رمان عاشقانه، طنز

525 عضو

دستی به گردن نم دارم کشیدم و حوله صورتی رنگ رو از روی کانتر
برداشتم و باهاش دور گردن و پیشونیم رو خشک کردم.
نفس عمیقی کشیدم
چرا تموم نمیشد؟ کم کم داشتم نیاز رو فحش میدادم که بالخره
تمرین تموم شد
15 دیقه بود ترتیب موزیکاش
نفس نفس زنون رو دسته مبل نشستم و چند لحظه بعد این که
ضربان قلبم نرمال شد کمی اب خوردم
بلند شدم و با خستگی ضبط و قطع کردم
با صدای زنگ در خونه به سمت در رفتم و از چشمی به بیرون زل
زدم با دیدن میالد چشمام گرد شد
با بهت از در فاصله گرفتم
بعد جریان اون روز و یهویی وارد خونه شدنش
فهمیدم نباید چندان بهش اعتماد کرد
نرمالم که نبود! نباید در رو باز
می کردم.
اروم و ساکت روی مبل نشستم
چند بار زنگ و زد و چند دیقه بعد انگار رفت
چون دیگه زنگ نزد بازم چند دقیقه منتظر نشستم
دوباره بلند شدم و به سمت چشمی در رفتم
دیگه خبری ازش نبود
با احتیاط اروم در خونه رو باز کردم و سرم رو کج کردم و به بیرون
زل زدم.
نبود با خیال راحت در رو بستم
رفتم تو اشپزخونه و برای خودم از تو یخچال کمی شیر ریختم تو
لیوان و دستی به موهام کشیدم و پشت گوش زدمشون
به کتونی های لژ دارم زل زدم و خم شدم تا درشون بیارم که
صدایی شنیدم و و بیخیال بند شدم و بلند شدم که با دیدن میالد
اون سمت کانتر که آرنجاشو روی کانتر گذاشته و خونسرد بم زل
زده بود نفسم رفت
با وحشت و دهنی نیمه باز نگاهش کردم و حتی نتونستم جیغ
بزنم فقط شوکه شده از ترس کمی پریدم و یه قدم به عقب
برداشتم.

1401/07/22 23:16

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/22 23:15

بساط صبحانه رو اماده کردم و کمی نوتال به تستم زدم و با لذت
صبحانم رو خوردم.
هوس نوشابه کردم ولی میترسیدم اخر قند بگیرم یا دندونام رو از
دست بدم
پس بیخیالش شدم و از تو کمد ست ورزشی ای که نیاز گفته بود
بپوشم رو برداشتم.
یه شرتک مشکی و نیم تنه زرشکی
خواستم موهام رو ببندم که هرچی دنبال کشم گشتم پیداش نکردم
بیخیال کمی بالم لب به لبام زدم و گوشیم رو برداشتم و از خودم
جلوی اینه عکسی گرفتم و واسه نیاز فرستادم.
ضبط رو روشن کردم و فلشم رو بهش وصل کردم
اهنگ زومبا که پخش شد و جلوی
تی وی ایستادم و شروع کردم به رقص و تمرین

1401/07/22 23:15

دستی به گردن نم دارم کشیدم و حوله صورتی رنگ رو از روی کانتر
برداشتم و باهاش دور گردن و پیشونیم رو خشک کردم.
نفس عمیقی کشیدم
چرا تموم نمیشد؟ کم کم داشتم نیاز رو فحش میدادم که بالخره
تمرین تموم شد
15 دیقه بود ترتیب موزیکاش
نفس نفس زنون رو دسته مبل نشستم و چند لحظه بعد این که
ضربان قلبم نرمال شد کمی اب خوردم
بلند شدم و با خستگی ضبط و قطع کردم
با صدای زنگ در خونه به سمت در رفتم و از چشمی به بیرون زل
زدم با دیدن میالد چشمام گرد شد
با بهت از در فاصله گرفتم
بعد جریان اون روز و یهویی وارد خونه شدنش
فهمیدم نباید چندان بهش اعتماد کرد
نرمالم که نبود! نباید در رو باز
می کردم.
اروم و ساکت روی مبل نشستم
چند بار زنگ و زد و چند دیقه بعد انگار رفت
چون دیگه زنگ نزد بازم چند دقیقه منتظر نشستم
دوباره بلند شدم و به سمت چشمی در رفتم
دیگه خبری ازش نبود
با احتیاط اروم در خونه رو باز کردم و سرم رو کج کردم و به بیرون
زل زدم.
نبود با خیال راحت در رو بستم
رفتم تو اشپزخونه و برای خودم از تو یخچال کمی شیر ریختم تو
لیوان و دستی به موهام کشیدم و پشت گوش زدمشون
به کتونی های لژ دارم زل زدم و خم شدم تا درشون بیارم که
صدایی شنیدم و و بیخیال بند شدم و بلند شدم که با دیدن میالد
اون سمت کانتر که آرنجاشو روی کانتر گذاشته و خونسرد بم زل
زده بود نفسم رفت
با وحشت و دهنی نیمه باز نگاهش کردم و حتی نتونستم جیغ
بزنم فقط شوکه شده از ترس کمی پریدم و یه قدم به عقب
برداشتم.

