#پارت28
باحرص گفتم
_چشم موقعی که داری میکنی میگم سیاوش
انگار تازه فهمیدم چی گفتم که از خجالت سرخ شدم
+الهی خب داشتی میگفتی
بعدم با دستش کصمو مالید اونقد مالید و زیرگوشم حرف زد که برای بار دوم آبم
بافشار پاشید رودستش
+جووونم موش کوچولویه من ارضاشد واس دومین بار
_میشه بری کنار دارم خفه میشم
بیشتر خودشو فشارداد بهم این بشرخدای لج بود
_سیااااوش خفه شدم توروخدا یکم بروعقب
بایه حرکت ازم کشید بیرون که با درد نگاهی کردم که بادیدن خون روی باسنم
تازع به این نتیجه رسیدم دلیل این همه دردم چیه رسمااا جرخورده بودم!
خواستم تکون بخورم که صدای جیغم بلند شد
+بتمرگ سرجات کجابلندمیشی خدای حرص دادنی
باحرص نگاهش کردم
_ببین به چه وضعی انداختی منو خوبه دومتر زبونم دارین
خم شدو پاهامو یدفعه تااخرین درجه باز کرد که حس کردم لگنم جداشد
_آیییییییی واای خدامردمممم
+دیگ ازاین گوهانخوری
بعدم دراز کشید و اروم منو کشید روخودش این مرد معلوم نبود فازش چیه
#ارباب_خشن_⛔
بالحن عصبی که از خودم سراغ نداشتم آروم گفتم
_توکه میگفتی من ج.ندم پس چرا اومدی اینجاو...
ساکت شدم که خودش گفت
+چرا اومدمو توروگا.ییدم؟
باحرص مشتی به سینش زدم و رومو برگردوندم همونطور که روش بودم با نیشخند
نگاهم کردو دستشو برد لای باسنم
_بسه دیگ توروخدا
سرشو جلواوردو عمیق ازم کام گرفت
+فردا یه مهمونی هست اینجا توهم
ساعت 5 به بعد میای اتاق دراتاقو قفل میکنی بیرون نبینمت
_چرا من میخوامم تومهمونی باشم
+همین که شنیدی
_توروخدااا من میخوام تواین مهمونی باشم خدمه میگفتن مهمونی باحالیه واسش
ذوق داشتن
+توگوه خوردی حرفای مزخرف اونارو گوش دادی همینکه گفتم
_سیاااااوش
+زهرمارمگ الان دارم میکنمت که اسممو میگی؟
_یه دقیقه پیش که داشتی میکردی
+خفه شو چقد جواب پس میدی پروشدی واس من...
1403/08/10 17:57