#پارت101
نگرانیش فایده داشت؟
ماتم زده بی حرکت نگاهش کردم و دست خودم نبود که اشکام مثل سیل روون بود
انگارفهمید که تومغزم چی میگذره باغیض بغلم کرد
+گریه نکن
باصدای ضعیفی دراثرگریه گفتم
_ولم کن
+هیس ازاین به بعدمال منی
اخ فقط مننن
دیگه نمیتونی بگی توکی من هستی
_گفتم ولم کن
همونطورکه بالا تنمو توبغلش گرفته بود دستشو لای پاهام برد
تاخواستم چیزی بگم باحرفش لال شدم.
+ماهک تو اجازه نمیدادیم من دیریازود این کارو میکردم هیچکس توهیچ شرایطی
حق نداره به بدن تودست بزنه تو ماله منی اینو توگوشت فرو کن.
وسط گریه باغیض نگاهش کردم
بچه پرووووببیناااا
#ارباب_خشن_
1403/08/13 21:57