The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

کودک متعادل

70 عضو

به بچه ها اجازه ی اشتباه بدهیم و اشتباهشان را تأیید کنیم به این منظور که او بداند ما هم در بزرگسالی مرتب، اشتباه می کنیم اما سعی می کنیم آن اشتباه
را دیگر تکرار نکنیم و او هم یاد بگیرد اشتباهش را جبران کند و این یعنی القاء توانایی. در درک احساس وقتی بچه ها دچار احساس غم و خشم می شوند ما
کمکشان می کنیم و حمایتشان می کنیم که از این احساس ها عبورکنند. ما می گوییم احساس غم در فقدان است. وقتی کودک غمگین می شود به او القا
می کنیم که تو بارها و بارها تا آخر عمرت دچار فقدان می شوی، غمگین و عزادار می شوی پس بارها و بارها یاد بگیر که از احساست عبور کنی و برگردی به
زندگی در اشتباه هم به این ترتیب است. «عزیزم اشتباه مال همه است» یاد بگیریم که اشتباهمان را جبران کنیم و بهای آن را بپردازیم تا عزت نفسمان سالم
بماند چون وقتی درست عمل کنیم هم اعتماد به نفس و هم عزت نفس به وجود می آید.
دومین مسئله در چگونگی ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس: توانایی کودک را در حد تعادل تأیید کنیم. از آن طرف بوم نیفتیم و از صبح تا غروب یکسره بچه
را تأیید کنیم. به یاد دارید که گفتیم ما یك خودپنداره داریم و یك خود ایده آل داریم که فاصله ی این دو اگر متعادل باشد «انگیزه» ایجاد می شود. من این
هستم (خودپنداره) آن را می خواهم (خودایده آل). همه ی انسان ها این دو را دارند. پس یك خود داریم، یك خودپنداره، و یك خودایده آل. من کی هستم؟
تصورم از خودم چیه؟ چی می خواهم باشم؟ یك پله بالا می روم به سمت خودایده آل، به آن که رسیدم یك پله ی جدید دیگر از خود ایده آل تشکیل می
گردد یعنی خودایده آل جدید و به این شکل بالا می رویم. به این حالت تعادل می گوییم.

خودایده آل ------------------------------
انگیزه
خودپنداره ------------------------------

1402/12/07 08:40

از این وربوم نیفتیم و آن قدر تأیید کنیم که خودشیفتگی ایجاد کنیم. وقتی تأیید بیش از حد کنیم خودایده آل و خودپنداره برهم منطبق می شوند. به خصوص
اگر بدون توصیف از کودک تعریف و تمجید کنیم مثل: کارت عالی بود، بی نظیری، ماهی و غیره، خوب بچه با خودش فکر می کند که من می خواستم بی
نظیر باشم، شدم دیگه!! انگیزه از بین می رود. خیلی از بچه هایی که انگیزه در درونشان مرده به این علت است با تأیید زیادی به پایین آمده اند و توان بالا
رفتن ندارند.
وقتی فاصله ی خودپنداره و خودایده آل زیاد شود، توقع کودک بالا می رود؛ تو نباید اشتباه کنی، باید 21 بگیری و .... زمانی که این فاصله خیلی زیاد شود
دیگر مشکل می توانیم آن را درست کنیم چون تبدیل به نردبانی شده است که یك پله در کف دارد و یك پله در بالای پشت بام و هیچ *** نمی تواند از این
نردبان بالا برود، یك جایی حتماً پرت می شود.

1402/12/07 08:42

نردبان پله پله است و فاصله ی پله ها متعادل است. نردبان رشد بچه ها را برهم نریزیم چون خیلی خطرناک است که ما بچه ی زیر 6 سال داریم آن وقت برای
دانشگاه رفتنش نقشه می کشیم و دائم تصویری می دهیم که من به خاطر شغلم فاجعه ها را دارم می بینم. فاجعه را در خانواده هایی می بینم که از سه سالگی
به فرزندشان می گویند خانم دکتر، آقای مهندس. وقتی داریم خودایده آل در عرش برای کودک ترسیم می کنیم منتظر فاجعه هم باید باشیم. چرا به پسرمان
نمی گوییم سوپور باشی؟ رفتگر می خواهی بشی الهی قربونت بشم آدم حض می کنه. دیدید بچه ها یك وقت هایی میگن دلم می خواد سوپور بشم! مادرها چه
واکنشی نشان می دهند؟ اگر تأیید کند، قربونت برم پس در خونه ی ما رو حسابی آب بپاشی و جارو کنی ها!!!! ولی در واقعیت ما می زنیم توی سرمان که ای
وای اصالت خانوادگی مان از بین رفت به باد رفت .
یکی از حاضرین: با این کار توقع کودک را پایین نمی آوریم؟
آقای سلطانی: کودک اصلاً توقع ندارد و اصلاً
فاجعه در توقع است. فاجعه در این است که من توقع دارم به جایی برسم. بچه ی 4 ساله که هنوز مدرسه نمی ره چرا ما دائم بهش آقای دکتر خانم دکتر می
گوییم؟ توقعی که از کودک باید داشته باشیم این است که 5 ساله بشه و بتونه از روی جوب بپره "آهان پریدی ، الهی قربونت برم."
قبلاً هم گفتم که دوستی
دارم که کار بسیار قشنگی می کند و برای فرزندش به مناسبت های فراوان جشن می گیرد مثلاً اولین تخمه کدویی را که می شکند یك جشن می گیرند یا
کلید برق را خاموش می کند جشن می گیرند و غیره ما اصلاً این کارهای کودک را نمی بینیم و دائم توی این فکر هستیم که بمیرم الهی آخه تو کی از اتاق
جراحی میایی بیرون!! کی پیوند قلب می کنی!! که مامانت افتخار کنه! کی قهرمان المپیك می شی در حالی که بچه فقط 4 سال دارد و اصلاً نمی داند این
حرف ها یعنی چی. این توقع ها را ما دامن می زنیم. توقع ما از بچه ی کلاس اولی چیه؟ این که 4 تا خط خرچنگ قورباغه بیاره رو ی کاغذ.
یکی از حاضرین:
این که ما بخواهیم دائم کارهای خرد و ریز کودک را تأیید کنیم که نمیشه خوب کودک یك وظایفی داره و باید انجام بده؟
آقای سلطانی: خوب آره وظیفشه،
اصلاً چشماش بشه چهارتا بله اصلاً مثبت دیدن یعنی چی؟ هنر کرده، دیلاق حالا یك کلید زده هنر که نکرده من باید ببینم کدوم کار را نمی تونه بکنه تا
پدرشو دربیارم؛ این دقیقاً نگاهی است که در جامعه ی ما حاکم است.

