ابروهام رو باال انداختم و گفتم:
-باشه بریم
لبخندی زد و گفت:
-چی بپوشیم؟
با حرص گفتم:
و خودم رو به پشت روی تخت انداختمپووف...شروع شد
دست نیاز رو تو جمعیت محکم گرفته بودم تا یه وقت گمش نکنم
-چه قدر شلوغه!
نیاز با خنده داد زد تا صداش رو واضح بشنوم:
خندیدم و برگشتم و به اطراف زل زدمچون کنسرته!
کنسرت خیابونی تا حاال نبودم
ولی جالب بود
با دیدن خواننده مورد عالقم که از فاصله دور وارد صحنه شد و جیغ
گوش خراش همه و باال و پایین پریدنشون ناخداگاه منم به وجد
اومدم
شروع کرد به خوندن و آهنگ شادش باعث شده بود همه با جیغ
جیغ باال و پایین بپرن و نیازم با پریدن باعث شده بود منم تکون
تکون بخورم
با هیجان باال و پایین میپریدم و خوشحال بودم که قبول کردم و
اومدم
احساس خیلی خوبی داشتم
جمعیت خیلی زیاد بود و نود درصد ایرانی بودن
چقدر ایرانی این جاست!
4 تا آهنگ رو اجرا کرد و همه هیجان زده و نفس نفس زنون
دست از باال و پایین برداشتیم و تا چند دقیقه فقط تشویق می
کردیم
دستم رو به زانوم بند کردم و با خنده گفتم:
-خیلی خوب بود
نیاز با هیجان گفت:
-آره
چند دقیقه بعد از این که خواننده رفت نیاز دستم رو کشید و گفت:
-آرایشم به هم ریخته!
بهش زل زدم و چشم از خط چشمش گرفتم:
-نه خوبه
1401/07/19 23:19