رمان رعیت خان🔥♥

39 عضو

عروس برادرم✨♥️
#Part132?

نفس های داغش روم میخورد

حالم‌ خرا..ب تر از قبل شده بود‌

عاصی شدم‌ ازدست خودم!

نگاه خیره ارباب زاده رو حس میکردم‌
و این‌ به کلافگیم‌ می افزود.

هر دکمه رو که باز می..کردم‌ آب دهنمو قورت می دادم

سعی میکردم‌ بهش نگاه نکنم .

ولی به خاطر چی این طور بود؟

_اخم‌ نکن بهت نمیاد بچه!

دستم‌ خشک شد با بهت چشم های گرد شدمو بهش دوختم

فاصله ما باهم زیاد نبود

پوزخندی زد

_دیگ‌داری عصبیم‌ میکنی

انگار حرف قبلیشو‌ گوشام‌ اشتباهی شنیده بود... اون‌ چی گفت؟

⊰᯽⊱┈── ✨ ⃟♥️──┈⊰᯽⊱

1401/09/23 22:36

عروس برادرم✨♥️
#Part133?

آب دهنمو قورت دادم‌ و مشغول باز کردن‌ دکمه های آخری شدم‌

خدایا چه بدن
خوش فرمی داره!

آروم‌ لب زدم

_ارباب زاده میزارید من برم؟

اخم هاشو‌ حس میکردم

_نه .. حرف تو کتت‌ نمیره؟ باید به زور متوسل شم؟

از باز کردن‌ دکمه هاش دست نگه داشتم و زل زدم به چهره اش‌‌‌.

_چرا ... چرا نمی زارید من برم ارباب زاده؟

خشن‌نگاهم کرد

_ازم‌ دلیل نپرسه بچه! میزنم‌ دهن*ت‌و صاف میکنم.

ترسیده نگاهش کردم‌ و با دست های لرزونم مشغول باز کردن‌

بقیه دکمه هاش شدم‌ ..

چقدر دکمه داشت!

⊰᯽⊱┈── ✨ ⃟♥️──┈⊰᯽⊱

1401/09/23 22:36

عروس برادرم✨♥️
#Part134?

صدای نفس های عصبیش رو می شنیدم‌..

اخرین‌ دکمه‌ رو که باز کردم‌

نفسم‌‌رو محکم بیرون دادم

ازش فاصله گرفتم‌ تا برم

که مچ دستم‌ اسیر دست های قدرتمندش شد

منو‌ به سمت خودش کشید جیغی از ترس و بهت کشیدم

که روش افتادم‌

زل زدم‌ به چشم هاش و

ترسیده

سعی کردم‌‌ بلند شم‌ که دوباره دستم‌ رو کشید

و این بار محکم‌ سرم‌‌ روی س*ینه‌ش فرود اومدم..

دستش

تا روی ک*مرم‌‌ پیشروی کرد و دور کمرم حلقه شد..

⊰᯽⊱┈── ✨ ⃟♥️──┈⊰᯽⊱

1401/09/23 22:36

بقیه ???

1401/09/23 22:38

پاسخ به

پررووو?????

مرسی????

1401/09/23 22:38

?????چجور خوندی

1401/09/23 22:38

پاسخ به

?????چجور خوندی

خوندم دیگه تموم شد

1401/09/23 22:39

عروس برادرم✨♥️
#Part135?

نفس هاش تو صورتم پخش میشد

صدای ضربان‌ قلبش رو حس میکردم‌ ...از نزدیک..

سرم رو بلند کردم‌ و ترسیده لب زدم

_و..ولم‌ کن

دلم می خواست تو بغلش بمونم...

کل بدنم. از قبل بیشتر دا..غ کرده بود

این‌ بار انگار تحت تاثیر مش...روب بود یا چی..

نمی دونم! حرفیو زدم که اگر فردا صبح بهم

میگفتن‌ هیچوقت باورم نمیشد اونم من!


بهت تو چشم هاش رو حس کردم

کج خندی زد

_ نه .. جنس تقلبی‌ نداده... اصلِ اصل جنس بود می بینم‌ اثرشو‌ گذاشته!

منظورش چی بود؟ اون شیشه؟..

