The chronograph is started when the event is seen and stopped when it is heard. The chronograph seconds hand indicates the distance from the event on the telemetric scale. Telemeter: on account of most replica watches using a telemeter scale, best rolex replica Three different views from three different continents on the finalists in the Chronograph category at this years Grand Prix d . Audemars Piguet Replica Uk omegasphereco uk.

کودک متعادل

70 عضو

اتفاقاً ما خیلی درون کنترل هستیم اما ما تعمیم نمی دهیم. مگر در جمع ما چندتا جیب بر هست؟ خب به خاطر اینه که درون کنترل هستیم کی از پول بدش
میاد اما وقتی از جیب شخصی تراول افتاد سریع او را خبر می کنیم که پولت افتاده برش دار. این چیه که از درون ما را کنترل می کند؟ فطرت بشر است که
از درون کنترل می کند. حرف من را اشتباه برداشت نکنید که جامعه ی ما اصلاً از درون کنترل نمی شود همه ما درون کنترلی داریم اما باید تعمیمش بدهیم
و در همه جا از آن استفاده کنیم.
تنبیه سازنده درون کنترل بار می آورد. انسان ها از ترس نیست که خودداری می کنند بلکه اختیار خودشان است؛ آگاهی است. در تنبیه سازنده، درک مسئول
پیدا می کنند در حالی که اگر تنبیه ذیل احترام و مسئولیت نباشد تبدیل به خشونت می شود .یعنی ما داریم تنبیه می کنیم (خب عصبانی هستم حالا دوتا
فحش که به جایی بر نمی خوره حالا یك کمی هم کتك زدم خب اعصابم خورده، چشمم را می بندم دهانم را باز می کنم، اصلاً هیچی نمی فهمم بعد
عذرخواهی می کنم ها، ولی چی کار کنم خب من اینم دیگه یا وقتی عصبانیم تا 4 تا 5 تا تیکه ظرف نشکونم درست نمیشم)
این حالت از ذیل احترام و
مسئولیت بیرون آمده وقتی هم بیرون آمد ارزش ها از بین می رود و خشونت می آید و وقتی خشونت بیاید تنبیه مخرب می شود کودک را تخریب می کند
پدر و مادر را تخریب می کند و مانع مسیر رشد می شود به جای اینکه به مسیر رشد هدایت کند مانع می شود شخصیت نامطلوب ایجاد می کند، چون هر
کاری که در بیرون با بچه می کنیم آنها را درونی می کند و تبدیل می شود به شخصیت نامطلوب.

1403/01/12 11:02

👈🏻در حالت اول در کودک اقتدار ایجاد میکرد در این حالت ترس.

کسی که در نیمه شب در تنهایی از چراغ قرمز رد نمیشود انسان مقتدری است (من می تونم رد شم اما رد نمیشم چون ارزش هام به من اجازه نمی ده) ولی
اون *** که شخصیت نامطلوب داره و از چراغ رد نمیشه از روی ترس است که رد نمیشود چون می دونه ممکنه دوربین باشه جریمه بشه،خشونت ترس ایجاد
می کند و ترس اجبار و اطاعت ایجاد می کند،کودک برون کنترل می شود و دایم باید از بیرون کنترل شود.
چه قدر میگیم ( نمی تونم بچه هامو ول کنم ده دقیقه نباشم زار و زندگی و خودشان را نابود می کنند اسیر شدم به خدا) خب این بچه ها برون کنترل هستند
همیشه باید بالای سرشان باشی و اصلاً نمیشه مسئولیت به آنها واگذار کرد چون درک مسؤل ندارند.
برون کنترلی ایجاد ترس و طمع می کند، مخصوص حیوانات است برای انسان نیست. انسان در مخروطی که قبلاً شرح داده شد از مرتبه ی حیوانات عبور کرده
و به مرحله ی انسانیت رسیده نیازی به کنترل از بیرون ندارد. ایجاد ترس مال حیوانات است. ترس با شأن و فطرت انسان سازگاری ندارد و مانع رشد است.
یکی از مادران پرسیدند که: این حرف هایی که می زنید برای بچه ها است یا برای ما پدر و مادرها؟
آقای سلطانی پرسیدند: مگه شما بزرگ شده اید؟
مادر: نه!
آقای سلطانی: پس حتماً این حرف ها به دردتان می خورد. همه ی ما با این که پدر و مادر هستیم در عین حال کودک هستیم. همه ی این حرف هایی که
زده شده در واقع برای خودمان است و در مرحله ی بعد برای کودک است. چه قدر در طول روز خودمان را کیفر می دهیم؟ چه قدر با خودمان خشونت می کنیم؟ و چه قدر از ارزش ها بیرون می رویم و اصلاً هم به روی خودمان نمی آوریم. پس همه ی این مطالب اول برای خودمان است؛ باور کنید که ما بزرگ
نشده ایم⚠️

