رمان عاشقانه، طنز

525 عضو

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/19 11:57

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/19 11:57

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/19 11:56

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/19 11:56

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/19 11:57

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/19 11:57

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/19 11:57

دیگه تا اخر مسیر حتی نفسم نمیکشیدم
مطمئن بودم دفعه بعد برای ترسوندنم مثل سریع و خشن با
ماشین میره بین الستیکای کامیونا
با اخم به روبه رو زل زدم که گوشیش رو از جیبش دراورد و
هندزفریش رو به گوشش زد و شماره ای گرفت و گوشی رو پرت
کرد جلوی ماشین و هم زمان بعد چند لحظه گفت:
-کدوم گوری ای؟
چشماش لحظه ای گرد شد و غرید:
-فریاد، طالیی رو بردی خونه من؟ میدونی آدمای بابام بفهمن چی
میشه؟
نفس عمیقی کشید و گفت:
-من این رو کجا ببرم
اخمام رفت تو ام...انگار با درخته!
وگرنه همه این کارایی که واست کردم رو از دماغ خوشگلت بیرون￾میره پیش پلیس...ببین به نفعته زود تر کار من رو راه بندازی
میکشم
کنجکاو بودم که از فریاد چی میخواد که حاضر شده این قدر
باهاش راه بیاد!
چی باعث شده دو موجود متضاد با هم کنار بیان؟
یه لحظه خشکم زد...
کل روزو ...به کامران و مرگش فکر نکردم!
تمام مدت درگیر نیاز و فریاد و حاال این پسر شده بودم!
لبخند عمیقی زدم...خوبه! درگیر بودن خوبه!
نیشخندی زدم و صداش رو شنیدم:
تماس رو قطع کرد و سرعتش رو بیشتر کرد و کالفه چشمام رو￾من این رو نگه میدارم تا با زنت حرف بزنی زود تر...فقط زود!
بستم.
نمی دونم چه قدر گذشته بود که جلوی یه خونه ویالیی نگه داشت
ماشین رو اروم برد داخل و در رو با ریموت بست و چشمام رو تو
حدقه چرخوندم.
پیاده شد و اومد در سمت من رو باز کرد
منتظر نگاهم کرد
اما اخم کرده دست به سینه فقط به روبه رو زل زده بودم
-قصد نداری پیاده بشی؟
جوابش رو ندادم که با کنایه گفت:

1401/07/19 11:58

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/19 11:59

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/19 11:57

دیگه تا اخر مسیر حتی نفسم نمیکشیدم
مطمئن بودم دفعه بعد برای ترسوندنم مثل سریع و خشن با
ماشین میره بین الستیکای کامیونا
با اخم به روبه رو زل زدم که گوشیش رو از جیبش دراورد و
هندزفریش رو به گوشش زد و شماره ای گرفت و گوشی رو پرت
کرد جلوی ماشین و هم زمان بعد چند لحظه گفت:
-کدوم گوری ای؟
چشماش لحظه ای گرد شد و غرید:
-فریاد، طالیی رو بردی خونه من؟ میدونی آدمای بابام بفهمن چی
میشه؟
نفس عمیقی کشید و گفت:
-من این رو کجا ببرم
اخمام رفت تو ام...انگار با درخته!
وگرنه همه این کارایی که واست کردم رو از دماغ خوشگلت بیرون￾میره پیش پلیس...ببین به نفعته زود تر کار من رو راه بندازی
میکشم
کنجکاو بودم که از فریاد چی میخواد که حاضر شده این قدر
باهاش راه بیاد!
چی باعث شده دو موجود متضاد با هم کنار بیان؟
یه لحظه خشکم زد...
کل روزو ...به کامران و مرگش فکر نکردم!
تمام مدت درگیر نیاز و فریاد و حاال این پسر شده بودم!
لبخند عمیقی زدم...خوبه! درگیر بودن خوبه!
نیشخندی زدم و صداش رو شنیدم:
تماس رو قطع کرد و سرعتش رو بیشتر کرد و کالفه چشمام رو￾من این رو نگه میدارم تا با زنت حرف بزنی زود تر...فقط زود!
بستم.
نمی دونم چه قدر گذشته بود که جلوی یه خونه ویالیی نگه داشت
ماشین رو اروم برد داخل و در رو با ریموت بست و چشمام رو تو
حدقه چرخوندم.
پیاده شد و اومد در سمت من رو باز کرد
منتظر نگاهم کرد
اما اخم کرده دست به سینه فقط به روبه رو زل زده بودم
-قصد نداری پیاده بشی؟
جوابش رو ندادم که با کنایه گفت:

1401/07/19 11:58

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/19 11:59

جدا از این که مستقیما گفت نفهمی...گیج حرف قبلیش بودم
یعنی چی اگه خواستم بهت آسیب بزنم!
مگه نمیتونست خودش رو کنترل کنه که جلو تر به من اطالع
میداد؟
اصال چرا باید آسیب برسونه
آب دهنم رو قورت دادم و ترسیده به اطراف زل زدم
پیانو و گیتار و چند تا آلت و ساز موسیقی تو خونش بود
گیج گفتم:
-این جا...
بیخیال گفت:
چشمام رو ریز کردم￾این جا خونه من نیست
-اما اون عکس توعه رو دیوار...کلیدم داشتی
برگشت سمتم و کلمه کلمه گفت:
-گفتم این جا خونه من نیست!
هم زمان به سمت پله هارفت و تو پیچپله گم شد!
گیج به اطراف زل زدم
چند تا گیتار...گیتار ساده و برقی
تار...یه میکروفن سفید که روی پیانو سفید رنگ گوشه سالن کنار
پنجره قدی بود
فلوت و تنبک و خیلی ساز ها که اسمش رو نمی دونستم
به اطراف نگاه دقیق تری انداختم
به سمت عکس بزرگ پسره که رو دیوار نصب شده بود رفتم
اون قدر عکسش بزرگ بود که کل دیوار رو گرفته بود
خود شیفته!
گوشه عکس اسم عکاسی و بالاش به جای اسم خودش نوشته شده
بود:
حتما اسم عکاسی چیزیه￾بوراک
به سمت اشپزخونه رفتم و شیر آب رو باز کردم و
ِگل روی شلوار و کفشم رو با آب سعی کردم تمیز کنم
چند لحظه دستام رو به سینک سنگی تکیه زدم و به جریان آب زل
زدم
من این جا چیکار میکنم خدایا!
من الان باید با کامران سر خونه زندگیم میبودم و براش الان شام
درست

1401/07/19 12:00

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/19 12:00

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/19 12:01

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/19 12:02

جدا از این که مستقیما گفت نفهمی...گیج حرف قبلیش بودم
یعنی چی اگه خواستم بهت آسیب بزنم!
مگه نمیتونست خودش رو کنترل کنه که جلو تر به من اطالع
میداد؟
اصال چرا باید آسیب برسونه
آب دهنم رو قورت دادم و ترسیده به اطراف زل زدم
پیانو و گیتار و چند تا آلت و ساز موسیقی تو خونش بود
گیج گفتم:
-این جا...
بیخیال گفت:
چشمام رو ریز کردم￾این جا خونه من نیست
-اما اون عکس توعه رو دیوار...کلیدم داشتی
برگشت سمتم و کلمه کلمه گفت:
-گفتم این جا خونه من نیست!
هم زمان به سمت پله هارفت و تو پیچپله گم شد!
گیج به اطراف زل زدم
چند تا گیتار...گیتار ساده و برقی
تار...یه میکروفن سفید که روی پیانو سفید رنگ گوشه سالن کنار
پنجره قدی بود
فلوت و تنبک و خیلی ساز ها که اسمش رو نمی دونستم
به اطراف نگاه دقیق تری انداختم
به سمت عکس بزرگ پسره که رو دیوار نصب شده بود رفتم
اون قدر عکسش بزرگ بود که کل دیوار رو گرفته بود
خود شیفته!
گوشه عکس اسم عکاسی و بالاش به جای اسم خودش نوشته شده
بود:
حتما اسم عکاسی چیزیه￾بوراک
به سمت اشپزخونه رفتم و شیر آب رو باز کردم و
ِگل روی شلوار و کفشم رو با آب سعی کردم تمیز کنم
چند لحظه دستام رو به سینک سنگی تکیه زدم و به جریان آب زل
زدم
من این جا چیکار میکنم خدایا!
من الان باید با کامران سر خونه زندگیم میبودم و براش الان شام
درست

1401/07/19 12:00

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/19 12:00

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/19 12:01

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/19 12:02

?#قسمت_دوم#رمان#طالع_دریا?