1402/12/07 08:47

آرام آرام برگردید و تمرین کنید. یکدفعه هم نروید و همه چیز را به هم بریزید و مادر نمونه شوید. به آرامی باورهایتان را تغییر دهید. در بحث تشویق مفصل
خواهیم گفت که در تأییدها و تشویق هایمان باید مواظب باشیم. ما اجازه نداریم آن چیزی که کودک نیست را مدام بزرگ کنیم، در این حالت توقع ایجاد می
شود بعد کودک یا انسان فکر می کند که آدم خاصی است، می رود که کارهای بزرگ بزرگ کند اما یك جایی توی ذوقش می خورد و داغون می شود.
یك نکته ی بسیار مهم : ما وقتی می گوییم حوزه ی عمل، یعنی به کودک مسئولیت می دهیم و ما راجع به کودک مسئول صحبت می کنیم. کار و مسئولیت
به کودک می دهیم، کارش را تأیید می کنیم، اشتباهش را هم با تأیید می بینیم به نسبت سن و سال کودک. "عزیزم سفره را پهن کن، خوب پهن کردی، این
بشقاب سبزی را هم ببر" بشقاب سبزی وسط راه برمی گرده روی زمین! مادر چه کار می کند؟ با روی باز اِه ه ریختی؟ بیا با هم جمع کنیم، دفعه ی بعد یاد
می گیری بیا باهم بشوریمشون، قربون اون سبزی بردنت بشم بیا دوباره ببر عزیزم. اگر بچه دچار شکست شد، دوباره حتی ده باره هیچ عیبی ندارد صدبارهم
بریزی جمع می کنیم، تأیید پشت تأیید. چون داره مسئولیت می پذیره و جبران کردن را باید ببیند و یاد بگیرد تا درک مسئول پیدا کند.
یکی از عوامل تخریب مسئولیت و شخصیت این تفکر بهترین شدن است. تفکر بهترین در حال حاضر یك معضل بزرگ در جامعه ی ما است و بومی جامعه ی
مااست. ممکن است در جوامع اروپایی وجودنداشته باشد و اصلاً در مورد آن صحبتی هم نشود اما در جامعه ی ما یك معضل است. بهترین شدن یك وهم و
توهم است؛ اصلاً بهترین وجود ندارد و جز تخریب هیچ اثر دیگری ندارد. عرصه ی رقابت، عرصه ی مسابقه و عرصه ی بهترین شدن، عرصه ی تخریب شخصیت
انسان ها است. ما سال های آینده قربانیان بی شماری خواهیم داد چون به شدت هنجار جامعه ی ما هنجار رقابتی است. اگرمن در این کلاس برا ی41 نفر
می توانم فریاد بزنم و از این 41 نفر ده نفر حرف من را قبول کنند، هنجارهای جامعه در حال حاضر میلیون ها نفر از بچه های ما را نابود می کند. ولی ما
ناامید نمی شویم و شما هم خبر داشته باشید که این اتفاق در حال حاضر درحال رخ دادن است و بدانید که بهترین یك سراب است.