1403/01/20 09:22

✓حال می رویم سراغ الگوی عملی تنبیه و این که چگونه تنبیه کنیم؟

ابتدا این مطلب را بگویم که الگویی که در این جا مطرح می کنم، یکی از انواع الگوهای تنبیه است. الگوهای بسیار متعددی وجود دارد. باید مطالعه کنید و کار
کنید. ما گفتیم بچه ها در عبور از ارزش ها باید تنبیه شوند. در این الگوی فرضی من ارزش، یك عدد شیرینی است. ممکن است در ظاهر خنده دار باشد اما
فرض کنید سه تا شیرینی داریم، مادر به فرزندش می گوید: یکی مال من، یکی مال تو و یکی هم برای بابا برایش نگه می داریم تا عصر بیاید بخورد؛ مادر
میرود و بعد از چند لحظه می آید می بیند که بچه داره دهانش را تمیز می کنه و شیرینی بابا رو خورده. این بچه از نظر من باید تنبیه شود چون طبقه بندی
ارزش ها را زیرپا گذاشته. حالا اگر جای ارزش و اهمیت برای مادر برعکس شده باشد و اهمیت جای ارزش را گرفته باشد، مادر میاد و میگه اِه خوردی، نوش
جونت یه دونه شیرینی بوده دیگه اصلاً میرم یك کیلو برات می خرم بشین بخور، در وضعیت بدتر مادر می خواهد کودک را تحریك به خوردن کند اذعان می کند که بابا جان این بچه بخوره من اصلاً می گم مال مردمه دست نزنی ها تا این بچه بره بخوره!!!!من اصلاً اگر به این بچه بگم دست نزن مال کسیه و اون
تحریك بشه از این به بعد همش می گم که مال فلانیه تا این بچه دهنش باز بشه و بخوره!!!!! درواقع تجاوز به حق مردم را وسیله ی تحریك برای بچه می کنیم.
در این حالت جای ارزش و اهمیت عوض شده؛ وقتی بچه شیرینی پدرش رو می خوره، به ارزشِ حرمت، بی توجهی کرده و وارد حریم پدر شده، ارزش صداقت
رو زیرپا گذاشته، پس تا این جا دوتا ارزش را زیرپا گذاشته پس باید تنبیه بشه.
چه موقع باید تنبیه کرد؟

درست همان موقعی که آن عمل انجام گرفته. هرگز کودک را به خاطر کاری که در گذشته انجام داده تنبیه نکنید و هرگز کودک را به خاطر کاری که در آینده
اگر انجام بده، تنبیه نکنید. "اگر رفتیم مهمونی تو دست به چیزی بزنی، اومدیم خونه من می دونم با تو!!" بچه را به خاطر کار گذشته و دیروز تنبیه نکنید!
چون بچه یادش می رود و اگر شما بخواهید مثلاً به خاطر کاری که دیروز انجام داده او را دعوا کنید او اصلاً یادش نخواهد آمد که شما راجع به چه چیزی او
را تنبیه می کنید.

1403/01/20 09:28

زمانی که مطمئن هستید که کاری را فرزند شما انجام داده نگویید که: کی این کار رو کرده یا کی این شیرینی را خورده؟ خوب معلومه او هم میگه که بچه ی
همسایه اومد خورد حالا شما باید ثابت کنید که نخیر خودت خوردی. وقتی مطمئن هستید اصلاً نپرسید "کی" بلکه بپرسید "چرا" کی خورد کی نخورد
نداریم، تو خوردی من هم می دونم، چرا خوردی؟
نوع بزه را شرح دهید چرا می خواهید کودک را تنبیه کنید؟ چرائی اش را به کودک بگویید. در این جا کتابی را معرفی می کنیم به نام
"حرف اضافی ممنوع"،
انتشارات پیك بهار، ترجمه آقای قراچه داغی. این کتاب بسیار زیبا و جالب یاد می دهد که با بچه ها چگونه حرف بزنیم. ما اصلاً بلد نیستیم که چه طوری با
بچه ها باید حرف زد. حافظه ی بچه ها فرم خاصی است و تعداد زیاد کلمات را نمی تواند را نگه دارد. بنابراین وقتی می خواهیم توضیح دهیم که چرا می
خواهی تنبیه شوی و چه اتفاقی افتاده، باید از کلمات ساده، روشن و شفاف استفاده کنیم و تکرار کنیم. چرا شیرینی بابا رو خوردی؟ اون شیرینی مال تو نبود،
اجازه نداشتی بخوریش؛ چرا شیرینی بابارو خوردی؟ حق نداشتی بخوری؛ چرا خوردی؟ تکرار می کنیم و مرتب جمالت را کوتاه تر می کنیم و لحن سوال را با
آهنگ های مختلف بیان می کنیم تا در ذهن کودک حك شود. این کاری که مادر انجام می دهد دقیقاً برای کاری است که شیرینی بابا رو خورده. نیاییم بگیم
که ببین آبروبر، دنیارو بکنن توی اون شکم کاردخوردت بازهم گرسنه ای، بابای بدبختت ده کیلو ده کیلو شیرینی میاره توی این خونه این همه می خوری بازم
مثل گداها............. در این صحبت ها مادر دادوفریاد می کنه ولی یك کلمه شیرینی بابا در آن نبود! که این بچه بفهمه برای چی داره تنبیه میشه و حتی فکر
می کنه که آخه کی من ده کیلو شیرینی خوردم اصلاً موضوع چیه؟ این حرفا به من چه ربطی داره؟
برای کودک داستان سرایی نکنید. واضح و شفاف صحبت کنید، چرا شیرینی بابا رو خوردی. شفاف و واضح و ساده ناراحتی مان را ابراز می کنیم. احساس
ناخوشایند متعادل ابراز کنید تا کودک بفهمد که شما از این قضیه ناراحت هستید.

1403/01/20 09:32

همیشه گفته ام که شادی پدر و مادر برای کودک حرف اول را می زند. ما می تونیم بگیم حالا بچه یه شیرینی خورده شاید هم پدرش اصلاً بفهمه خوشحال
هم بشه اما کودک باید بداند و بفهمد که وقتی پای ارزش ها به میان می آید وارد منطقه ی قرمز شده. پس مادر بدون عصبانیت بعد از این که چرا هارا پرسید،
سگرمه ها را می برد تو هم و می گوید کارت خیلی بد بود. «کارت خیلی بد بود».

