اون روزای اولم که شناختمش حرصم میداد
-ممنونم ازلطفتون ولی احتیاجی به شمانیست خداطولانی کنه عمرارتینو شوهرم پشتمه واحتیاج ب هیشکی ندارم درضمن وقتی میاید تواین خونه کفشاتونو دربیارید مااینجانمازمیخونیم خوشم نمیاد فرشمون نجس بشه
-من نجسم؟
-شمارو عرض نکردم کفشتونو عرض کردم بابت نگرانیتونم هم ممنونم هم معذرت میخوام
کیان:
دیگه داره شورشو درمیاره دختره ی نفهم ی ذره ب عقلش نمیرسه که من ب خاطرش نگران شدم
اصلا انتظاراین برخوردوازش نداشتم کم مونده بود بزنه پرتم کنه بیرون
بهش اخم غلیظی کردموپرحرص جوابشودادم
-ببخشیدخانم نمازخون الان تشریف نحسمو میبرم که ی وقت عبادت شما بی اجرنباشه
دختره ی سرتق به جای اینکه خجالت بکشه اخم تحویلم میده
ارتین دست ب شونه م گرفتو خواست میونه داری کنه
-این چ حرفیه کیان جون؟نگارمنظورش این نبود اتفاقامنونگارممنونتیم که حواست بهش هستویه وقت دزدی یاکسی بیاد نمیتونه بهش ازاری برسونه
-بیخودتعارف نکن منظورشون واضح بود من دخالت بیجاکردم ی کم حس برادرانه م زیادی قلنبه شدوبه رگ غیرتم برخورد کسی روابجیم دست بلندکنه
این حرفوازته دلم نزدم برامنی که هنوزمنتظریه گوشه چشمشم زوده بگم ابجی
باتردیدنگاهم کردشایدبرای ی لحظه نگاهش رنگ قدردانی گرف فقط ی لحظه
ب سمت درچرخیدم دستامومشت کردموگفتم حرفیوکه خیلی وقت بود تودلم مونده بود
-شایدشماهاجانمازاب بکشیدونمازاتون قضانشه ولی مااگه نمازامونم قضاکنیم جانمازاب نمیکشیم مهم دلمونه که خیلی وقته ب اون بالایی وصله
دروبازکردم مثل همیشه بی جوابم نذاشت
-ادمی که همیشه دقیقه اخری باشه همیشه درجامیزنه وهمه جا اززندگی جامیمونه چون همیشه یادگرفته اگه کارواجبش دیربشه قضاشو میتونه ب جابیاره امایادنگرفته بعضی فرصتادیگه جبران نمیشن یادنگرفته نبایدبگه حالا باشه برای بعد یادنگرفته خدافرمان داده هرچی باید به وقتش باشه حتی اگه مجبورباشین جاربزنیدپس جانمازاب کشی بهترازاینکه انقدر دست دست کنیم که وقتوازدست بدیم نمازخوندن وظیفه ای که بهمون یادمیده توکل زندگی باید وقت شناس بودحتی اگرمجبوربه شنیدن حرفایی باشیم که برامون ناخوشاینده
صبرنکردم تابیشترازاین حقیقتیوکه خودم باعثش بودمو به صورتم بزنه
خدافظی کردمودروبستم
اره درسته حرفاش عین حقیقته من همیشه ادعاداشتم ازادمای مدعی بدم میاد همیشه بااین کارازواجبات کناره گرفتم وگفتم وقت براجبران هست
اماغافل ازاینکه شایدوقت براجبرانش پیش نیاد
نگارامروزباحرفاش بهم فهموند که میدونه تودلم چه غوغاییه وتوچه تبی دستوپامیزنم ,ولی اینم
1400/04/29 18:30