1402/12/07 08:52

بچه ها را به سمت بهترین شدن هدایت نکنید. پدر و مادری مراجعه کرده بودند و در مورد فرزند دخترشان مسئله ای داشتند، می خواستند فرزندشان بهترین
باشد و مسئله شان این بود که درس نمی خواند، گفتم خوب نخونه! فوقش رفوزه میشه و یك سال درجا می زنه! چرا بچه ی شما اجازه نداره که یکسال رفوزه
بشه؟ گفتند: نه درحد رفوزه که نیست، منظور ما اینه که نمره اش بعضی وقت ها زیر 18 میشه خیلی به ندرت ولی ما می خواهیم که اصلاً این طور نشه! ما از
اون فقط 21 می خواهیم. این بچه مدرسه راهنمایی می رفت. گفتم ببخشید شما پدرومادر همیشه 21 بودید؟ به خودتان چند می دهید؟ گفتند: نه بابا ما که
12 هم به زور می گرفتیم. گفتم: خوب 12 که خیلی عالیه، این قدر بچه تان را تحقیر نکنید، 12 یعنی تو 61درصد وظیفه ات را خیلی خوب انجام دادی و
نمره ی 12 نمره ی خیلی خوبی است.
تدریس من در این کلاس ها مگر بدون عیب و 21 است؟ من اگر نمره ی 15 از تدریس در این کلاس بگیرم خیلی عالیه یعنی 75 درصد مطلب را توانستم
برسانم. مادرها هم اگر 14 بگیرند خیلی عالیه یعنی 71 درصد وظیفه ی مادری را خوب انجام داه اند. ما در حوزهای مختلف کاری برآورد می کنیم و معدل
می گیریم اگر این معدل بالای 51 درصد باشد می گوییم آن کار یا آن زندگی موفق و خوشبخت است چون نمره ی 11 به بالا شده است. خیلی از زندگی
های مشترک ما زیر 11 است. خودمان را بسنجیم و ببینیم چه نمره ای داریم آنوقت از بچه هایمان انتظار داشته باشیم.
بهترین شدن یك عامل تخریب و عامل پایین آمدن عزت نفس است. مسابقه یعنی چی؟ یعنی سبقت. سبقت از گذشته ی خودمان نه *** دیگری. رقابت یعنی
نگهداری، پاسبانی و حفاظت از آن چیزی که داریم. شکست و پیروزی اصلاً مفهوم ندارد. این قدر بچه ها را به عرصه ی شکست و پیروزی و بردن و باختن،
نبرید. شکستی وجود ندارد، پیروزی هم وجود ندارد. همه ی این ها ساخته ی ذهن بشر است و عامل آزار بشریت. باید قدرت پیدا کنیم و این توهمات را بیرون
بریزیم. ادیسون 111 بار لامپ اختراع کرد و موفق نشد، به او گفتند: خسته نشدی این همه شکست خوردی؟ گفت من شکست نخوردم بلکه صد راه پیدا کردم
که نمی شود با آن ها لامپ را روشن کرد.
یك عده موفق می شوند که دانشگاه بروند و یك عده هم موفق نمی شوند که وارد دانشگاه شوند، هردو حالت پیروزی است کدامش شکست است؟ کسی که 5
سال پشت کنکور مانده درواقع روش هایی پیدا کرده که می توان با آن ها 5 سال کنکور داد و وارد دانشگاه نشد.
شکست و پیروزی معنا ندارد. ما در زندگی شکست نداریم، پیروزی هم نداریم؛ چون قرار نیست به جایی برسیم.

1402/12/07 08:57

🚩پایان نشست 17- شخصیت4

1402/12/07 08:58

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

همهٔ علوم دنیا را میشود
در ذهن کودک وارد کرد
مغز کودک بسیار وسیع است...

ولی به هرمیزان که به مغز کودک فشار بیاید از عمرش کم می شود.

آموزش به کودک باید با تجربه وبازی به وجود بیاید

#کانال_تربیتی_نوردیده

1402/12/12 12:39

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

وقتی مادر میشی دنیات عجیب و غریب میشه ...

دنیات میشه رنگها ...
دنیای شاد ریاضی ....
دنیات میشه کودکت ...
با کودک شیر میخوری ...
با کودکت چهار دست وپا میری ..
با کودک اَده بده میکنی ...
با کودکت رشد میکنی ...بزرگ میشی ..
اینقدر بزرگ که همه میفهن مادری ...

یهویی کوه میشی .
توانت میشه 100 برابر .
دیگه مریض نمیشی ..

وقتی مادر میشی حتی دیگه از سوسک هم نمیترسی .

وقتت میشه کودکت ...حالا کوه شدی اون میخواد ازت بره بالا !قدرتمند میشی ...دنیات اندازه دل کودکته !!!

#کانال_تربیتی_نوردیده

1402/12/12 12:43

🔖برای مشاهده ابتدای مطالب ، به پیام سنجاق شده بالای بلاگ بزنید،📌

این پیام از برنامه نی نی پلاس ارسال شده است.
"لینک قابل نمایش نیست"
nini.plus/Abarmaman
لینک بلاگ اَبَر مامان ها👆 آگاهی در مورد تشنج و کنترل آن.


nini.plus/koodakmoteade

لینک بلاگ کودک متعادل👆 نکات ریز تربیت فرزند

nini.plus/yoga

لینک بلاگ یوگا👆


این پیام از برنامه نی نی پلاس ارسال شده است.
"لینک قابل نمایش نیست"

1402/12/12 12:48

لینگ گروه چالش خانه داری و چت آزاد ( بدون تبلیغات)
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
nini.plus/justfriend