1401/07/22 23:16

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/22 23:17

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/22 23:17

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/22 23:18

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/22 23:17

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/22 23:17

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/22 23:18

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/22 23:19

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/22 23:20

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/22 23:19

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/22 23:20

دیگه نمیتونستم چشمام رو باز کنم و فقط صدای محوش رو
میشنیدم:
پاهام سست شد و زانوهام که تا خورد دست انداخت زیر زانو ها و￾یه چیز خوب
کمرم و بلندم کرد و چشمام رو به زور کمی باز کردم و اخرین چیزی
که دیدم زاویه فکش بود
و بعد سیاهی مطلق!
با سر درد عمیقی همراه با صدای چیزی مثل دستگاه جوش به زور
چشمام رو باز کردم
به اطراف نگاهی انداختم
نور چشمام رو زد و دستم رو، رو چشمام گرفتم.
صدای دستگاه جوش قطع شد و دوباره چشمام رو باز کردم و به
زور نیم خیز شدم و شقیقه هام هم زمان با بلند شدنم تیر کشید
با چشمای نیمه به اطراف زل زدم
کمی پلک زدم و متفکر به تابلو سیاه سفید روبه روم زل زدم.
دوباره پلک زدم...
میالد!
نفسم لحظه ای قطع شد و دلم زیر و رو شد با تپش قلبی که
گرفتارش شده بودم وحشت زده از روی تخت پریدم پایین و به
اطراف زل زدم.
این جا کجاست!
دستم رو روی دهنم گذاشتم و اینه قدی سفید رنگ چهره رنگ
پریده و همون لباسایی که تنم بود رو نشون میداد
با وحشت دستم رو روی سرم گذاشتم و مبهوت به اطراف زل زدم.
اتاق میالد بود.
رو در و دیوار پر بود از تابلو های شیشه ای و چند بعدی و غیره...
نقاشی های عجیب و در هم...برج ایفلی که برعکس شده و و به
برج پیزای کج شده تکیه زده بود!
با وحشت به سمت در دوییدم و در رو باز کردم و از اتاق خارج
شدم.
این خونه رو نمیشناختم
کوچیک تر از قبلی بود ساده تر و هنری تر
وسایل مدرن و سفید سرمه ای
خشک شده دستی به پشت گردنم کشیدم
خودش نبود انگار
با سرعت از پله ها سرازیر شدم و به سمت در دوییدم و توقع

1401/07/22 23:21

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/22 23:22

دیگه نمیتونستم چشمام رو باز کنم و فقط صدای محوش رو
میشنیدم:
پاهام سست شد و زانوهام که تا خورد دست انداخت زیر زانو ها و￾یه چیز خوب
کمرم و بلندم کرد و چشمام رو به زور کمی باز کردم و اخرین چیزی
که دیدم زاویه فکش بود
و بعد سیاهی مطلق!
با سر درد عمیقی همراه با صدای چیزی مثل دستگاه جوش به زور
چشمام رو باز کردم
به اطراف نگاهی انداختم
نور چشمام رو زد و دستم رو، رو چشمام گرفتم.
صدای دستگاه جوش قطع شد و دوباره چشمام رو باز کردم و به
زور نیم خیز شدم و شقیقه هام هم زمان با بلند شدنم تیر کشید
با چشمای نیمه به اطراف زل زدم
کمی پلک زدم و متفکر به تابلو سیاه سفید روبه روم زل زدم.
دوباره پلک زدم...
میالد!
نفسم لحظه ای قطع شد و دلم زیر و رو شد با تپش قلبی که
گرفتارش شده بودم وحشت زده از روی تخت پریدم پایین و به
اطراف زل زدم.
این جا کجاست!
دستم رو روی دهنم گذاشتم و اینه قدی سفید رنگ چهره رنگ
پریده و همون لباسایی که تنم بود رو نشون میداد
با وحشت دستم رو روی سرم گذاشتم و مبهوت به اطراف زل زدم.
اتاق میالد بود.
رو در و دیوار پر بود از تابلو های شیشه ای و چند بعدی و غیره...
نقاشی های عجیب و در هم...برج ایفلی که برعکس شده و و به
برج پیزای کج شده تکیه زده بود!
با وحشت به سمت در دوییدم و در رو باز کردم و از اتاق خارج
شدم.
این خونه رو نمیشناختم
کوچیک تر از قبلی بود ساده تر و هنری تر
وسایل مدرن و سفید سرمه ای
خشک شده دستی به پشت گردنم کشیدم
خودش نبود انگار
با سرعت از پله ها سرازیر شدم و به سمت در دوییدم و توقع