کار ------------------ وجود

به بچه لقب نمی دهیم. شیکمو، دله، بی چشم و رو، گشنه گدا و ... نمی گوییم. فقط می گیم کار بدی کردی، این قدر از کارت ناراحتم چرا این کار رو کردی؟
توهین نمی کنیم، برچسب نمی زنیم، کتك نمی زنیم، تهدید نمی کنیم. "بیندازمت تو اتاق در رو ببندم، شب که بابات اومد میگم که دیگه دوستت نداشته
باشه، شیرینی بابارو خوردی، این کار دزدیه. خدا بچه های دزد شیکمو رو دوست نداره" از این حرف ها نمی زنیم. من از کاری که کردی ناراحتم در 31 ثانیه.
کم و به اندازه به نسبت کاری که کودک انجام داده زمان ابراز ناراحتی را تنظیم می کنیم و رعایت تعادل را فراموش نمی کنیم. بعد از این که ابراز ناراحتی
کردید و اخم کردید با همان حالت اخم و ناراحتی کودک را با دو دست بگیرید و کم تر از 31 ثانیه به چشم هایش نگاه کنید، فقط نگاه کنید. این کمتر از 31
ثانیه سخت ترین لحظات برای کودک است و اصلاً نباید بیشتر از این مدت شود. بچه ها دلشان می خواهد که زود تمام شود چون هر لحظه اش یك سال می
گذرد به همین دلیل نباید زیاد نگاه کنید چون بچه آزار می بیند. کودک هر کاری می کند که این لحظه را به هم بزند، فرار می کند، چشمانش را می بندد،
حرف های گنده می زند، دلقك بازی می کند اما شما محکم سرجایتان بایستید و با دو دست بازوهایش را نگه دارید.

1403/01/20 09:36

وقتی می ایستیم یعنی چهارچوب ارزش ها را مشخص می کنیم پس محکم می ایستیم. بتُن فشار می آورد ولی شما قالب هستید پس محکم بایستید. وارد
بازی خشونت نمی شویم نه با زبان و نه با کتك. قالب لازم و مهم است بنابراین در مقابل کودک بایستید و نترسید؛ صبر نکنید تا جون به لب شوید. ارزش
هایتان را مشخص و شفاف کنید و همان ابتدای کار محکم و بدون خشونت بایستید. ممکن است خیلی زمان ببرد ولی ناامید نشوید و پابرجا باشید.
یکی از مادران: اگر سرش را پایین انداخت و احساس شرمندگی کرد چه کار کنیم؟
آقای سلطانی: شما به نگاه کردن ادامه بدهید و آماده باشید تا سرش را بالا
کرد، شما را ببیند، اگر شما در انتقال پیام چشمی خوب عمل کنید کودک کاملاً تمام احساس شما را خواهد گرفت. همه جای بدن ما دروغ می گوید غیر از
چشمان. ما خاصیت نگاه را نمی دانیم و با آن آشنا نیستیم. لبخندها و زبان و حرکات بدن ممکن است دروغ بگویند ولی چشم ها و نگاه ها هرگز. بچه ها چشم
و نگاه را خوب می شناسند و حتی احساس پشت آن را می شناسند، خطا هم نمی کنند. در مباحث پیش بسیار بر موضوع دیدن تأکید کردیم پس از نگاه
استفاده کنید.
بعد از نگاه 31 ثانیه ای برگردید به حالت طبیعی.

1403/01/20 09:38

حاضرین: یعنی دیگه عصبانی نباشیم؟
آقای سلطانی : عصبانی که از اول نباید باشید. اصلاً اگر شما عصبانی باشید این کار را نمی توانید انجام دهید. در عصبانیت اصلاً بچه هایتان را تنبیه نکنید چون نمی توانید
تنبیه صحیح را انجام دهید. وقتی در حالت عصبانیت هستیم اختیار ما دست احساساتمان است نه دست خودمان.
پس برمی گردیم به حالت طبیعی کاملاً آگاهانه و با انتخاب خودمان. حالا دو تا کار مهم باید انجام دهیم:

1403/01/27 08:53

1 – پیام محبت و صمیمیت به کودک می فرستیم. یك پیام غیر کلامی. ببینید چه علامت یا کار به خصوصی بین شما و فرزندتان هست وقتی که به هم پیام
محبت می فرستید، مثلاً بعضی لپ می کشند، بعضی دماغشو می گیرند و ... این مرحله ترمیم است. چون بعد از سی ثانیه تنبیه تمام شده و بعد از تنبیه حتماً
باید پانسمان و مداوا باشد. در هر صورت بچه یك آسیبی در تنبیه دیده و حتماً باید ترمیم شود. حتی تنبیه در همین حد نیز به بچه آسیب وارد می کند. و
در این مرحله به بچه می فهمانیم که دوستت دارم و رابطه ی من و تو برقرار است. این ناراحتی من برای کارت بود نه برای وجودت. کارت منو اذیت کرد، خودت نه . یك پیام شادمانی ردوبدل می کنیم تا کودک مطمئن شود پدر یا مادر از دست او ناراحت نشده اند و این درک را از خودش داشته باشد که کارم
بد بود، خودم بد نیستم. تأکید می کنم که این مسئله را اصلاً به زبان نیاورید و یا خیلی خیلی کم استفاده کنید.
مادرها که با من صحبت می کنند اذعان می کنند که من دائماً به بچم می گم که من از تو ناراحت نیستم، کارت منو ناراحت کرده؛ بچه ها این جمله را نمی
فهمند، در عمل باید نشان بدهید یعنی اجرای 31 ثانیه و یك پیام عملی محبت آمیز.
2- پیام شخصیتی – بستگی به سن و زمان و موقعیت کودک دارد. مثلاً میگیم تو که به بابا کمك می کنی و میری روزنامه می خری، این قدر بابا رو دوست
داری چرا شیرینی بابا رو خوردی؟
کودک از این تنبیه سالم بیرون می آید. این درک را از خودش پیدا می کند که من رو دوست دارند، احساس بد نسبت به خودش پیدا نخواهد کرد. کودک با
خودش بررسی می کند که من که دوست داشتنی هستم و برای خانواده ام اهمیت دارم چرا این کار را کردم؟ این حالت، احساس گناه صحیح است. این حالت
وجدان اخلاقی را در کودک شکل می دهد و این همان کاری است که کودک را درون کنترل می کند. کودک قدرت پیدا می کند که با خودش بررسی کند، «من شخصیت دارم، من دوست داشتنی هستم، چرا این کار رو کردم؟ » و همیشه در یادش می ماند؛ اگر دوباره خواست شیرینی بخورد یادش می افتد که مال
کسی است و ارزش ها را نباید زیر پا بگذارد. باز هم تأکید می کنم این تنبیه فقط در حوزه ی ارزش ها است؛ در حوزه ی مهارت ها تنبیه نداریم. کودک بشقاب
شیرینی را می برد که تعارف کند، بشقاب کج می شود و می افتد زمین! این جا حوزه ی مهارت ها است پس حوزه ی تنبیه و سرزنش نیست بچه باید فرصت
داشته باشد که اشتباه کند و با همراهی بزرگترها اشتباهش را جبران کند. حوزه ی ارزش هم مثل زمانی که فرزند ما در یك مهمانی یا پارک کودک دیگری
را می زند! همان جا این تنبیه را اجرا کنید، کودک را به یك جای خلوت