لینک گروه دل نوشته و متن ادبی ( بدون تبلیغات)
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
nini.plus/harfedel

1402/12/12 12:55

پرش به ابتدای نشست 👆🏻

1402/12/13 08:07

پرش به نشست قبل👆🏻

1402/12/13 08:07

#نشست18 ( #تشویق_و_تنبیه )

1402/12/13 08:10

نشست 18: تشویق و تنبیه

در این مبحث نگاه رویکرد "کودک متعادل" به موضوع تنبیه و تشویق را بررسی می کنیم وتا آخر مبحث متوجه خواهید شد که همه ی مسایل قبلا ودر
مباحث پیشین گفته شده و حالا فقط این مطلب را در قالب تنبیه و تشویق جمع بندی می کنیم.
چرا تشویق و تنبیه این قدر مهم است؟؟؟
واقعیت این است که این موضوع بخش بزرگی از ذهن والدین را اشغال کرده است وبخش مهمی از رابطه ی والدین وکودک صرف تنبیه و تشویق میشود. آیا
واقعا الزم است که این قدر وقت صرف این موضوع شود و یا این همه به آن فکر کنیم؟

1402/12/13 08:12

در ایران از دیرباز و در نگاه سنتی تنبیه وجود داشته و حتی در گذشته تنبیه ها بسیار خشن بوده ولی تنبیه وتشویق به این صورت که این قدر مورد علاقه ی
ما و به خصوص والدین جدید و تحصیلکرده ی امروزی است که چگونه تنبیه کنیم، چگونه تشویق کنیم و...... همه به این دلیل است که رویکرد حاکم بر فضای
تعلیم و تربیت ما رویکرد رفتارگراست واین رویکرد بیشترین توجه را به حوزه ی تنبیه و تشویق دارد و بیش از صدسال است که رویکرد حاکم بر نظام آموزش
و پرورش دنیاست و امروزه رویکرد غالب در آمریکاست، همچنین رویکرد غالب بر فضای تعلیم و تربیت ما از خانواده تا مدرسه حتی تا دانشگاه و سطح جامعه
رفتارگرایی است، تنبیه و تشویق جایزه و پاداش. جایزه به خصوص از ویژگی های رویکرد رفتارگرایی است چون این رویکرد معتقد است که با محرک بیرونی
می توان پاسخ گرفت و رفتارهای انسان پاسخی است به محرکهای بیرونی که دریافت می کند. مثال بارز این عقیده آزمایش سگ پاوولف است، پاوولف یکی از
نظریه پردازان مکتب رفتار گرایی است قفس اسکینز نیز از بزرگترین نظریه های رفتارگرایی است.
رفتارگراها معتقدند که انسان به محرک بیرون پاسخ می دهد و واکنش نشان می دهد بنابراین باتغییر محرک می توانیم رفتار را عوض کنیم و تعلیم وتربیت
حیوانات سیرک بر این اساس است واصوال رفتارگرایان در ابتدا نظریه هایشان را روی حیوانات آزمایش وتجربه می کردند مثل سگ پاوولف و موش قفس اسکینز
که بسیار معروف است، بعد نتایج حاصله از این آزمایشات را به انسان تعمیم می دادند امروزه نظریه های جدیدی آمده است که در این مبحث نمی گنجد که
بیان کنیم،اما همانطور که جوهره ی نظریه رفتارگراها این است که ما بامحرک های بیرونی می توانیم رفتار را تغییر دهیم، امروزه این نظریه ابطال شده و
نظریات جدید معتقدند که ما نمی توانیم بامحرک رفتار انسان را تغییر دهیم چون رفتار انسان برپایه ی انتخاب است و انتخاب رفتار به دلیل نیازهای درونی
اوست نه محرکهای بیرونی. محرکهای بیرونی می تواند اجبار ایجاد کند و ما با اجبار نمی توانیم رفتار صحیح ایجاد کنیم بلکه با انتخاب می توانیم. امروزه نظریه
انتخاب در مقابل نظریه اجبار است و نظریه انتخاب می گوید که انسان بر پایه ی نیازهای درونی اش انتخاب می کند تمام زندگی ما از تولد تا مرگ رفتار است
واین رفتارها تماما بر مبنای انتخاب های ماست الان می بینیم که چقدر ما به محرکهای بیرونی می پردازیم.

