم و عارف خم شد و دست انداخت دور کمرش و
دختر بلند هزیون میگفت:
-دکی میبی ت...تو چه حالیم! م..میبینی دو..دوست عوضیت
چی...کارم کرد!
عارف برگشت و رو به من درحالی که نیاز رو به سمت راه رو میبرد
گفت:
نگاهم رو ازش گرفتم و به اطراف زل زدم￾ببخشید
یه واحد حدودا نود متری...دکوراسیون ساده و اسپرتی داشت
استیالی سرمه ای یه طرف خونه و دو تا کاناپه سفید آبی یه سمت
دیگه چیده شده بودن بیخیال چشمام رو بستم
صدای آب میومد و جیغ جیغ های دختر
عارف این طالییه جیغ جیغ رو خانوم مهربونی که شاید به خوب
شدن من کمک کنه معرفی کرده بود؟ واقعا! خودم رو تصور کردم که
با لباس خواب ساده و رسمی صورتیم کنار اون که تاب شرتک
خرسی پوشیده رویه تخت خوابیدیم و من کتاب میخونم و اون
موزیک گوش میده!
و من میخوام زود بخوابم و اون تا دیر وقت بیداره و مدام باهم
دعوامون میشه
از تصوراتم کمی خندم گرفت
اما خنده های من این روزا مجازی شده بود
تو وجودم اتفاق میافتاد اما واقعی نمیشد.
با صدای عارف سرم رو بلند کردم و چشم از پاشنه بلندای مشکیم
گرفتم
در سکوت خیره نگاهش کردم که نفس عمیقی کشید و کمی￾ببخشید تنها موندی
لباساش خیس شده بود

1401/07/18 14:59

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 17:24

انتهای راه رو در سفید رنگ رو باز کردم و نیاز
روی تخت خوابیده بود
نفس عمیقی کشیدم و چمدون رو گوشه ای گذاشتم و زیپش رو باز
کردم
لباسام رو تو کمد چیدم و چمدون بعدی رو باز نکردم
حوصله نداشتم
لباسام رو در سکوت با یه بولیز شلوار خانومی عوض کردم و گوشه
ای اروم روی تخت نشستم
دیوارا خاکستری رنگ و رو تختی مشکی بود
تخت و کمد و میز و اینه سفید مشکی
نفس عمیقی کشیدم و آروم با تردید تو همون حالت دراز کشیدم
به پهلو خوابیدم و موهای نیاز ریخته بود کنارش و خالکوبی سیاه
رنگش روی گردنش تضاد جالبی با رنگ سفید پوستش داشت و به
چشم میخورد
به انگلیسی کج و قشنگ نوشته شده بود
)فریاد(

1401/07/18 17:24

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 17:24

انتهای راه رو در سفید رنگ رو باز کردم و نیاز
روی تخت خوابیده بود
نفس عمیقی کشیدم و چمدون رو گوشه ای گذاشتم و زیپش رو باز
کردم
لباسام رو تو کمد چیدم و چمدون بعدی رو باز نکردم
حوصله نداشتم
لباسام رو در سکوت با یه بولیز شلوار خانومی عوض کردم و گوشه
ای اروم روی تخت نشستم
دیوارا خاکستری رنگ و رو تختی مشکی بود
تخت و کمد و میز و اینه سفید مشکی
نفس عمیقی کشیدم و آروم با تردید تو همون حالت دراز کشیدم
به پهلو خوابیدم و موهای نیاز ریخته بود کنارش و خالکوبی سیاه
رنگش روی گردنش تضاد جالبی با رنگ سفید پوستش داشت و به
چشم میخورد
به انگلیسی کج و قشنگ نوشته شده بود
)فریاد(

1401/07/18 17:24

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/18 17:34