1403/01/27 08:58

ببرید، چرا زدی؟ چرا این کار رو کردی؟ بعد پیام محبت و بعد پیام شخصیت: تو که
بچه ها رو دوست داری همیشه بازی با بچه هارو دوست داری .... اگر کارتان را درست انجام دهید حتی فقط با یك نگاه هم می توانید او را تنبیه کنید.

1403/01/27 08:58

تنبیه سه شرط دارد:
شرط اول، از صبح تا شب راه نیفتید و دائم بچه را صدا کنید و این مراسم تنبیه را اجرا کنید و کارمان بشه چشم غره رفتن به بچه و اصل کار را بی اثر کنیم؛
فقط در حوزه ی ارزش ها تنبیه می کنیم و اجازه داریم که تنبیه کنیم، حوزه ی مهارت ها تنبیه ندارد، مجازات و جزا دارد که در ادامه خواهم گفت.

شرط دوم، پدر و مادری می توانند این تنبیه را اجرا کنند و درست انجام بدهند که شاد باشند. وقتی در سی ثانیه اخم می کنیم و خودمان را ناراحت نشان
می دهیم طبیعتاً اختلاف سطح به وجود می آید. مادری که از صبح تا شب جیغ می زند و داد میزنه و غر می زنه، این سی ثانیه هم روی این همه ترش رویی ها. در این سی ثانیه فقط مدلش فرق می کند. کودک در این حالت معیار نمی گیرد. بلکه کودکی معیار می گیرد که مرتب از پدر و مادرش احساس خوب می
گیرد و لذت می برد و رشد می کند، حالا یك لحظه می بیند که وای حالت ها فرق کرده و وارد منطقه ی قرمز شده، متوجه اوضاع می شود و با خودش عهد
می کند که دیگه وارد این منطقه نمی شم آخ اخ این منطقه برق داشت من دیگه این کار رو نمی کنم!!!!! حالا اگر مادر عصبی باشه و صبح تا شب در حال غر
زدن باشه و پدر دائم در حال بداخلاقی و دعوا باشه فایده ای نداره و تکرار مرتب عصبانیت و تنبیه و دعوا اثرش را از دست می دهد

1403/01/27 09:01

چند نکته در مورد تنبیه :
- تنبیه برای تخلیه ی عصبانیت های والدین نیست. ما از دست روزگار و همسر دلخور هستیم، سر فرزندمان تلافی درمی آوریم.
- تنبیه برای بازدارندگی است نه برای ایجاد انگیزه. می خواهیم فرزندمان لباس بپوشد، "پاشو لباستو بپوش" باید به او انگیزه بدهیم که پاشه و لباسشو
بپوشه. برای این که کودک حرکت کنه و کاری را انجام بده، تشویق الزمه. با تنبیه نمی توانیم انگیزه ایجاد کنیم بلکه تنبیه اجبار ایجاد می کند، "بلند می شی یا بلندت کنم!"،"میام خدمتت می رسم ها" تنبیه چه صحیح و چه غیر صحیح برای ایجاد حرکت نیست؛ برای بازدارندگی است.
- تنبیه باید متناسب با عمل باشد. یك دلیل این که جرم در جامعه زیاد است اینه که مجرمین خودشان را بستان کار می دانند. تنبیه های خشونت آمیز
و کیفرهای بی دلیل، بچه ها را طلب کار بار می آورد. یك مجرم میگه که من یك خلافی کردم، فوقش 6 ماه زندانی بشم پس چرا 2 سال برام نوشتند حالا من
یك سال و نیم از جامعه طلب دارم. تنبیه های خشونت بار بچه ها را می برد به سمت خلاف بیشتر چون آن ها را به سمت درک مظلوم سوق می دهد. به یاد
دارید که گفتم درک مظلوم بسیار خطرناک است. وقتی این درک از یك حدی بالاتر می رود، این شخص خودش را از خانواده و بعد از جامعه طلبکار می داند
در نتیجه بدتر می کند.
- در تنبیه با بچه ها حساب نسیه نداشته باشیم. تنبیه مال کاری است که در این لحظه اتفاق افتاده. اگر کاری خلاف ارزش است، همان موقع واکنش
نشان بدهید. اگر نمی توانید فراموشش کنید. یك روز از صبح بلند شده اید کودک چندین بار از ارزش ها عبور می کند، شما هم حالتان خیلی خوب است و
می گید ولش کن بچه س دیگه، اشکالی نداره؛ بچه ادامه میده تا ظهر میشه حالا ممکنه که از موضوعی ناراحت شده باشید یا فامیل شوهر زنگ می زنند و می
خوان امشب بیان منزل شما دیگه کلی بهم می ریزید، همسرتان تلفن می کند یکسری با او دعوایتان می شود و در همین موقع بچه یکی از اون کارهایی را
می کند که از صبح انجام داده و شما هیچی نگفتید؛ حالا گیرش میارید که بیا این جا ببینم این از صبحت این هم از ظهرت اون هم از دیروزت و اون هم از
فلان روزت و از هفته ی پیش و اون از عمه هات و این هم از بابات و خالصه هر چی دق و دلی دارین سر بچه ی بیچاره خالی می کنین؛ بچه هم می مونه که
اصلًا موضوع چیه؟ این حرفا چیه؟ برای بچه ها حساب نسیه باز نکنید اگر باید تنبیه بشه همان موقع انجام دهید وگرنه ولش کنید و دیگه اصلاً بهش فکر هم
نکنید.
- یادتان باشد که تنبیه و تشویق در حوزه ی رشد نیستند. یك نقش بسیار کوچکی دارند و خود تربیت هم نقش بسیار کوچکی دارد و نقش