1402/12/13 08:17

درک مقصر و مظلوم را به یاد دارید؟ هردوی این درک ها به محرک بیرونی توجه دارند. نظریه اجبار از رویکرد رفتارگرایی می آید. ما کتابهایی را که مطالعه
می کنیم ریشه آن ها را جستجونمی کنیم بعد دچار تعارض می شویم. رویکرد رفتارگرایی برای اصلاح رفتار معتقد به محرکهای بیرونی است و ما هم متأسفانه
امروزه به محرکهای بیرونی معتقدیم. نظریه ی جدیدی که در دنیا به روز و مطرح است می گوید که ما بر اساس نیازهای درونی مان است که رفتارمان را شکل
می دهیم وانتخاب می کنیم بارها از من شنیده اید که ما "انتخاب می کنیم". انتخاب می کنیم که افسرده باشیم یا انتخاب می کنیم که شاد باشیم. عوامل
بیرونی تأثیری در احساسات ما ندارند بلکه نیازهای درونی هستند که احساسات و برپایه ی آن بر رفتار ما تأثیر دارند. در این مبحث می خواهم بر مبنای این
نظریه جدید بحث تنبیه و تشویق را بررسی کنم. ابتدا تنبیه و بعد تشویق و بعد طبق معمول بحث کارکرد مطرح می شود. در کارکرد ما می خواهیم ببینیم
که کارکرد تنبیه و تشویق چیست در مباحث قبل کارکرد را مفصل توضیح داده ایم. گفتیم که در کارکرد به دو سؤال پاسخ می دهیم " چرا و چگونه ". لطفا
ذهن خود را پرسشگر بار بیاورید، چرای بی جواب!!!،چرا ما باید کودک را تنبیه کنیم؟ما فوری می گوییم برای اینکه آدم شود، برای اینکه تربیت شود و بچه ی
درستی بار بیاید. این چرا به درد نمی خورد چون این چرا که سریع به آن پاسخ می دهیم چرای اتهام است و چرایی است که جوابش را از قبل آماده کرده ایم
این چرای با جواب، کمکی به رشد ما نمی کند.چرای بی جواب است که به رشد ما کمك می کند، چرای کودکانه، بچه ها ذهنشان پر از چراهای کودکانه بی
جواب است، بعد میره دنبال جواب چراهایش و نظریه پرداز می شود. چرا کودک باید تنبیه شود؟
حاضرین: یاد بگیرد، متوجه اشتباهش بشود، یکی از راه های
یادگیری است،

آقای سلطانی: آهان به همین دلیل است که هیچی یاد نمی گیریم.

حاضرین: اشتباهش را تکرار نکند، مسؤلیت کارش رو به عهده بگیرد.

آقای سلطانی: واقعاً شما به همین دلیل فرزندتان را تنبیه می کنید؟؟؟ یعنی کتك می خورد که اشتباهش را متوجه بشود و تکرار نکند!
یکی از حاضرین: نه
محرومش می کنیم از چیزهایی که دوست دارد،

آقای سلطانی: حالا به این موضوع هم می رسیم که اجازه داریم محرومش کنیم یا نه؟

حاضرین: بیشتر عصبانیت
هایمان را خالی می کنیم.

1402/12/13 08:23

پس اول مثل همیشه می رویم سراغ ریشه ی کلمه تنبیه، چون در مورد این کلمه هم بسیار بحران مفاهیم داریم. تنبیه یعنی چی؟؟؟ ما سه کلمه داریم:
تنبیه، مجازات وکیفر این سه کلمه چه فرقی باهم دارند؟
تنبیه یعنی: آگاهی دادن، بیدار کردن، هشیار کردن، توجه دادن. تنبیه اصلاً مجازات و کیفر نیست. یکی از دوستان به یکی از کشورهای عربی سفر کرده بودند
گفتند که من آنجا متوجه شدم که تو چی می گی چون آنجا روی عالمت های راهنمایی به انگلیسی نوشته بودند Attention و به عربی نوشته بودند "
تنبیه"، یعنی متوجه باش. این کارهایی که ما می کنیم اصلاً اسمش تنبیه نیست.
مجازات یعنی چی؟ جزا دادن، پاداش دادن، مجازات هم اصلاً کتك وحبس و غیره نیست. مجارات یعنی جزا، نتیجه ی منطقی عمل. به طور مثال در فصل
سرما لباس کم پوشیده ایم،مسلمه که سرما می خوریم. سرماخوردگی مجازات ماست. مجازات یك عامل از بیرون نیست؛ نتیجه ی منطقی عمل خود ما است.
کیفر یعنی چی؟کیفر در مقابل جرم است. یعنی مکافات، یعنی زندان، حبس، اعدام. کیفر برای جرم و مجرم است. جرم تعریف دارد. جرم توسط یك انسان بالغ
و عاقل انجام می شود. پس جرم عملی است که توسط یك انسان بالغ، عاقل با نقشه قبلی برای کسب سود شخصی اجرا می شود وبه فردی یا جامعه آسیب
می زند این شخص مجرم است و باید کیفر ببیند و به مکافات عملش برسد، حتی این حالت مجازات نیست چون مجازات جای دیگر تعیین می شود ولی کیفر
را قاضی تعیین می کند قاضی بنابر قوانین وعمل شخص تعیین می کند که شلاق بخورد یا زندان برود و غیره. ما بچه هایمان را کیفر می دهیم، تنبیه نمی کنیم...

