سلام مهساجون❤️
عقد پسر داییم بود حدودا بیست سال قبل
یک دختر خاله داشتم عاشق پسر داییم بود ولی دیگه زن داییم رفت از فامیل خودش گرفت برا پسرش
شب عقد عروس داماد نشستن و روشون پارچه سفید که قند بشکنن و مراسم::
یکدفعه دختر خالم یک موش تو جعبه کرده بود از زیر صندلی عروس ول کرد و عروس بیچاره برا بار سوم داشت آقا محضری میپرسید عروس خانم وکیلممم
جیغ زد و غش کرد?
و مجلس و سفره و ::ریخت بهم
دختر خالم لبخند ملیحی به لب داشت ولی عقد بندون بیچاره ها بد جور بهم ریخت ??
حالا همه خانمها رفتن تو حیاط دو نفر هم دنبال گرفتن موش بیچاره بودن
و خلاصه دوباره عقد انجام شد
فقط عروس بیچاره بعد که حال آمد دیگه تو اتاق نیومد و تو حیاط رو صندلی وایستاد و همونجا بله گفت?یادش بخیر
1399/11/03 15:10