پوست لبمو با حرص جوییدم
بچه ها همه شروع کردن به امید دادن و روحیه دادن به منِ پر از حرص
صدای دی حی و که شنیدم و اهنگ که قطع شد به خودم اومدم
_خب خب، استراحتمون تموم شد، همگی دورِ رینگو خالی کنن
دختر و پسرا از وسط پراکنده شدن و من با دیدن رینگ وسط سالن با حرص گفتم:
_ مگه کشتی کَجه
دی جی بلند اعالم کرد:
_ سیاوش شما دو دور جلویید، حق انتخاب با توعه، با کی مبارزه میکنی؟
سیاوش و کنار دی جی دیدم
با بی حسی بهش زل زدم و اون نگاه پر شور و حرارتشو بهم دوخت و رو به دی جی چیزی گفت که دی جی بلند در
حالیکه لبخند مسخره ای داشت داد زد:
_و حاال سیاوش و نیاز دوباره در مقابل هم
همه با هیجان تشویق کردن و من بی تفاوت گفتم:
_ اینبار میبازی سیاوش
بدون توجه به روحیه هایی که بچه ها بهم میدادن دوییدم سمت رینگ
رو به روش که ایستادم بوی عطرشو که حس کردم انگار به عقب سفر کردم
حرفای سال ها پیشش تو گوشم زنگ میزد:
1401/06/23 23:39