1403/01/27 09:11

تنبیه و تشویق کوچك تر از تربیت هستند. پس این قدر مسئله ی تنبیه و تشویق را در زندگی بچه ها بزرگ نکنید. زندگی عرصه ی زندگی کردن است. عرصه ی
تعامل، ارتباط، با هم بودن، لذت بردن و رشد کردن و دوستی و محبت و خلاقیت است. تنبیه و تشویق هم جای خودش را دارد. نه باعث رشد می شوند و نه باعث شکوفایی خلاقیت. زندگیتان را به عرصه ی این دو تبدیل نکنید.

1403/01/29 09:27

تشویق
تشویق یعنی به شوق آوردن، ایجاد رغبت، راغب کردن. تشویق در رویکرد رفتارگرائی جای بسیار ویژه ای دارد و در کل در غرب مراکز مهدهای رفتارگرایی را
مرکز رغبت می نامند. ستاره دادن، جایزه دادن و ... همه تکنیك های رفتارگرایی است. تشویق به شوق آوردن است. تشویق پاداش نیست. به همین دلیل
تشویق برای فرآیند عمل است نه برای نتیجه. این حرف خلاف هنجارهای اجتماعی امروز ما است. در صورتی که بچه ها نباید وقتی نتیجه گرفتند تشویق
بشوند بلکه در طول انجام فرآیند عمل باید تشویق شوند. بچه ای که در کاری موفق شده خودش از درون تشویق شده. بچه شاگرد اول شده و معدل 21 آورده،
این بچه خودش تشویق شده شما دیگه چرا تشویق می کنید؟
حاضرین: خوب خوش حال میشن! آقای سلطانی: خوب خوش حالی تان را ابراز کنید. تشویق
برای طول راه است. اون 9 ماهی که داشت درس می خوند، چه قدر دیدیمش و تشویقش کردیم؟ "داری درس می خونی؟ به به، قربون اون درس خوندنت
بشم، چه درسی می خونی؟" این یعنی تلاشت رو دیدم. تشویق برای تلاشه، نه برای نتیجه.
نتیجه اصلاً دست ما نیست؛ بچه 9 ماه زحمت کشیده، شب امتحان آپاندیس می گیره و می ره عمل، این بچه نباید تشویق بشه؟ بهش چی میگیم؟ حالا
شهریور برو امتحان بده من ببینم تشویق لازمه یا نه!!! چه قدر در طول سال می گیم: آخر سال کارنامه ات را بیار ببینم دوچرخه برات بخرم یا نه؟!! خوب اگر
لازمه که دوچرخه بخرید خوب بخرین، اگر هم لازم نیست پس چرا حرفش را می زنید؟ چه ربطی به کارنامه و غیره داره، چی رو به چی وصل می کنیم؟
تشویق برای تلاش و ایجاد انگیزه برای حرکت است. باز هم گفتیم حرکت، این جا دو تا سؤال مطرح می شود که حرکت در کدام جهت؟ و با کدام مهارت؟
جهت همان اصل و اصول و ارزش ها است که اول جلسه گفتم ولی روی مهارت می خواهم تأکید کنم چون امروزه ما خیلی مواجه با این قضیه هستیم.

1403/01/29 09:32

ما تحت عنوان تشویق گاهی بدترین خشونت را در حق بچه هایمان می کنیم. انگیزه ی زیاد ایجاد می کنیم بدون این که مهارت ایجاد کنیم. چه قدر با بچه
هایمان صحبت کلامی می کنیم؟ ادبیات انگیزشی در جامعه ی ما بسیار آسیب زننده است چون مهارت نمی دهد، فقط انگیزه می دهد. یادتان باشد که بچه
ها مهارت و انگیزه را با هم باید به دست بیاورند. اگر انگیزه بدهیم و مهارت را یاد ندهیم درست مثل این می مونه که بچه ای را که شنا بلد نیست را ببریم لب
استخر و هی بهش انگیزه بدهیم که بپر توی آب تو می تونی! بدون این که مهارت شنا کردن را به او یاد داده باشیم. امروزه این بلا داره سر جوان های ما میاد
همشون دارن می پرن توی استخرهای میلیاردی. جوان 23 ساله ای مراجعه کرده بود برای مشاوره؛ بهش گفتم اگر بخواهیم جوانی را بدبخت کنیم، چند صد
میلیون پول نقد به او بدهیم،
این جوون پوزخند زد و گفت: میلیون دیگه قدیمی شده من فقط به میلیارد فکر می کنم!!!
این جوون نه دیپلم داشت و نه سربازی
رفته بود. تشویق های بدون داشتن مهارت این بلاها را سر بچه ها درمی آورد.
تشویق با عینیت و با توصیف باید باشد. کودک در حال انجام چه کاری است که می خواهید تشویقش کنید؟ این تشویق هماهنگ با کارش باید باشد. وگرنه
خود ایده آل را که به یاد دارید، گفتیم اگر فاصله ی خودپنداره با خودایده آل مناسب باشد، انگیزه ایجاد می شود. چه خود پنداره ای در کودک ایجاد کرده
ایم؟ باید یك خود ایده آل متناسب با فعالیت و سن کودک ایجاد کنیم که کودک بتواند رشد کند. اگر این فاصله صفر باشد انگیزه از بین می رود و اگر این
فاصله خیلی هم زیاد باشد کودک می بُرد و ایست می کند. مواظب باشید تشویق ها از خط تعادل خارج نشوند.

