پارت648
اخم هاش باز نشد دست دست کردم.
- سوپ می خوری؟
طولانی نگاهم کرد انگار فهمیده بود حالم خوب نیست ولی دیگه سوال پیچم نکرد.
جاوید : میخورم.
ظرف پیرکس و به دست جاوید دادم : فکر نکنم خوشمزه شده باشه.
جاوید : فکر کنم حرف زدن انداختم عقب باعث شده اینجوری بشی آره؟ ولی واضح گفتم مقصر نمی دونمت.
- منم گفتم خوبم.
***
بعد اینکه دکتر اخرین آزمایش های جاوید و چک کرد برگه ترخیص و امضا کرد.
دکتر : شیش تا هشت هفته طول میکشه تا بهبودی کامل حاصل بشه پس باید چند نکته رو حتما رعایت کنی.
فعالیت سنگین نباید داشته باشی تا دو هفته هیچگونه رابطه جنسی نباید داشته باشی به تدریج فعالیت خودت و
افزایش بده پیاده روی روزانه با فاصله کم و شروع کن سیگار مشروبات الکلی ممنوعه، چای و قهوه و نوشیدنی های
کافئین دار و فعلا محدود می کنی رژیم غذایی داری از استرس روحی فشار های عصبی اجتناب می کنی قند
خونشون خانم هر روز باید چک کنید هر سه ماه به پزشک مراجعه می کنید اگه همه این نکات رعایت بشه قول
میدم خیلی زود سرپا میشی انگار نه انگار سکته کردی.
ساک جاوید داخل صندوق عقب گذاشتم. ماشین جلوی در ورودی بیمارستان پارک کردم همایون خان مونده بود تا
به جاوید کمک کنه.
از ماشین پیاده شدم جاوید و همایون خان دیدم که کنار هم قدم بر می داشتند. همایون خان صحبت می کرد.
جاوید با اخم های توی هم رفته به همایون خان گوش می داد.
هایون خان پشت فرمون نشست جاوید نشست و مچ دستم و نگه داشت منو کنار خودش کشید.
جاوید : بیا اینجا..
1403/08/09 03:21