دستی به گردن نم دارم کشیدم و حوله صورتی رنگ رو از روی کانتر
برداشتم و باهاش دور گردن و پیشونیم رو خشک کردم.
نفس عمیقی کشیدم
چرا تموم نمیشد؟ کم کم داشتم نیاز رو فحش میدادم که بالخره
تمرین تموم شد
15 دیقه بود ترتیب موزیکاش
نفس نفس زنون رو دسته مبل نشستم و چند لحظه بعد این که
ضربان قلبم نرمال شد کمی اب خوردم
بلند شدم و با خستگی ضبط و قطع کردم
با صدای زنگ در خونه به سمت در رفتم و از چشمی به بیرون زل
زدم با دیدن میالد چشمام گرد شد
با بهت از در فاصله گرفتم
بعد جریان اون روز و یهویی وارد خونه شدنش
فهمیدم نباید چندان بهش اعتماد کرد
نرمالم که نبود! نباید در رو باز
می کردم.
اروم و ساکت روی مبل نشستم
چند بار زنگ و زد و چند دیقه بعد انگار رفت
چون دیگه زنگ نزد بازم چند دقیقه منتظر نشستم
دوباره بلند شدم و به سمت چشمی در رفتم
دیگه خبری ازش نبود
با احتیاط اروم در خونه رو باز کردم و سرم رو کج کردم و به بیرون
زل زدم.
نبود با خیال راحت در رو بستم
رفتم تو اشپزخونه و برای خودم از تو یخچال کمی شیر ریختم تو
لیوان و دستی به موهام کشیدم و پشت گوش زدمشون
به کتونی های لژ دارم زل زدم و خم شدم تا درشون بیارم که
صدایی شنیدم و و بیخیال بند شدم و بلند شدم که با دیدن میالد
اون سمت کانتر که آرنجاشو روی کانتر گذاشته و خونسرد بم زل
زده بود نفسم رفت
با وحشت و دهنی نیمه باز نگاهش کردم و حتی نتونستم جیغ
بزنم فقط شوکه شده از ترس کمی پریدم و یه قدم به عقب
برداشتم.
1401/07/22 23:16