دونفرسفارش دادوالانم داره میزه جلوراحتیهارو برای شام اماده میکنه ناهارمم که اصلا نفهمیدم چی خوردم تواصفهان به تنها چیزی که فکرنمیکردم غذابود کلاازوقتی که ارتین رفته چیزی ازگلوم پایین نرفته وگذرزندگیو حس نمیکنم ولی الان توخونه خودم این خلوت دونفره باکیان کیان که هنوزگریزانم ازنگاهش باعث شده فکرکنم هنوززنده م وهنوزنفس میکشم باتعجب ب میزنگاه کردم چراسه تابشقاب گذاشت؟نکنه برای اون دختره؟....وای چه پررو
بااخم بهش نگاه کردم
-اقای کاویانی نکنه شمامهمونتونم توخونه من دعوت کردین؟
-درست حدس زدی میاداینجا
-بااجازه کی؟
-خودم
-شماحق ندارین توخونه من....
باخونسردی نگاهم کرد
-خونه تو؟تاجایی که یادمه شماقراردادتون تموم شده گفته بودی این ماه اینجانمیمونی
این چی میگه؟چراهی رنگ عوض میکنه؟نه به اون همه خوبی نه به این حرفاش
میخواددردامویادم بیاره اینکه قراربوداین ماهوخونه ارتین باشم اینکه قراربوداین ماهو خانوم خونه ارتین بشم ولیروزگارفرصتشوبهم نداد
اشک تونگاهم نشت وبادردنگاهش کردم
-ازاینکه زخمم بزنی چی عایدت میشه؟
-مکث کرد جوابمونداد به جاش خیره شد توچشمام بدون حرف ولی بایه دنیاحرف
بعدازمکث طولانی لب بازکرد
-متاسفم قصداذیت کردنتونداشتم این خونه تازمانی که بخوای مال توهستش میبینی که وسایلتم هنوزسرجاشه خواستم شوخی کنم حالوهوات عوض بشه درمورد دوستمم نگران نباش اونی که فکرمیکنی نیست صبرکن الاناس که پیداش بشه
نگاه دلگیرموازش گرفتم گوشیش زنگ خوردتمام وجودم گوش شد
-رسیدی؟بیابالا
به سمت ایفون رفتودروزد ودرورودی واحدموبازکردوبه استقبال ازمهمونش دم دروایستاد حرصم بیشترشد نه به خاطردختری که باهاش توخونه من قرارگذاشته بود به خاطر دردی که یادم اوردواسمشو شوخی گذاشت باشنیدن صدای گرمواشنایی نگاهم به درثابت موند
-سلام عزیزدلم
شایدتواین مدت تواغوش تنهاکسی که میشه رفتویه دل سیرگریه کردهمین بی بی باشه بادیدنش بی نهایت خوشحال شدم وبادیدنم شوکه شد چندلحظه بابهت نگاهم کردووبعد دستودل بازانه اغوششو هدیه داد
سرموبه سینش فشردودست به سرم کشید
-چه بلایی سرت اومده چشمون سیاه من؟
-بی بی س...لام
دوباره داغه دلم تازه شدواشک مهمون چشمام تمام مدتی که توبیمارستان بودم توشوک بودم هیچ اشکی مهمون چشمام نشد توبهت اون اتفاق بودم اتفاقی که قبل ازعروسیمون افتاد بعدازشناخت کامل ارتین ارتینی که شایدقبل ازمن اشخاص دیگه ای توزندگیش بودن ولی بعدازبامن بودن فقط مال من بود به فکرمن بود به دل من بود
مردی که ازش بدی ندیدم فقط
1400/04/29 18:28