1403/01/29 09:36

در تشویق خسیس باشید. تشویق بی حساب و کتاب، فقط مضر نیست بلکه خطرناک است. ما فکر می کنیم حرف زدن و گفتن هیچ اشکالی ندارد، خشونت
هم که نیست پس داریم درست رفتار می کنیم و دائم تشویق کلامی می کنیم. در این حالت کودک نمی تواند این تعریف و تمجیدها و تشویق ها را با واقعیت
زندگی و جایگاه اجتماعیش و سن و توانایی ها و استعدادهایش وفق دهد. یك خطر جدی که بچه ها را تهدید می کند، این کلاس بردن ها است. چون فکر
می کنیم که فرزند ما استعداد همه چیز را دارد و حتی دائم هم به کودک القا می کنیم که تو باید همه چیز یاد بگیری تو خیلی باهوشی تو از همه بهتری
و........ درست است که کودک و در کل انسان استعداد همه چیز را دارد ولی آیا بالفعل هم شده است یا نه؟ موسیقی، زبان، نقاشی ........... «هرچی که من نشدم،
تو باید بشی!».
خودایده آل اگر صحیح شکل نگیرد، خطرناک است. با تشویق بی مورد خودایده آل کاذب به وجود نیاورید. بزرگترین تشویق برای بچه ها این است که پدر و
مادر شادی خود را بروز دهند. بالاترین تشویق شادی پدر و مادر است. بچه ها هیچ چیز نمی خواهند.
یکی از مادران: تا 6 سال؟
آقای سلطانی: تا 91
سال.
ما بلد نیستیم تبادل عاطفی داشته باشیم، تبادل کالا را جایش می گذاریم و به این حالت عادت کرده ایم. همسران با یکدیگر چه تبادل عاطفی دارند؟ شب
تولد خانم حتماً باید یك هدیه ی گران قیمت و بزرگ خریده شود تا خانم متوجه شود که شوهرش دوستش دارد. که حالا امروزه این مسئله به یك هنجار
اجتماعی تبدیل شده و قانون شده، اگر چیزی به عنوان هدیه خریده نشود، این معنی را می دهد که تو منو دوست نداری!! این مسائل به این دلیل است که بلد
نیستیم به هم خوب نگاه کنیم، احساس درونی مان را بروز بدهیم. بچه ها شادی والدینشان را می خواند و بزرگترین تشویق برای آن ها همین است.

1403/01/29 09:40

آیا به تازگی فرزندتان را تشویق کرده اید؟ چه جوری؟
مادران: با هم رفتیم پارک، نوازشش کردم، بوسش کردم، جایزه خریدم.
آقای سلطانی: همه ی این
مواردی را که گفتید حق حساب بوده که به فرزندتان داده اید. آیا تا به حال شده به عنوان تشویق یك ناهار خوشمزه بدهید؟ چرا مثلا نمیگید یك پرس اضافه
ماکارونی برات می کشم به خاطر کار خوبت؟
مادری میگه من به عنوان تشویق فرزندم را نوازش کردم!!!
آقای سلطانی: نوازش نیاز بچه ها است مثل غذا. ما باید بچه را نوازش
کنیم، این حالت همان شرطی کردن رفتارگرایی است. بچه همیشه باید نوازش بگیرد چه کار خوب بکند و چه کار بد بکند. ما از عامل نوازش نباید به عنوان
تشویق و تنبیه استفاده کنیم. مثل این می مونه که بگیم اِه عزیزم 21 گرفتی پس بیا بهت ناهار جایزه بدم، خوب اگر 16 گرفته بود بهش ناهار نمی دادید؟
حتماً می دادید.
یکی از حاضرین: من یك جیغ شادی کشیدم و خوش حالی کردم.
آقای سلطانی: پس همیشه خونه ی شما جیغ و داد به راه است؟
مادر: نه با دفعه های
عصبانیت و ناراحتی فرق می کرد، خیلی همراه با ذوق و شادی بود.
آقای سلطانی: آهان من این نکته را می خواستم. ما معمولاً میگیم: آفرین، بارک ا...، این
هم جایزت، یا یادم باشه یك جایزه برات بخرم. خوب بچه ها خسته شدند این قدر این واژه های تکراری را شنیدند حالا اکثر وقت ها هم یا خسته هستیم و بی
حوصله و بی حال و خشك و خالی فقط یك آفرین می گیم و میریم. بچه ها فقط شادی واقعی والدین را می خواهند. کودک وقتی شادی واقعی پدر و مادرش
را ببیند اصلاً دیگه بهانه ی جایزه را نخواهد گرفت. حالا برا ی ابراز این شادی باید از خودتان خلاقیت به خرج بدهید. بزرگترین تشویق شادی واقعی است که
از درون بجوشد نه شادی ساختگی و انجام وظیفه.

