عروس برادرم✨♥️
#Part109?
هر لحظه شوکه تر میشدم خدایا خان زاده انقدر کثیفه
اجازه میده دوستاش به دخترای جوونی که برای کار کردن فقد توی این عمارت هستن دست در*ازی کنه؟؟؟
نمی تونم تحمل کنم خدا... قفسه سینهام از.. ترس.. درد
تند تند می کوبید
خدایا نکنه منانتخاب شم و امشب وسیله برطرف کردن ه*وس*شون شم؟
نگاه مو بورِ به من افتاد
_این حور*ی چطوره؟ من اینو میخوام.
خان زاده اخم هاش بیشتر توهم فرو رفت
_خفه شو بهراد.. شوخی بسه!
_نه جدی می گم من این دخترو میخوام.
خان زاده خشمگین شده غرید
_خفه میشی یا دندوناتو توی دهنت
خورد کنم پ..ف..ی*وز ... اینجا رو با ج..ن*ده خونه اشتباه نگیر!
⊰᯽⊱┈── ✨ ⃟♥️──┈⊰᯽⊱
1401/09/23 19:08