1402/12/24 10:08

."بیا اینجا ببینم باز تو این کار بد رو کردی"!
میریم تو قالب یك قاضی، مجازاتت اینه که بری تو اتاقت ده دقیقه در رو ببندی و به نتیجه ی اعمالت فکر
کنی، خب به زندانی هم که میره زندان همین حرفهارو می زنن به زندانی که نمیگن می بریمت پدرتو در میاریم میگن ندامتگاهه، برو اونجا به کارهات فکرکن
بعد میره اونجا قاچاق فروشی و کارهای جدید یاد می گیره و میاد بیرون دوباره!!!
به بچمون هم میگیم که برو تو اتاق به نتایج اعمالت فکر کن اونهم میره توی اتاق و بدتر میشه وجری تر میشه و میاد بیرون. چون درظاهر به ما گفته اند که
بچه به نسبت سنش می تواند هرسال یك دقیقه توی اتاق تنها باشه و این میشه زندان انفرادی. این یعنی کیفر دادن نه تنبیه واین کار برای مجرم است. مگه
بچه های ما چه جرمی مرتکب شدند وآیا بچه های ما عاقل هستند؟؟ بالغ هستند؟؟ و مگر کارهایی که می کنند با قصد قبلی است؟ حالا اگه به خودشان و
دیگران آسیب می زنند دچار اشتباه شده اند. بچه ها اصلاً این شرایط را ندارند که کیفر ببینند.
خدا رحمت کند پدر دوستم را، هر بعداز ظهر کیفر تعیین می کردند، چند بچه داشتند، هرکدام 11 ضربه شلاق 15 ضربه شلاق و.....در نهایت خونسردی هم
اجرا میکردند اصلاً هم عصبانی نبودند که بخواهند غیض شان را خالی کنند، بسیار هم انسان متدین وآرامی بودند و ما هیچوقت ندیدیم که ایشان عصبانی
بشوند فقط هر وقت مادر شکایت می کردند ایشان آرام و بادقت گوش می دادند وکیفر خواست را صادر می کردند. همه بچه هاشون رو هم بالقب آقا وخانم
صدا می کردند سید هم بودند مثلاً میگفتند آقا سید حسن تشریف بیاورید امروز شما به والده..... بی ادبی کردید شما 15ضربه،کمربند هم دستشان بود،15
ضربه را می زدند بفرمایید دیگر تکرار نشود.خانم فلان تشریف بیاورید ایندفعه را می گذرم دیگر تکرار نشود،آقای فلان تشریف بیاورید شما بزرگترید به طبع
مجازاتتان سنگین تر است چون شما الگو هستید 21 ضربه شلاق بعد هم خانم چایی بنده را بیاورید. اعتقاد ایشون این بود که باید کیفر داد.
تنبیه کیفر نیست. تنبیه توجه دادن است که از مرز عبور نکن. تنبیه آگاهی دادن و برحذر کردن است ولی توآم با تلخ کامی. در تنبیه احساس تلخی باید
باشد و گرنه کودک معیار نمی گیرد چون نه خشونت است نه کتك فقط یك تلخ کامی باید در آن باشد که کودک معیار بگیرد. دیدید در مهمانی بچه ای بچه
دیگر را می زند بعد مادر می خواهد تنبیه کند می خواهد مدرن هم باشد وادعا هم دارد که با اصول تربیتی نوین بچه تربیت می کند، می گوید: ببین عزیزم
این کاری که تو کردی اصلاً کار انسانی نیست بسیار کار زشتی انجام دادی بچه های خوب

1402/12/24 10:14

اصلاً دوستشون رو نمی زنند با هم دوست هستند دیگه دلم نمی
خواد این کار رو تکرار کنی، ببینید داریم حرفهای خوبی میزنیم اما همراه یك لبخند گوشه ی لب، بچه هم باخودش میگه از حرفات که چیزی نفهمیدم اما
لبخندت میگه کارم زیاد هم بد نبود میره و دوباره بعد چند دقیقه کارش رو تکرار میکنه،چون معیار نداشته مادر باهمون لبخند داره بهش هشدار میده که در
حالت عادی باهاش حرف میزنه، تلخ کامی باید باشه که در چگونگی مفصل تر می گوییم.
تنبیه باید باشد. بچه ها باید تنبیه شوند ولی نباید کیفر شوند. هم باید تنبیه شوند و هم مجازات. قبلاً می گفتیم که بچه ها نباید مجازات شوند. در چگونگی
خواهیم گفت تنبیه،آگاهی دادن و برحذر کردن است. بچه داره میره به سمتی که نباید بره، ما جلویش را می گیریم. مجازات نتیجه ی منطقی عمل است،که
در چگونگی مفصل خواهیم گفت.

1402/12/24 10:14

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

چه افسانه‌ی زیبایی… زیباتر از واقعیت… راستی مگر هر شخصی احساس نمی‌کند
که نخستین روز بهار گویی نخستین روز آفرینش است؟
نوروز مبارک

