#part411
#دلبرشیـرینـ🔞
در حال خشک کردن موهام بودم که شماره ای روی گوشیم افتاد
با تعجب نگاهی به شماره ناشناس انداختم و بعد از کمی تامل جواب دادم
" سلام عرض شد باده خانوم ، فکر میکردم دیگه جواب تلفنم رو ندین !! "
کمی فکر کردم و تازه متوجه شدم این صدا متعلق به کیه
" سهرابی " فکر نمیکردم بعد از این که متوجه شد ازدواج کردم دوباره بهم زنگ بزنه
با این حال دلم نیومد بزنم تو برجکش
" معذرت میخوام آقای سهرابی ، این چه حرفیه میزنید؟! من مدیون شمام هستم "
حتی از پشت گوشی هم میتونستم لبخندشو تشخیص بدم
" تا جایی که اطلاع دادم رتبه خوبی تو کنکور داشتین ، تبریک میگم بهتون
کی شیرینی این موفقیت رو بهم میدین؟! "
دستی بین موهام کشیدم و لبمو به دندون گرفتم
کنجاو شده بودم بفهمم قصدش چیه
" خب من وقت ازاد اونقدرا ندارم ولی خب هر وقت که شما بخواین "
صدای خنده ی آرومش از پشت تلفن باعث شد ریلکس تر بشم
" اگه به من باشه همین امروز ، موافقین؟! "
#دلبرشیـرینـ🔞
1403/07/24 21:35