1403/01/29 09:44

جایزه
جایزه یکی از مظاهر تشویق است که در جامعه ی ما بسیار وسیع است. دائم در محاوره ها این کلمه جاری است، جایزه برات می خرم، جایزه چی
میدهی؟ ما در رویکرد کودک متعادل به جایزه معتقدیم ولی بهترین جایزه ها را جایزه ی معنوی می دانیم مثل لبخند مادر، شادی مادر و .......، حالا اگر هم
می خواهیم جایزه بدهیم دو تا شرط دارد، در دو حالت جایزه می دهیم:
مورد اول 👈🏻این که کودک در یك کاری تداوم داشته باشد، پشتکار داشته باشد مثل
مسواک زدن، یك جوری به بچه نشان می دهیم که من دیدم مثلاً دو ماهه که داری مرتب مسواک می زنی یا کار دیگری را انجام می دهی. یا یك اتفاق
ناگهانی افتاده مثلاً مسافرتی بوده و ماشین خراب شده و .... فرزندمان آن قدر عالی همکاری کرد که ما حض کردیم و یا مهمانی بوده و او خیلی آرام و همراه
بود. یك جوری نشان می دهیم که دیدم. و با دادن جایزه قدردانی می کنیم.
مورد دوم👈🏻 این است که جایزه باید بدون برنامه ریزی قبلی، غیرمنتظره و غیر مترقبه باشد. از سه ماه قبل دائم نمی گیم که اگر این کار را کردی، برات جایزه
می خرم، اصلاً این کار را نکنید. بلکه زندگی روال همیشگی اش را داشته باشد اما پدر و مادر با هم هماهنگ باشند که یك جایزه بخرند و کودک اصلاً نداند.
این حرف ها مثل: کارنامه ات را بگیر بیار برات جایزه بخرم، حق حساب است، رشوه است؛ در صورتی که جایزه رشوه نیست. بچه تف می کند! مادرش میگه:
مامان جان تف نکن، بچه: دوست دارم تف کنم. مادر: عزیزم تف نکن، اگر تف نکنی یك جایزه برات می خرم. بچه: چی می خری؟ مادر: یه ماشین کنترلی! بچه
به تف کردن ادامه میده، مادر: هواپیما! باز بچه به تف کردن ادامه میده بالاخره چونه می زنند و به هلیکوپتر رضایت می دهد. بچه میره و دو روز دیگه میاد و
یك کار دیگه ای را شروع می کند و جایزه می خواد. با این حالت بچه ها جایزه بگیرهای حرفه ای می شوند.

1403/01/29 09:50

جایزه باید غیرمترقبه باشد و برای کودک هیجان داشته باشد. اگر بدون هیجان باشد هیچ اثری نخواهد داشت. مثلاً بچه سه ماهه که یك توپ یا یك اسباب
بازی را می خواهد، تمام دلش دنبال آن بوده حالا این بچه دو ماهه که مرتب داره مسواک میزنه، مادر خلاق یك مسواک بزرگ درست می کند و روی آن می
نویسد: قربون اون مسواک زدنت برم و یك توپ هم که بچه خیلی دوست داشته را کادو پیچ می کنه و با پدر هماهنگ می کند که پدر سر بچه را مشغول کند،
مادر هدیه ها را می برد توی دستشویی آویزان می کند، کودک که میره مثل همیشه مسواک بزنه ...... حالا حال این کودک چه جوری خواهد بود؟ این میشه
جایزه. این کودک تا آخر عمرش مسواک خواهد زد و اصلاً از مسواک زدن لذت خواهد برد.
در کتابی که درباره ی آموزش و پرورش ژاپن بود خواندم که آقایی به نام سوزوکی در ژاپن مربی ویولون کودکان دو ساله هستند و معتقدند که همه ی بچه ها
استعداد ویولون زدن را دارند. اولین جلسه و اولین درس این مربی این است که کودک وارد سالنی می شود که بچه های قدیمی و پدر و مادر های شاگردان
قدیمی در آن سالن حضور دارند و همه به محض این که هر بچه ای وارد می شود، بلند می شوند و دست می زنند، کودک از پله ها بالا می رود و می رود روی
سن و یك ویولون کوچك با یك آرشه را برمی دارد و دوباره همه ی جمعیت برایش دست می زنند، کودک به جمعیت تعظیم می کند و پایین می آید و کودک
بعدی ......... و درس آن روز تمام می شود بدون این که حتی یك آرشه بکشند.. ابراز احساسات جمع برای همیشه در مغز کودک حك می شود. هر وقت ویولون
ببیند احساس افتخار می کند. این جایزه است. با این نگاه به بچه هایمان جایزه بدهیم وگرنه جایزه بگیر حرفه ای و رشوه بگیر بار می آوریم.

1403/01/29 09:54

🚩پایان نشست 18- تنبیه و تشویق

1403/01/29 09:55

پرش به ابتدای نشست👆🏻

1403/01/29 09:57

پرش به نشست قبل 👆🏻

1403/01/29 09:58

🔖برای مشاهده ابتدای مطالب ، به پیام سنجاق شده بالای بلاگ بزنید،📌

این پیام از برنامه نی نی پلاس ارسال شده است.
"لینک قابل نمایش نیست"
nini.plus/Abarmaman
لینک بلاگ اَبَر مامان ها👆 آگاهی در مورد تشنج و کنترل آن.


nini.plus/koodakmoteade

لینک بلاگ کودک متعادل👆 نکات ریز تربیت فرزند

nini.plus/yoga

لینک بلاگ یوگا👆



گروه حفظ قرآن هم داریم 😌
دوستانتان رو دعوت کنید🤗📢

این پیام از برنامه نی نی پلاس ارسال شده است.
"لینک قابل نمایش نیست"

1403/01/29 09:58

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

"خوشحالم كه تو بچه منی! خوشحالم كه در كنارم هستی. خوشحالم كه خدا تو را به ما هدیه داده"

و جملاتی از این دست در برابر جملاتی چون

"كاش یكی برای چند ساعت تو رو نگه می داشت تا من نفس بكشم، از اولش هم تو رو نمی خواستیم، از وقتی به دنیا اومدی همه چی خراب شد، تو باعث شدی نتونم درس بخونم و..."

