پارت190
صدای پر مهر جاوید و زیر گوشم شنیدم: جانم آخه این چکاری بود دختر،منو نگاه کن ایران بگو کجای پات درد میکنه؟ گریه نکن ایران جان گریه نکن.
لحن پراز مهرش باعث شد حس کنم یکی دست انداخت دور قلبم و محکم تو مشتش فشارش میداد.
ناله کردم: ولم کن.
جاوید با صدای خش گرفته ای به حرف اومد: دو دقیقه این لجبازی و کنار بذار ببینم آخه با پات چیکار کردی؟
دستشو روی پارگی شلوارم کشید: زخم شده ببین چیکار میکنی؟ چرا وقتی میگم وایستا گوش نمیدی؟ واقعا که بچه ای ایران تحمل یه تشر هم نداری؟
چونمو بالا دادم آب بینیم و با صدا بالا کشیدم.نفسای داغ جاوید و لابه لای موهام که از زیر شال بیرون مونده بود حس میکردم. نگاهم روی یقه ی باز پیراهن مردونه چهارخونه سورمه ایش باقی مونده بود .
سرمو کمی جابه جا کرد و درست روی قفسه ی سینش قرار داد.
جایی که قلبش محکم و ریتمیک میزد برعکس قلب سرکش من که پر سرصدا خودشو به در و دیوار سینم میکوبید.
اشکامو با دست پس زدم دلم نمیخواست دل برام بسوزونه.
لب برچیدم و گفتم: ولم کن میخوام بلند بشم.
دستشو روی بازوم کشید:میتونی بلند بشی؟
خواستم بلند بشم که زانوم تیر کشید:اییییی میتونم ولم کن.
غرید: وای وای لجباز نیستی که لجباز به دنیا اومدی!
بلندم کرد از روی زمین ولی اجازه نداد یه سانتم ازش جدا بشم سرمو داخل حجم خوش رایحه ی سینش قایم کرد: تکون نخور مردم دارن نگاهمون میکنن نمیخوای که صورتتو ببینن؟
خب دلم نمیخواست ولی این نزدیکی برام از شکنجه بدتر بود.گوشه ی پیراهنش و تو چنگم گرفتم لنگان لنگان دنبال جاوید راه افتادم جاوید کمک کرد روی صندلی ماشین بشینم پاهام آویزون موند کوشا کنار جاوید ایستاد و با نگرانی نگاهم میکرد.
1403/03/03 11:22