🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
#569
وقتی دید قصد حرف زدن ندارم با تاسف سری تکون داد و گفت؛
_قصد شکستن سکوتت رو نداری ومن هم اصراری برای شکستنش ندارم اما..
فراموش نکن من تورو بزرگت کردم!
خوب میدونم پشت این سکوت و چشم های نم زده و غمزده چی پنهان شده!
گلاویژ تموم شد و رفت..
اما بعداز این سعی کن تو زندگیت بزرگی کنی و بزرگ رفتار کنی!
خیلی ها رو دیدم.. خیلی ها میشناسم با لجبازی فرصت هایی رو توی زندگی ازدست دادن که سالها حسرتش رو خوردن!
ازجاش بلند شد و همزمان که به طرف خونه میرفت گفت؛
_میخوام برگردم خونه..
غصه خوردنت تموم شد بیا واسه من یه بلیط بگیر!
_کجا؟ توکه تازه اومدی! چرا میخوای بری؟
_اومدم ببینمت دلم آروم بگیره.. خداروشکر حالت خوبه...
میون حرفش پریدم و گفتم:
_حالم خوب نیست عزیز.. توروخدا نرو.. تنهام نذار..
وقتی دید قصد حرف زدن ندارم با تاسف سری تکون داد و گفت؛
_قصد شکستن سکوتت رو نداری ومن هم اصراری برای شکستنش ندارم اما..
فراموش نکن من تورو بزرگت کردم!
خوب میدونم پشت این سکوت و چشم های نم زده و غمزده چی پنهان شده!
گلاویژ تموم شد و رفت..
اما بعداز این سعی کن تو زندگیت بزرگی کنی و بزرگ رفتار کنی!
خیلی ها رو دیدم.. خیلی ها میشناسم با لجبازی فرصت هایی رو توی زندگی ازدست دادن که سالها حسرتش رو خوردن!
ازجاش بلند شد و همزمان که به طرف خونه میرفت گفت؛
_میخوام برگردم خونه..
غصه خوردنت تموم شد بیا واسه من یه بلیط بگیر!
_کجا؟ توکه تازه اومدی! چرا میخوای بری؟
_اومدم ببینمت دلم آروم بگیره.. خداروشکر حالت خوبه...
میون حرفش پریدم و گفتم:
_حالم خوب نیست عزیز.. توروخدا نرو.. تنهام نذار..
🌸
🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
1403/08/12 12:07