اسم‌ .. اسمش چی بود؟؟
اها.. م*ش*ر*..و*ب



⊰᯽⊱┈── ✨ ⃟♥️──┈⊰᯽⊱

1401/09/23 22:39

جای حساسه بزار لطفا

1401/09/23 22:39

مرسی دستت درد نکنه

1401/09/23 22:39

طالع بینی پونی های هر ماه??



فروردین : لوتوس، باهوش سریع باحال یه فروردینی رو که داری غم نداری??


اردیبهشت: دیجی پون ،مهربون قوی باوفا یه اردیبهشتی رو هیچ وقت از دست نده??


خرداد: زیکورا ، منطقی ساده تو دل برو خوش قلب شیک پوش یه خردادی که باهات باشه به هیچکی نیاز نداری??


تیر: سلستیا ،زیبا باوفا مهربون یه تیر ماهی دلی صاف داره تو دنیا تکه?❤️???


مرداد: لونا، خوش قلب جذاب تو دل برو مهربون ساده یه مردادی همیشه پیشت میمونه❣❣?


شهریور:کدنس، خوش قلب ساده تو دل برو شیک یه شهریوری یعنی عاشق واقعی تو❤️❤️??


مهر:فلاترشای ،خجالتی مهربون جذاب تو دل برو شیک پوش یه مهری تو دنیا تکه و مثل اون پیدا نمیشه ?????


آبان: رینبودش ،باهوش جذاب سریع بانمک زیبا ساده یه آبانی به تیپش اهمیت میده???


آذر : تیارا، مهربون زیبا تو دل برو باوفا کمی حساس بانمک یه آذری به خودش اهمیت میده❤️❤️??


دی : توایلات، باهوش درس خون زرنگ وغادت تنهات نمیزارن از دستشون نده اینا از این درس خونان ??


بهمن : رریتی ، خوشگل و زیبا شیک پوش و کمی حساس بهمنیا خیلی به تیپشون اهمیت میدن????


اسفند : پینکی پای ، شاد باحال خنده رو بانمک و تودل برو اینارو باید از مهمونی ها جمعشون کنین?

1401/09/23 22:39

پاسخ به

عروس برادرم✨♥️ #Part135? نفس هاش تو صورتم پخش میشد صدای ضربان‌ قلبش رو حس میکردم‌ ...از نزدیک.. سرم...

دختره داره داغ میکنه ??باقیشوبفرست??

1401/09/23 22:43

عروس برادرم✨♥️
#Part136?

آب دهنمو قورت دادم

_ول...ولی .. چرا..چرا من ..هنوز داغم؟؟

با سر به کنارش اشاره کرد

_بیا بشین کنارم‌...
یه کاری میکنم‌ .. دلت بخواد بیشتر د...ا*غ کنی!

انگار کل بدنم‌ دیگه مال من نبود!

یکی دیگ بود هدایتش میکرد.. از یکی دیگ فرمان می‌برد!

اطاعت کرده
به سمتش قدم برداشتم‌

_اوه اوه.. چقدر تن‌و بدنت کبوده..

سرم پایین‌ افتاد و با دست هام‌‌بازی کردم

کنارش روی تخت جا گیر شدم

آروم لب زدم

_خان زاده من حالم بده.. شما .شما اینو دادید من بخورم..

یه چیزی ندارید بدین من شاید بهتر شم..

1401/09/23 22:43

عروس برادرم✨♥️
#Part137?

نگاه خیره اش روم‌ بود و این بار اصلا اذیت نمی شدم..

با اَبروی بالا رفت لب زد

_چرا دارم.

چشم هام برق زد

می تونستم‌ خلاصشم‌ از این حالت...

از اینکه دلم‌ میخواد بغل یه م*رد باشم..

از اینکه دلم می خواد دست های اون الان لای موهام باشه!

خدایا اثرات م*ش*ر....و*ب اینه؟

سرم د*ا*غ بود نه‌ سرم.. بلکه کل ب.دن..م

و دلم‌ آروم شدن می خواست

لب زدم

_اون چیه چه کاریه چه قرصیه؟

با کاری که کرد چشم هام گرد شد

_ اینه درمونش!
و یهو
دست هاش تو موهام فرو رفت
لب های د*اغ*ش هم....