1403/01/01 08:27

اصل👇🏻
اصول👇🏻
ارزش ها👇🏻
اهمیت و مهارت ها
این مسیر است. من به شما نمی گویم که مقصد چیه خودتان دنبالش بروید. اگر ندانید اصل، اصول و ارزشهای شما چیست تربیتتان بی معنی خواهد بود. در
زیر ارزشها اهمیت و مهارت ها قرار می گیرند تفاوت این 4 تا را اگر ندانیم و نشناسیم، تربیت مان بیهوده و عبث خواهد بود. مگر جوانهایی که امروزه این همه
مشکلات ایجاد می کنند، تربیت ندارند یا خانواده های بی تربیتی دارند، خیلی هم عالی تربیت شده اند اما پدر ومادر جهت را نمی دانستند هر کاری هم که از
دستشان بر می آمده انجام داده اند جهت را نمی دانستند کجاست؟ کدام جاده را ایمن سازی می کنیم و با چه علامتی؟ آیا می دانیم جهت این جاده کجاست
و به کدام سمت می رود یا خیر. اگر ندانیم کارهایی که در قالب تربیت انجام می دهیم بیهوده است. حالا برای تربیت بیهوده علامت‌های اشتباه گذاشته ایم بعد
راننده که می خواهد طبق این علایم اشتباه عمل کند،کتکش می زنیم. به طور مثال یك تابلوی گردش به چپ ممنوع در جاده گذاشته ایم در حالیکه در
جاده ی واقعی باید تابلوی گردش به راست ممنوع می گذاشتیم خوب طبیعتاً راننده هم طبق آن عمل می کند ومنحرف می شود بعد ما کیفرش می کنیم.
گفتیم " تربیت در سکوت شکل می گیرد" اگر مسیر و جاده را به درستی نشناسیم نمی توانیم آن را درست علامت گذاری کنیم،کودک منحرف می شود بعد
کتك می خورد و مجازات می شود در حالیکه ما باید جاده را علامت گذاری کنیم و به همین دلیل اصل و اصول مهم هستند اگر این دو را نشناسیم و برایمان
شفاف و روشن نباشد آن وقت مجبوریم که خشونت به کار ببریم. تنبیه ابزار تربیت است و تربیت ایمن سازی جاده رشد است و رشد جهت دارد. اصل خود را
ببینید که کجاست؟ اصل باید برای تك تك ما روشن باشد (ما خودمان باید به آن برسیم کسی نمی تواند به ما بگوید اصل چیست).
یك مسـئله ی مهم در جامعه ما این است که در زندگی ده ها اصل داریم در صورتیکه اصل یکی است و یکی باید باشد. به این دلیل است که سردرگم و گیج
هستیم. نمی دانیم که با بچه هایمان چه باید بکنیم چون اصلاً نمی دونیم بچه هایمان چه می خواهند.آیا نقطه اصل ما تحصیل است؟ آیا پول است؟ دلبستگی
است؟ محبت است؟ باید برای خودمان شفاف کنیم. حاضرین: ممکن است که اصل ما شامل این مواردی باشد که شما گفتید،
آقای سلطانی: خیر اگر نقطه ی
اصل چندتا باشد آن نقطه دیگر اصل نیست. اصل فقط یکی می تواند باشد. حاضرین: خوب پول لازمه! آقای سلطانی: بله پول لازمه اما آیا اصل ما هست یا نه؟
ما باید بدانیم و بشناسیم که در زندگی چه چیزی اصل است و چه مواردی اصول، مهم و ارزش ها چیست؟

1403/01/10 10:44

چه چیزی اصل ماست. اگر این مسیر را نشناسیم با مشکلاتی که امروز با آن روبرو هستیم مواجه خواهیم شد.آیا تحصیل مهم است؟؟؟ تحصیل بسیار مهم است اما هرگز ارزش نیست. اگر به عنوان مثال تحصیل که جزو حوزه ی اهمیت ها است را در جای ارزش ها بگذاریم، راه را اشتباه رفته ایم و به دنبال آن بقیه مسیر را هم اشتباه می رویم.
حالا علم چیست؟؟؟ علم ارزش است، مدرک مهم است. در صورتیکه امروزه جایشان با هم عوض شده است و علم را فدای مدرک می کنیم. اهمیت را بالا برده ایم ارزش را پایین آورده ایم یعنی مدرک را در مرتبه ی ارزش، و علم را در مرتبه ی اهمیت گذاشته ایم. به این ترتیب بقیه ی مسیر نیز اشتباه شکل می گیرد.

1403/01/11 08:44

وقتی مدرک ارزش بشود، اصول، طبقه ی بالای مدرک و اصل، به اصطلاح فوق تخصص می شود و بعد به کلی از جاده بیرون می زنیم و منحرف می شویم و
تا به خاکی نزنیم و اشتباهاتمان را متوجه نشویم و بر نگردیم راه را پیدا نمی کنیم.
دنبال این نباشید که یك نفر بیاید و به شما بگوید اصل چیست. در دین مان هم به ما این اجازه داده نشده، ما طبق دین و اعتقاداتمان می گوییم که اصل
خداوند است چون 5 تا اصول دین داریم که اولی اش توحید است 4 تای دیگر طلبمان. می دانید که در اصول دین اجازه ی تقلید نداریم؟ می دانید؟ اکثراً هم
که تحصیلکرده هستید،چند ساعت تحقیق تا به حال راجع به توحید داشته اید؟
همون که تو مدرسه بهمون گفته بودند همان را بلدیم. پس از تقلید هم حتی پایین تریم به همین دلیل است که نمی توانیم ایمان داشته باشیم به همین دلیل
است که نمی توانیم توکل داشته باشیم چون خودمان اصل و اصول را نشناخته ایم. اصل را باید بشناسیم و برای شناختن باید کار بکنیم ، هیچ راه دیگری هم
ندارد به همین دلیل است که ما نسخه نمی دهیم. اگر منتظرید که من بگم اصل چیه اگر دوسال دیگر هم منتظر بمانید از من نخواهید شنید باید خودتان
بروید و پیدا کنید.
گفتیم تربیت یعنی ایمن سازی جاده، یك موقع هم هست که ما رشد را بتن می بینیم وتربیت را قالب. به این حالت، ساختار تربیت یا ساختار ایمنی می گوییم.
یك قالب داریم، بتن را داخل آن می ریزیم شکل می گیرد. ساختمان سازی ها را دیده اید؟ بتن طبع سیال دارد میل به رفتن دارد باید قالب جلویش بگذاریم
تا نرود. قالب فشار می آورد بتن هم فشار می آورد این دوتا درگیرند تا بتن سفت شود وقتی که سفت شد ستون تشکیل می شود بعد سقف بعد ساختمان بالا
می رود. تربیت قالب است، محتوای آن بتن است که رشد است.