كودک نباید از اینكه وجود دارد احساس گناه كند و با این حس بزرگ شود. در عوض می بایست خوشحالی مان را از وجودش و در كنارش بودن عنوان كنیم.

@nooredideh

1403/01/30 08:20

نشست 19- هوش و یادگیری1
این مبحث را با موضوع بسیار جذاب و دوست داشتنی برای مادران به نام هوش و یادگیری شروع می کنیم. در اولین مبحث این دوره را با موضوع "کودک
آرزوها " آغاز کردیم. مبحث دوم، رشد و مبحث سوم راجع به ذهن صحبت کردیم. در مبحث ذهن گفتیم که پایه ی رشد در ذهن است و ذهن مرکز کنترل و
مدیریت رشد است. قول داده بودم که موضوع ذهن را بیشتر باز کنم و راجع به مهارت ها و هرچه که در مورد ذهن هست صحبت کنیم. در این مبحث به قولم
عمل می کنم و بحث ذهن و هوش را بررسی می کنیم. بارها از من شنیده اید که ما دچار بحران مفاهیم هستیم. یك سری کلمات را به زبان می آوریم و در
طول زندگی بارها با آن ها مواجه می شویم، بدون این که مفهوم کامل این کلمات را بدانیم. یکی از مسائل و مفاهیمی که در مورد کودک دچار بحران هستیم
همین بحث هوش است. در محاوره ها چه قدر می گوییم: ذهن، عقل، هوش، خلاقیت، درک، شعور، فهم، ادراک و غیره. در مبحث کودک آرزوها ویژگی هایی
که شما والدین برای کودک آرزوهایتان نام بردید را در موضوعات مختلف تقسیم بندی کردم، ویژگی هایی که شامل موضوع عقل می شد بعد از موضوع
شخصیت بیشترین موارد را داشت که این نشان دهنده ی دغدغه ی ذهنی والدین برای پرورش فرزندان بعد از پرداختن به شخصیت کودک، پرداختن به موارد
عقلی و هوشی است. به زبان ساده تر به دنبال کودک عاقل، باشعور، باهوش، فهیم، بامعرفت و .... هستیم. این اصطلاحات را خوب بلدیم ولی با مفهوم اصلی آن
ها آشنا نیستیم؛ که در این مبحث تا جایی که در بحث هوش به یك تفاهم نسبی برسیم، به موضوع هوش خواهیم پرداخت .

1403/02/02 12:17

مغز
جسم پینه ای شکلی که در کاسه ی سر ما قرار گرفته و مرکز کنترل رفتارها، احساسات، عواطف و غیره است. مغز دستگاهی بسیار پیچیده و عظیم است. بُعد
اصلی مغز، بُعد جسمانی آن است. مغز از سلول های عصبی تشکیل شده است که این سلول ها مثل کل جسم ما به تغذیه و استراحت و اکسیژن نیاز دارد. تمام
مطالبی که در مورد جسم و تغذیه و استراحت و خواب در مباحث قبل گفتیم، در این جا و در مورد مغز نیز صدق می کند. پس نیازهای جسمی مغز باید
برآورده شود تا بتواند درست کار کند. بنابراین یك بار دیگر مباحث مربوط به جسم و تغذیه و خواب را مطالعه کنید .
این دستگاه عظیم و پیچیده چگونه کار می کند؟
انسان با تمام پیشرفت های علمی و تکنولوژی هنوز در مقدمه ی شناخت مغز است و هنوز نتوانسته مغز را بشناسد. قریب به دو سال است که تحقیقی را در
قالب یك گروه سه نفره ی متخصص در مورد مغز نوزاد انجام می دهیم. به عظمتی رسیدیم که خودمان هم وحشت می کنیم. در سال های آینده انسان پی
خواهد برد که چه اتفاقی در مغز می افتد و چرا مغز این قدر با عظمت است .اصلی ترین جزء مغز، سلول های عصبی یا نورون ها هستند. سلول های عصبی
هوشیار هستند و اولین عضوی که در جنین تشکیل می شود، این سلول ها هستند. در حالی که مادر هنوز از بارداری خود مطلع نشده، سلول های عصبی در
حال به وجودآمدن و تکثیر هستند و مغز را تشکیل می دهند. نوزاد وقتی به دنیا می آید، کامل است. 111 میلیارد سلول عصبی در جنین به وجود می آید که
وقتی نوزاد به دنیا می آید، هیج کدام از این سلول ها به هم متصل نیستند و بین سلول های عصبی او فاصله وجود دارد. بعد سلول ها شروع به تولید شاخك
هایی می کنند و دکمه هایی به وجود می آورند به نام اکسون و دندریت. این شاخك ها رشد می کنند و هر سلولی حدود 151 تا از این شاخك ها می تواند
بسازد. 151 را در 111 میلیارد ضرب کنید!!!!!!!!!!!. هرکدام از این دندریت ها و اکسون ها تحت شرایطی که خواهم گفت به هم نزدیك می شوند و یك اتصال
درست می کنند که به آن اتصال سیناپسی می گویند. حتی بین اتصال ها هم فاصله وجود دارد و به هم نمی چسبند. صد میلیارد سلول داخل 311 گرم بافت
مغز که اصلاً هم به هم نچسبیده اند و شاخك ایجاد می کنند و اتصال ایجاد می کنند که باز هم به هم نمی چسبند. تازه بشر به کمك نانو تکنولوژی این
مسائل را می تواند ببیند و علم دیگر در حد فرضیه نیست بلکه کاملاً دیده شده و ثابت شده است. زمانی که نوزاد یك تجربه ی جدید کسب می کند، یك اتصال
سیناپسی به وجود می آید .

1403/02/17 10:23