⊰᯽⊱┈── ✨ ⃟♥️──┈⊰᯽⊱

1401/09/23 22:44

عروس برادرم✨♥️
#Part138?

ناخودآگاه چشم هام بسته شد دلم می خواست به کارش ادامه بده.

یه حس خوبی تو دلم‌ سرازیر شده بود ..

یه حس آرومی‌ همراه با ترس.

نمی دونستم چطور همراهش کنم .

داشتم‌ زیر دستاش خفه میشدم

سعی کردم‌ ازش فاصله بگیرم که سفت منو

گرفت و اجازه جدا شدن بهم نداد‌.

دستش بالا اومد و این بار پشت کمرم نشست..

این بار از گرمی سرشار از حس خوب بودم.

عصبی سرش رو عقب برد و نگاهم کرد

با نفس نفس زدن نگاهش کردم

_ری**دی تو حسمون.. یه همراهی کن ت*ول*ه!

⊰᯽⊱┈── ✨ ⃟♥️──┈⊰᯽⊱

1401/09/23 22:44

عروس برادرم✨♥️
#Part139?

لب هام گز گز میکرد آروم گفتم

_من.. من نمیدونم.

بازومو گرفت و منو جلوی صورتش نگه داشت
_داری خوب میشی مگه نه؟

لبخندِ ملایمی‌ رو لب هام نشست و سر تکون دادم
_آره!

کج خندی زد و زل زده تو نگاهم‌ گفت

_بهتر از اینم میشه
یه حس خوبی تجربه میکنی با من! یه حسی که تا حالا نداشته بچه!

تا به‌خودم بیام‌ و بخوام‌ حرفی بزنم‌ دوباره بهم نزدیک شد این‌ بار خشن شده بود.. گاز م....حکمی ازم‌ گرفت ..و به کارش ادامه داد.

خدا من چم شده؟؟؟ چرا دلم میخواد باهاش بمونم کنارش باشم؟؟ یه حسی مثل زنجیر منو قفل کرده بود بهش و دلم نمی خواست از کنارش جم بخورم... از کنارش بلند شم و برم.. حس خجالتی جلوش نداشتم..

⊰᯽⊱┈── ✨ ⃟♥️──┈⊰᯽⊱

1401/09/23 22:44

عروس برادرم✨♥️
#Part140?

روی تخت دراز کشیدم و اون ادامه داد و ادامه داد..


ازم جدا شد و از یک چشمم به اون چشمم رفت

_راضی‌ بچه؟ اگر الان دلت نمیخواد پشیمونی پاشو برو!

خشکم زد.. چرا الان می پرسید؟ اون خودِ خودش میخواست کنارش باشم تا صبح..

خودش اجازه بیرون رفتنم‌ رو نداد

و حالا باهام‌ کاری کرد که در اوج خودم تصمیم به ادامه اش رو بدم؟

ای کاش خودش بی توجه بهم ادامه می داد..

چشم هام رو روی هم‌ فشردم

تو بد دوراهی بودم

نفس های گرمش تو صورتم‌ پخش میشد‌.. و حالم‌‌ و بدتر از این می‌کرد..

⊰᯽⊱┈── ✨ ⃟♥️──┈⊰᯽⊱

1401/09/23 22:45

?????

1401/09/23 22:46

پاسخ به

?????

چیه?

1401/09/23 22:47

پاسخ به

طالع بینی پونی های هر ماه?? فروردین : لوتوس، باهوش سریع باحال یه فروردینی رو که داری غم نداری?? ...

آخ فدای اردیبهشت ماهی خودم??

1401/09/23 22:47

پاسخ به

آخ فدای اردیبهشت ماهی خودم??

خخخخ

1401/09/23 22:47

من تیرم??

1401/09/23 22:47

پاسخ به

چیه?

کارو زندگیتو ول کن فقط رمان بزار برا اینا????

1401/09/23 22:48

پاسخ به

کارو زندگیتو ول کن فقط رمان بزار برا اینا????

همونن???

1401/09/23 22:49

دختره ?

1401/09/23 22:49