#part486
#دلبرشیـرینـ🔞
برای یه لحظه کاملا خشک میشم و حتی یادم میره که چطوری نفس بکشم
این ، این مرد قاتل خانوادمه ؟!
دست لرزونم رو سمت کیفم میبرم و میخوام از جا بلند بشم که چشماش رو روی هم محکم فشار میده
- مثل این که به چیزی که گفتم اصلا توجه نکردی
ولی باور کن من هیچ دستی تو اون ...
حتی نمیدونه چی بگه
صدام انگار از ته چاه بیرون میاد و قطره اشکی گوشه ی چشمم جمع شده
من اینجا چیکار میکنم؟؟؟؟!
جایی که قاتل خانوادم رو به روم نشسته و کشی که عاشقشم همراه یه زن دیگه طبقه پایینشه !!!
من دقیقا دارم چیکار میکنم ؟!
- تو ، تو.. کی هستی دقیقا؟!
سرم درد میکنه
- دقیقا که هستی و چی میخوای از زندگیم ؟!
چی میدونی از خانوادم؟!
چی میدونی از پدر و مادر من؟!
تو چی میدونی از برادر ناکام و جوون من عوضی ؟!
سریع دستش رو به نشونه سکوت بالا میاره
- هیشش آروم باش دختر
چرا متوجه نیستی؟! من میگم هیچ دستی نداشتم
#دلبرشیـرینـ🔞
1403/07/26 20:06