1401/07/22 23:21

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/22 23:22

رفته...تو ام نرفتی
دستاش رو به هم کوبید:
و ارتباطتون قطع میشه
با حیرت نگاهش کردم و خواستم حرفی بزنم
ولی پشیمون شدم
عصبی نگاهش کردم که سوت زنان به سمت پله ها رفت و با
حرص پام رو به زمین کوبیدم و با سرعت در و باز کردم و از خونه
خارج شدم.
فکر کردی کوتاه میام؟
فکر کردی یه روز نزاری اون شخصیتت رو ببینم بردی؟

1401/07/22 23:23

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/22 23:24

رفته...تو ام نرفتی
دستاش رو به هم کوبید:
و ارتباطتون قطع میشه
با حیرت نگاهش کردم و خواستم حرفی بزنم
ولی پشیمون شدم
عصبی نگاهش کردم که سوت زنان به سمت پله ها رفت و با
حرص پام رو به زمین کوبیدم و با سرعت در و باز کردم و از خونه
خارج شدم.
فکر کردی کوتاه میام؟
فکر کردی یه روز نزاری اون شخصیتت رو ببینم بردی؟

1401/07/22 23:23

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/22 23:24

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/22 23:30

عینک دودیم رو از روی چشمام برداشتم و از اسانسور خارج شدم
نگاهی به اطراف انداختم و وارد راه روی بزرگ و تمام خاکستری
رنگی شدم که دیواراش پر از عکس میکروفن و آالت موسیقی بود
دختری که جلوم بود قدمای بلند تری برمیداشت و روبه روی در
مشکی رنگ ایستاد:
-دارن آهنگ ضبط می کنن از پشت شیشه حواسشونو پرت نکنید
با لبخند نگاهش کردم:
-مگه خوانندن؟
ابروهاش باال پرید:
آهانی گفتم و گیج پشت سر دخترک قد بلند راه افتادم و وارد￾نه معموال هم صدایی دارن...و موزیک رو شخصا چک می کنن
اتاقک بزرگ و مشکی رنگ شدم.
فضای اتاق کامال مشکی بود و جلوم یه مستطیل بزرگ و شیشه ای
قرار داشت که اون سمتش میالد یا همون شخصیتش بوراک
ایستاده و سرش تو گوشیش بود
این سمت پر از دستگاه و دکمه و چیزای عجیبی بود که تابه حال
ندیده بودم...
دوتا پسر پشت سیستم نسسته و هدفون رو گوششون بود
و یه پسر قد بلند کنارم ایستاده و دست به سینه به اون سمت
شیشه زل زده بود
میالد دستی به پیراهن چهار خونه اش کشید
دکمه هاش باز بودن و استیناش رو تا ارنج تا زده بود و نگاهم رو از
تی شرت سفید رنگ زیر پیراهنش گرفتم.
هدفون رو روی گوشاش گذاشت و سرش رو یه لحظه خیلی کم باال
اورد و نگاهش رو به این سمت دوخت و خیره بهم درحالی که
لبخند دندون نمایی
می زد با دستش برگه هارو برداشت با بهت چرخیدم که دیدم پسر
قد بلند کنارم داره براش دست تکون میده
پس به من لبخند نزده!
آره دیگه چه احمقم! اون که فقط یه بار چند لحظه بیشتر تو
مهمونی منو تو پشت باغ ندید!
این شخصیتش حتی نمیدونه اسمم چیه!
هم زمان با اهنگی ک انگار گوش میداد لباش تکون میخورد و انگار
میخوند
بعد چند دقیقه پسر کنارم هدفون رو از گوشش برداشت و میالدم

1401/07/22 23:31

نصب اپلیکیشن نی نی پلاس

1401/07/22 23:32