1403/01/11 10:05

چه موقعی باید تنبیه کنیم؟ تنبیه مال زمانی است که کودک از فضای ارزش ها خارج شود.کودکی که از فضای ارزش ها خارج می شود یعنی در حال خروج
از قالب است باید جلویش گرفته شود، با قدرت، بدون خشونت. تنبیه مال این زمان است تا کودک شکل بگیرد و بداند که از ارزش ها نباید بیرون برود. تنبیه
فقط مختص عرصه ی ارزش هاست نه عرصه ی اهمیت ومهارت ها.
ما در مهارت ها نباید تنبیه کنیم،در مهارت ها باید اجازه بدهیم که اشتباه کنند تمرین کنند تجربه کنند و جلو بروند. در عرصه ی ارزشهاست که ما خط قرمز
داریم.
دفعه ی پیش گفتم که رفتار بچه ها را چگونه می بینیم. یك سری کارهای مثبت بود که در منطقه ی سبز بودند یك سری کارها بود که در منطقه ی زرد بود
که چندان بد نبودند ویك سری کارها بودند که تعدادش خیلی کم بود و در منطقه قرمز بودند و ما باید برخورد کنیم. منطقه قرمز ارزش های ما هستند قالب
را ارزش های ما تعیین می کنند و وقتی ارزشها را نشناسیم نمی توانیم قالب تربیت را بسازیم و بتن هرز می رود.
مشکل جامعه ی مدرن اعم از ایرانی و غیر ایرانی این است که نظام ارزشی ندارند ویا خیلی کمرنگ است. در جوامع مثل ما بدتر است چون ما نظام ارزشی
گذشته مان را رها کرده ایم و نظام ارزشی جدید هم نتوانستیم بسازیم. مهم ترین کار و فوری ترین کار برای دوام خانواده ایجاد یك نظام ارزشی است.در این
حالت کودک هم احساس بهتری خواهد داشت چون دیگه می داند کجا خط قرمز است من باید بایستم. منتهی ارزش های ما نباید با مبانی علمی اثبات شده
در تعارض باشد. ارزش ها نباید رشد را محدود کند. قالب باید اندازه و مناسب کودک باشد اگر قالب کوچك باشد شخصیت کودک کوچك شکل می گیرد و
رشد نمی کند اگر هم قالب بزرگتر باشد شخصیت کودک شکل نمی گیرد. این جاست که ما از علم کمك می گیریم. ارزش های ما هم، از سنت اصیل ما می
آیند و پالایش می شوند هم از علوم اثبات شده، گرفته می شوند و با هم ترکیب می شوند. ما دو تا عامل داریم یکی سنت و دیگری علم. از ترکیب این دو
ارزش هایمان بیرون می آید.

1403/01/11 10:09

تنبیه در این حالت سازنده است چون اصلاً تخریب ندارد فحاشی و کتك و خشونت ندارد پس سازنده است. هدایت در مسیر رشد است. "عزیزم از جاده داری
دور میشی برگرد"، ایجاد شخصیت مطلوب است. تنبیه سازنده در کودک اقتدار ایجاد می کند، ومهمترین مسئـله این است که کودک درون کنترل می شود.

درون ------------ بیرون

اما ما در حال حاضر کاملاً بچه ها را برون کنترل بار می آوریم. درون کنترل یعنی از داخل خودش،خودش رو کنترل می کند. خود کنترل بار می آید. دوران
کودکی احتیاج به حامی دارد که این کار را بکند بعد در دوران بزرگسالی خودش می تواند خود را تنبیه کند. هرکاری که تحت عنوان تنبیه و مجازات با بچه
ها می کنیم بر می گردد به درون او و بعداً بچه ها با خودشان همان کار را می کنند. در حالت درون کنترل درک مسئول پیدا می کنند و خودشان را کنترل
می کنند.
نمونه ی بارز جامعه ما که برون کنترل است ترافیك شهری مان است.چه موقعی تخلف رانندگی نمی کنیم؟
وقتی که پلیس هست یعنی عامل بیرونی هست
،به محض اینکه عامل بیرونی نباشد تخلف می کنیم و بعد هم باحسرت می گوییم در اروپا چنین و چنان!

1403/01/12 10:58