1401/07/19 22:45

?#قسمت_دوم#رمان#طالع_دریا?

1401/07/19 22:45

نفس عمیقی کشیدم و از اشپزخونه خارج شدم که صدای زنگ در
باعث شد چشمام گرد شه
کنجکاو و خوشحال بودم...نکنه پیدام کردن!
میلاد به سمت در رفت و در رو باز کرد که نیاز تو خونه شلیک شد و
با چشمای گرد شده گفتم:
-نیاز!
نیاز با عصبانیت رو به میلاد گفت:
-واسه چی دزدیدیش!
میلاد خونسرد روی دسته کاناپه نشست و گفت:
-دزدیدمش!؟
متعجب گفت:
-واقعا!
متفکر و اروم گفت:
-چه کار بدی!
فریاد پشت سر نیاز وارد شد و با حرص غرید:
-بیا...دیدی سالمه!
هم زمان چرخید و گفت:
اما با دیدن میلاد که بدون لباس روی دسته مبل لم داده و من که￾میلاد کاریش ند...
کاملا مشخص بود سر و وضعم آشفته اس رو به میلاد خشک شده
گفت:
-کو لباست!؟
نیاز به سمتم اومد و دستم رو گرفت که میلاد با لبخند گفت:
-روتخت...تختم تو اتاقه...اتاقم طبقه بالاست
نیاز رو به فریاد جیغ زد:
-دیدی! کو لباسش؟
دوست من رو سپردی دست این؟
میلاد سرفه ای کرد و آروم گفت:
-طلایی لازمه اسمم رو واست هجی کنم؟
فریاد از لابه لای دندوناش رو به میلاد گفت:
-میمردی...اون لامصب رو درنمیاوردی؟
رو به نیاز گفتم:
-حالت خوبه؟
با نگرانی نگام کرد و عصبی گفت:
من از پس خودم برمیام

1401/07/19 22:48

اینو باید از تو بپرسم!
اخم کرده سعی کردم مثل اون محکم حرف بزنم:
-منم از پس خودم برمیام
فریاد با حرص گفت:
بیا دوستت سالمه...بزار حاال توضیح بدم￾نذاشتی مثل ادم حرف بزنم یه ریز جیغ زدی
نیاز با حرص جیغ زد:
-من نمیخوام راجب هیچی با تو حرف بزنم
مچ دستم رو گرفت و کشید و گفت:
-من و دوستمم االن میریم
فریاد با حرص داد زد:
-نمیزارم!
نیاز بلند تر از فریاد جیغ زد:
-اون وقت منم تو اولین فرصتی که گیرم بیاد میزنم یه بالیی سر
خودم میارم...فهمیدی؟
فریاد خشک شده به نیاز زل زد و نیاز دستم رو کشید و به سمت در
راه افتاد و از کنار فریاد خشک شده رد شدیم که میالد بلند گفت:
-عه...خوشگله اسمت چی بود؟
با حرص دندونام رو، رو هم سابیدم که باخنده داد زد:
نیاز در رو محکم بست و در حالی که با سرعت از حیاط خارج￾بابای
میشدیم گفت:
-وای باورم نمیشه گذاشت بریم
متفکر گفتم:
-نقطه ضعفش رو گرفتی دستت
عصبی در حالی که در بزرگ حیاط رو باز می کرد گفت:
-چی؟
لبم رو با زبونم تر کردم و اروم و متفکر گفتم:
-امروز تو خیابونم تا اسم خودکشی رو اوردی اروم شد و خشکش
زد...االنم همین طور...
نیاز با حرص در رو به هم کوبید و گفت:
-کله رنگی هیچ نقطه ضعفی نداره
دستش رو کشیدم که ایستاد و جدی نگاهش کردم:
چشماش رو ریز کرد و لباش رو￾نقطه ضعفش تویی!
رو هم فشرد

1401/07/19 22:48

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/19 22:49